دمیده شدن روح
بر عقیده تثلیث مسیحیان ایراد گرفته می شود که این عقیده با توحید و مادی نبودن واجب الوجود منافات دارد. حال آیا اعتقاد مسلمانان به دمیده شدن روح خداوند در کالبد انسان ها دچار همین ایراد نیست؟
اشکالی که در پرسش و مقایسه بالا وجود دارد، عدم تعیین درست مصداق روح دمیده شده در انسان است. مفسران و علمای بزگوار دین اسلام بیان کرده اند که مراد از این روح که خداوند آن را به انسان دمیده است، قسمتی از وجود خودش و روح خودش نیست؛ چرا که در این صورت، گذشته از اینکه خداوند مرکب باید باشد از مقداری روح که به انسان داده و مقداری که برایش باقی مانده است؛ از سویی، روح او باید مادی باشد چرا که روح غیر مادی، قابل تقسیم و تجزیه نیست؛ از سوی دیگر، بعد از تقسیم، روح او باید ناقص شده باشد چرا که مقداری از ان به انسان داده شده است. بنابراین: مراد از این روح، روح خداوند متعال نیست. پس ابتدا لازم است مراد از روح را تعیین کنیم. در متون روایی، روایات معتبری وجود دارد که مصداق این روح به وضوح تعیین شده است. در تفسير «عياشى» از «محمد بن مسلم» از ابى جعفر (علیه السلام) روايت كرده كه گفت: من از آن حضرت از آيه «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي ...» پرسش نمودم فرمود: خداوند روحى خلق فرمود و از آن در آدم دميد.(1) در همان كتاب از «ابى بصير» از ابى عبد اللَّه (علیه السلام) روايت كرده كه در ذيل آيه «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ ...» فرموده: خداوند خلقى را خلق كرد، و روحى را هم آفريد، آن گاه به فرشته اى دستور داد آن روح را در آن كالبد بدمد، نه اينكه بعد از نفخ چيزى از خداى تعالى كم شده باشد، و اين از قدرت خداست.(2) و در همان كتاب در روايت «سماعه» از آن جناب آمده كه فرمود: خداوند آدم را خلق كرد و در آن دميد. من از آن جناب پرسيدم روح چيست؟ فرمود: قدرت خداى تعالى از ملکوت است.(3) و در كتاب «معانى الاخبار» به سند خود از «محمد بن مسلم» روايت كرده كه گفت: من از حضرت باقر (علیه السلام) پرسيدم معناى اين كلام خداى عز و جل كه مى فرمايد: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» چيست؟ فرمود: روحى است كه خدا آن را اختيار نمود و خلقش كرد، و به خود نسبتش داد، و بر تمامى ارواح برتريش بخشيد و به همين جهت دستور داد تا آن را بر آدم بدمند.(4) و در «توحید» صدوق از «محمد بن مسلم» روايت كرده كه گفت: از امام باقر(علیه السلام) پرسيدم اين كه روايت مى كنند كه خداى تعالى آدم را به صورت خود خلق كرده درست است؟ فرمود: صورت آدم صورت مخلوقى است حادث كه خداى تعالى آن را بر ساير صورت ها انتخاب نمود، و چون از ساير صورت ها بهتر بود به خود نسبتش داد، هم چنان كه كعبه را به خود نسبت داده و فرموده: "بيتى: خانه من"، روح را به خود نسبت داد و فرمود: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(5) با توجه به این روایات، اولا: معلوم می شود که مراد از روح، روح خداوند نیست بلکه مخلوقی است که مخلوق خداوند است و خداوند آنرا به خاطر شرافتش برای اشرف مخلوقاتش آنرا قرار داد.(6) ثانیا: نسبت دادن این روح به خداوند(روحی) به واسطه عظمت و بزرگی آن نسبت به سایر مخلوقات و جایگاه رفیع او بوده است.
پی نوشت ها:
1. محمد بن مسعود عیاشی، تفسير عياشى، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیه، 1380ق، ج 2، ص 241، ح 98.
2. همان، ج 2، ص 241، ح 10
3. همان، ج 2، ص 241، ح 11.
4. محمد بن علی ابن بابویه، التوحید، تحقیق حسین هاشمی، قم، نشر اسلامی، 1398ق، ص 170، باب 27، ح 1.
5. توحيد (شيخ صدوق)، ص 103، ح 18.
6. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، قم، نشر اسلامی، 1417ق، چاپ پنجم، ج4، ص 147.
http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=59798&p=887630&viewfull=1#post88