امام علی(ع)، حکومت و ثروت
امیرالمومنین(علیه السلام) در دوران خلافت خویش فرمودند اگر چیزی بر دارایی ایشان افزوده شود خیانت کار خواهند بود، در حالی که ایشان در همه دوران زندگی کار می کردند و قاعدتا پس از مدتی زندگی باید به دارایی هایشان اضافه بشود. توجیه و تفسیر این روایت چگونه می تواند باشد؟
بله همان طور که فرمودید امام علی(سلام الله علیه) در هنگام ورود به شهری چنین فرموده اند:
«دَخَلْتُ بِلَادَكُمْ بِأَشْمَالِي هَذِهِ وَ رَحْلَتِي وَ رَاحِلَتِي هَا هِيَ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِكُمْ بِغَيْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِي مِنَ الْخَائِنِي»؛ ای مردم! با این لباسی که بر دوش دارم و با این بار و بُنه، و این مرکبی که بر آن سوار هستم، داخل شهر شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، پس بدانید من ازخیانتکاران هستم. (1)
که البته با تعبیر مشابه در منابع دیگری هم آمده است که مخاطب آن مردم کوفه بیان شده است.(2)
در هر صورت برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید:
نکته اول:
درست است که امیرالمومنین(سلام الله علیه) همواره کار می کرده اند اما زندگی شان را هم همواره زاهدانه و در حد پایین ترین اقشار جامعه حفظ می کرده اند، بنابراین اینطور نبود که درآمد آن حضرت بر سبک زندگی شان تأثیر بگذارد، اگر در آمد ایشان افزوده میشد بر انفاقشان می افزودند، نه بر رفاهشان، همانطور که در سخنان مختلفی از ایشان به این مسئله اشاره شده است:
«أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْه»؛ امام شما از همه دنيايش به دو پیراهن فرسوده و از همه طعامهايش به دو قرص نان بسنده كرده است.(3)
و نیز می فرمایند:
«فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً»؛ پس سوگند به خدا كه من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نكرده ام، و بر دو جامه كهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یك وجب در اختیار نگرفتم»(4)
پس اینطور نیست که گمان شود که به خاطر کار کردن های آن حضرت(سلام الله علیه) همواره بر دارایی ایشان افزوده میشده و طبیعتا بعد از مدتی سکونت در شهری باید با بار و بنه بیشتری آن را ترک می کرده اند.
نکته دوم:
اما به لحاظ رفتار شناسی امام معصوم، و اینکه چرا امام (سلام الله علیه) زیاد نمودن مال و بار و بُنه شان را خیانت دانسته اند دو معنا به نظر می رسد:
اول: ساده زیستی، شرط لازم برای حاکمیت
در نگاه امام علی(سلام الله علیه) ثروت حتی از راه حلال برای کسی که می خواهد حاکم بر مردم شود نارواست، مگر آنکه همه مردم داراباشند، یعنی حاکم باید در سطح پایین ترین اقشار مردم زندگی کند، عثمان بن حنیف که از سوی امام(سلام الله علیه) توبیخ شد نه کم کاری کرده بود، نه سوء مدیریت داشت، نه اختلاس کرده بود، و نه حتی خودش ثروتمند بود، فقط به خاطر این که با ثروتمندان نشست و برخاست کرده بود مورد توبیخ امام واقع شد:
«يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُو»؛ ای پسر حنیف به من گزارش دادند كه مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی؛ خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و پی در پی، كاسه های پر از غذا جلوی تو نهادند. گمان نمی كردم مهمانی مردمی را بپذیری كه نیازمندان شان با ستم محروم شده و ثروتمندان شان بر سر سفره دعوت شده اند(5)
حاکم نمی تواند در حالی که عده ای در قلمرو حکومتش در فقر دست و پا می زنند در ثروت باشد، چنین حاکمی نه درد مردم را می فهمد، و نه زندگی او برای مردم فقیر مایه دلگرمی خواهد بود! امام علی(سلام الله علیه) در ادامه همان نامه می فرمایند: «هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى»؛ هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام های لذید برگزینم، در حالی که در «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد.(6)
لذا بر عهده گرفتن حکومت از سوی کسی که نسبت به هم سطح ساختن زندگی خود و مردمش بی توجه است ولو ثروتش را از راه حلال به دست آورده باشد، قبول مسئولیت حکومت، خیانت است؛ چون اصلا یکی از وظائف مسئول که نقش مستقیم در دلگرمی مردم و پایبند ماندن مردم به آن حکومت دارد رعایت سطح زندگی از سوی حکّام است؛ پس این خیانت، نه به لحاظ مدیریتی، بلکه از این لحاظ که باید مایه دلگرمی مردم و فقرا باشد اما چنین نیست! بلکه مایه حسرت مردم خواهد بود و این خیانت است.
البته روشن است این سطح در زمان های مختلف فرق می کند، حاکم هر زمانی نباید بالاتر از تراز عموم مردم زندگی کند، و ازآنجا که این امر متغیر است، سطح زندگی حاکم را هم نباید با سطح زندگی علی(علیه السلام) سنجید، لذا امروز لازم نیست حاکم فقط دو لباس داشته باشد! اما قطعا نباید سطح زندگی او از توده مردم به گونه ای بالاتر باشد که دیدن او به جای دلگرمی، مایه حسرت و بدبینی باشد.
دوم: عهد شخصی خود امام(علیه السلام)
احتمال دیگری که مطرح است ان است که امام(سلام الله علیه) نمی خواهند یک قاعده کلی بیان کنند که هر حاکمی که زندگی اش فرق کرد خائن است، بلکه ایشان یک وعده ای داده اند که با حکومت چیزی بر دارایی شان افزوده نشود، و سپس می فرمایند اگر خلاف وعده ای که داده ام عمل کنم خیانتکار خواهم بود، یعنی خیانت در برابر عهد است، نه خیانت در مسئولیت؛ چرا که خیانت گاهی نسبت به عهد به کار می رود، و به شکستن عهد هم خیانت گفته میشود.(7)
طبق این معنا، منظور امیرالمومنین(علیه السلام) این نیست که هر حاکمی اگر پیراهنش از دوتا شد سه تا خائن است، چون او که وعده ای نداده است، اما امام علی(سلام الله علیه) به هر دلیلی شاید برای تشویق مردم به عدالت، برای ترغیب مردم به حمایت، برای دلگرمی مردم یا هر دلیل دیگری دارند وعده می دهند که زندگی زاهدانه علی(سلام الله علیه) قبل از حکومت و بعد از حکومت تفاوتی نخواهد کرد؛ پس خیانت در اینجا به معنای خُلف وعده می تواند باشد.
یعنی ممکن است علی(سلام الله علیه) چنین توقعی را از سایر حاکمان نداشته باشد، که ذره ای بر زندگی شان افزوده نشود، همانطور که در مورد زهد خویش می فرماید:
«أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» آگاه باشید که شما بر چنین زهد و ساده زیستی قادر نیستید، اما مرا با ورع و تلاشتان یاری کنید.(8)
فقط توقع داد که سطح زندگی شان از سطح زندگی توده مردم و خصوصا اقشار ضعیف بالاتر نرود، اما اگر دارایی آنها به صورتی که چشمگیر نیست و متناسب با افزوده شدن یک انسان معمولی که دارد حقوق می گیرد و زندگی اش را گسترش می دهد، افزوده شد مانعی ندارد.
پی نوشت ها:
1. ابن شهر آشوب، المناقب، نشر علامه، قم، چاپ اول، 1379ق، ج 2، ص 98.
2. ثقفي، ابراهيم بن محمد، الغارات، دارالکتاب الاسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق، ج1، ص44.
3. سید رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 45، ص417.
4. همان، ص417.
5. همان، ص416
6. همان، ص 418.
7. راغب أصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، دارالقلم، بیروت، چاپ اول، 1412ق، ج1، ص35
8. نهج البلاغه، نامه 45، ص417.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60967&p=900332&viewfull=1#post900332