پیامبران و پیشرفت جامعه
پیامبران چه نقشی در پیشرفت جوامع داشته اند، آیا در تمام نقاط دنیا پیامبر بوده است؟ و اگر 124000 پیامبر بوده چرا سرگذشت همه آن ها در قرآن ذکر نشده است؟ فلسفه بعثت انبیاء، خارج کردن مردم از نادانی و معرفی خداوند برای آن ها بوده تا مسیر راست و هدف از خلقت خود را بهتر شناخته و به فطرت و عقل خود رجوع کنند و مسیر صحیح را انتخاب کنند. خداوند متعال می فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»؛ ما در میان هر امتی پیامبری مبعوث کردیم تا خدا را عبادت کنند و از طاغوت اجتناب کنند.(1) امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در خطبه اول نهج البلاغه بحث فلسفه بعثت انبیاء به این نکته اشاره می کنند و می فرمایند: خداوند انبیاء را به سوی مردم فرستاد تا عهد و پیمانی (فطرت) که با خدا بسته بودند به یادشان آورد و گنجینه های عقل آن ها را که پنهان شده بود ظاهر سازند. این که آیا به همه جای دنیا پیامبر فرستاده شده، باید بدانیم یک قاعده قرآنی کلی وجود دارد و خداوند می فرماید: «ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ في أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ»؛ و پروردگار تو [هرگز] ويرانگر شهرها نبوده است تا [پيشتر] در مركز آن ها پيامبرى بر انگيزد كه آيات ما را بر ايشان بخواند، و ما شهرها را ـ تا مردمشان ستمگر نباشند ـ ويران كننده نبوده ايم.(2) از این آیه به دست می آید که خداوند تا زمانی که بر امتی و اهل دیاری اتمام حجت نکرده باشد و در میان آن ها پیامبری مبعوث نکرده باشد عذاب نمی فرستد و آن ها را عذاب نمی کند. بنابر این مردم قاره های دیگر در گذشته های دور یا پیامبر داشته اند و حقیقت بر آن ها بیان شده است لذا مسئول کارهایی که انجام داده اند می باشند و یا پیامبری در میان آن ها مبعوث نشده است که در این صورت بطور مسلّم، ظلم های بشری و موانع تراشی انسان های طمع کار مانع بوده است، چون خداوند هم قدرت این کار را دارد و در عین حال که طبق آیه به این مساله تصریح کرده است ولی به هر حال چنین آدم هایی مصداق آیه زیر هستند: «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا، فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورا»؛ مگر آن مردان و زنان و كودكان فرودستى كه چاره جويى نتوانند و راهى نيابند. پس آنان [كه فى الجمله عذرى دارند] باشد كه خدا از ايشان در گذرد، كه خدا همواره خطا بخش و آمرزنده است.(3) اما چرا سرگذشت همه انبیاء در قرآن بیان نشده، چون قرآن کتاب هدایت است و نه کتاب تاریخ. و نکته دیگر اینکه "العاقل یکفی بالاشاره" برای آدم عاقل اشاره و دادن کد، کافی است تا حقیقت را در یابد و الا کسی که از عقل خود استفاده نکند هر قدر هم بگویی "لایزید الا خسارا" فقط عناد و دشمنی اش بیشتر خواهد شد. بنابر این در بیان داستان های قرآنی و سر گذشت انبیاء اولویت ها و حکمت هایی وجود دارد: 1- بیان سرگذشت انبیاء اولوالعزم و آن هایی که به دلایلی برای مردم شناخته شده تر هستند، مانند: حضرت آدم. 2- انبیائی که در مرور زمان به آن ها تهمت هایی زده شده و داستان زندگی آن ها تحریف شده است، مانند: حضرت نوح و لوط. 3- بیان این سرگذشت ها در حدی که برای هدایت مردم لازم است. و اگر قرار بود سرگذشت همه انبیاء ذکر شود قرآن فعلی باید ده ها و چه بسا صدها برابر می شد. پس انبیاء برای شکوفایی عقل انسان ها و رهایی آن ها از ظلم و ستم و برداشتن موانع رشد عقلی آن ها آمده بودند و نقش بزرگ و اصلی را در پیشرفت جوامع از این جهت داشته اند، چون بدون رشد عقلی، پیشرفت هم معنایی ندارد و همین که خداوند بیش از 100 هزار پیامبر فرستاده است، خود نشان دهنده این است که همه این ها در خاورمیانه نبوده اند؛ ولی چون در آن اعصار تاریخ به شکل فعلی نوشته نمی شد و در عین حال قرآن به عنوان معتبرترین منبع نقل سرگذشت پیامبران گنجایش بیان زندگی همه آن ها را نداشته است، لذا از زندگی اکثر آن ها ما خبری نداریم.
_____
(1) نحل/ 36.
(2) قصص/ 59.
(3) نساء/ 98 _ 99.
http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34027&p=738015&viewfull=1#post738015