قرآن دارای ظاهر و باطن
رابطه ظاهر و باطن در قرآن چیست؟
موضوع «ظاهر و باطن» و بهره مندی از آن دو، در تاريخ پژوهش های قرآنی همواره مسأله ای مورد توجه و در معرض گفتگو بوده است. از آن رو كه از يک سو، از زمان پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و توسط خود آن حضرت با این عبارت بيان شده که «القرآن تحت العرش له ظهر و بطن يحاج العباد» و وارد حيطه فرهنگ علوم قرآنی گشته(1)، و از سويی ديگر سبک و سياق ويژه قرآن كريم و آكنده بودن آن از اشارات و لطائف، قرآن پژوهان را بر وجود حقايقی در ورای ظاهر آن رهنمون گشته است، به گونه ای كه به روشنی يافته اند آن چه را كه پس از همه تلاش ها از قرآن می يابند، تمام مطلب نيست بلكه جرعه ای از اقيانوس لايزال معارف آن است؛ و آن چه را كه نمی يابند بسی فراتر است. در مراتب بهره مندی از قرآن، در كلام زيبای منقول از امام حسين (علیه السلام) آمده است: «كتاب الله عزّ و جلّ علی أربعه اشياء: علی العباره، و الاشاره، و اللطائف و الحقائق. فالعباره للعوام، و الاشاره للخواص، و اللطائف للاولياء و الحقائق للانبياء»؛ كتاب خدای عز و جل بر چهار امر مشتمل است: بر عبارت ها و اشارت ها و بر مطالب لطيف و حقيقت ها. عبارت های آن برای عموم است، و اشارت ها برای ويژگان، و لطافت ها برای اولياء و حقيقت ها برای انبياء.(2) و درباره شگفتی و ژرفای قرآن كريم از پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين (علیهما السلام) نقل شده است: «القرآن ظاهره أنيق و باطنه عميق»؛ قرآن دارای ظاهری زيبا و شگفت انگيز و باطنی پر مايه و ژرف است.(3) اين ساختار ويژه الهی، كه طی آن دريايی بیكران را در ظرف عبارات مشخص قرآن گرد آورده و آن را «تبيان و روشنگر همه چيز گردانيده»(4)، خود نشانی است بر اين كه اين كتاب آسمانی همان گونه كه احاديث اسلامی متذكر شده اند؛ «دارای ظاهر و باطن است»(5) و عبارات آن، افزون بر معنای ظاهری ـ كه الفاظ گويای آن است ـ بر حقايقی مكتوم نيز اشارات دارند. البته اين نكته نيز به نوبه خود ضرورت وجود آموزگار و يا آموزگارانی الهی را، كه واقف بر حقايق مكتوم آن باشند، براي امت اسلامی روشن می گرداند. از اين رو می توان ادعا نمود كه: بحث و بررسی پيرامون موضوع «ظاهر و باطن قرآن كريم»، از مقدمات لازم برای تمسک به اين كتاب آسمانی و نيز تمسّک به عترت می باشد، همان دو ثقل گران قدری كه پيامبر عظيمالشأن اسلام، امت خويش را مؤكدا بر تمسّک به آن ها توصيه فرمودهاند.(6)
ــــــــــــــــــــــــ
(1) در اين باره روايات فراوانی از رسول اكرم و ائمه هدی (علیهم السلام) نقل شده؛ به عنوان نمونه: سيوطی در «الاتقان فی علوم القرآن» ج 4، ص 225؛ نيز رجوع كنيد به تفسير طبری، ج 1، ص 22 و 27.
(2) بحارالانوار، ج 89، ص 20؛ جامع الاخبار، ص 46-48.
(3) نهجالبلاغه، خطبه/ 18؛ بحارالانوار، ج 89، ص 20.
(4) نحل/ 89.
(5) بحارالانوار، ج 89، ص 95، حديث امام باقر (عليهالسلام)؛ كافی، ج 1، ص 374 و ج 4، ص 549.
(6) حديث معروف و متواتر ثقلين.