عایشه و ادعای تحریف قرآن
آیا عایشه معتقد بود که قرآن تحریف شده است؟
بحث تحریف قرآن در پاره ای از روایات اهل سنت آمده، که یکی از این نقلیات روایتی از عایشه است که معتقد بوده آیاتی از قرآن کریم کم گردیده است (تحریف به نقیصه و نه زیادت). در سنن دارقطنی و سنن ابن ماجه، و دیگر کتب روایی اهل سنت از عايشه نقل شده است: «آيه رجم و رضاعه (شير دادن) به كبير ده بار، نازل شد و اين دو آيه در برگى زير سرير (تخت) من بود، وقتى رسول خدا رحلت فرمود و ما به مصيبت آن بزرگوار سرگرم شديم، حيوانى خانگى داخل شد و آن را خورد».(1)و(2) هم چنین در صحيح مسلم و سنن ابی داود و سنن دارمى و دیگر کتب معتبر عامه به نقل از عايشه آمده است: «در آن چه نازل گرديد از قرآن، اين آيه بود: عشر رضعات معلومات يحرّمن، ده بار شير خوردن موجب حرمت مى شود، بعد منسوخ گرديد و پنج بار جاى آن را گرفت و پيامبر وفات فرمود و اين آيات از قرآن قرائت مى شد».(3) لازمه اين سخن آن است كه ناسخ و منسوخ هر دو از قرآن حذف شده چون هیچ کدام در قرآن موجود نیست.(4) البته موارد تحریف در روایات اهل سنت زیاد است که برخی از موارد دیگر آن عبارتند از: 1. حذف آيه رجم؛ 2. حذف آيه رغبت؛ 3. حذف آيهاى از سوره بيّنه؛ 4. اسقاط 127 آيه از سوره احزاب، و يا به تعبير بعضى از روايات سوره احزاب معادل سوره بقره يا بيشتر از آن بوده است كه از آن تنها 75 آيه باقى مانده است؛ 5. از سوره توبه قرائت نمى شود مگر 3/1 و يا 4/1 آن و در بعضى از روايات سوره توبه معادل سوره بقره بود؛ 6. تمام قرآن داراى يك ميليون و 27 هزار حرف بوده است كه ثلث آن باقى مانده و موجود است؛ 7. دو سوره به نام هاى خلع و حفد در قرآن بوده است كه فعلا در قرآن موجود بين مسلمين نيست؛ 8. سوره اى در طول و شدّت بيان برائت بوده و قرائت مى شده، بعد فراموش شده است؛ 9. سوره اى شبيه به سوره هاى مسبّحات بوده (يسبّح للّه) و فراموش گرديده و فقط يك آيه از آن به ياد مانده است: «يا ايّها الّذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون»؛ 10. آيه اى به نام آيه جهاد: «جاهدوا كما تجاهدون اوّل مرّة» و اكنون در قرآن نيست و ساقط شده است؛ 11. آيه «عشر رضاعات معلومات» بوده و بعد به «خمس معلومات» نسخ شده و تا پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله) زنده بود، قرائت مى شد و جزء قرآن بوده است و بعد از پيامبر، حذف شده است. براى اطلاع بيشتر به كتاب هاى علوم قرآنى رجوع كنيد.(5) اينک پرسش ما اين است كه برادران اهل سنت در برابر اين همه اسناد و مدارک محكم چه مى گويند؟ چرا فقط اماميه و شيعه را متهم مى كنند كه قائل به تحريف قرآن اند، با اين كه كتاب ها و مسانيد و جوامع حديثى آنان مملو از رواياتى است كه دلالت بر تحريف قرآن مى كند و بعضى نيز تصريح مى كنند كه هر چه در كتاب هايمان نقل كرده ايم، صحيح و قطعى الصدور است؟! اگر بخواهيم بين آن چه كه به اهل سنت از نظر تحريف نسبت داده شده با آن چه را كه به شيعه نسبت داده شده مقايسه كنيم، اين قياس نه از جهت قائلين به تحريف و نه از جهت موارد آن به هیچ وجه قابل مقایسه نمی باشد.
ـــــــــــــــــــــــ
(1) سنن دارقطنی، کتاب الرضاع، ج 4، ص 179، ح 22؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625، ح 1944، كتاب النكاح، باب رضاع الكبير؛ مسند ابی یعلی، ح 4588؛ المعجم الاوسط، الطبرانی، ح 7805. «حدثنا أبو سلمة يحيى بن خلف. حدثنا عبد الأعلى عن محمد بن إسحاق عن عبد الله بن أبي بكر عن عمرة عن عائشة. وعن عبد الرحمن بن القاسم عن أبيه عن عائشة: قالت لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا. ولقد كان في صحيفة تحت سريري. فلما مات رسول الله صلى الله عليه و سلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأكلها». قال الشيخ الألباني: حسن.
(2) البته اینکه عایشه به مصیبت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشغول بوده باشد امری بعید است، ظاهرا دغدغه ایشان خلافت پدرش بوده و نه رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، زیرا کسی غیر از اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان خاص در دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله) حاضر نبودند و امام علی (علیه السلام) حضرت را شبانه در منزلشان دفن نمودند و عایشه تنها صدای بیل و کلنگ آنرا شنید. از عایشه نقل شده است که وی گفته: «عن عائشة أم المؤمنين قالت: ما علمنا بدفن رسول الله صلى الله عليه و سلم حتى سمعنا صوت المساحي من جوف الليل ليلة الأربعاء»؛ عایشه می گوید: ما از دفن پیامبر (صلی الله علیه وآله) با خبر نشدیم تا این که صدای بیل ها را در شب چهارشنبه شنیدیم. مسند احمد، ح 26049.
(3) صحيح مسلم بشرح نووى، ج 10، 29، كتاب الرضاع و سنن ابی داود، ج 2، ص 182، ح 2064؛ سنن دارمى، ج 2، ص 157 كتاب الرضاع. «عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ كَانَ فِيمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْقُرْآنِ عَشْرُ رَضَعَاتٍ يُحَرِّمْنَ ثُمَّ نُسِخْنَ بِخَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ يُحَرِّمْنَ فَتُوُفِّىَ النَّبِىُّ -صلى الله عليه وسلم- وَهُنَّ مِمَّا يُقْرَأُ مِنَ الْقُرْآنِ».
(4) سرخسى از علمای اهل سنت در رد این سخن می گوید: «برهان باطل بودن اين حرف آيه اى است كه مى فرمايد: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون». چون واضح است كه منظور اين نيست كه خدا قرآن را پيش خودش حفظ مى فرمايد براى اين كه خداوند بالاتر از اينست كه به فراموشى و غفلت توصيف گردد بلكه مقصود اين است كه خداوند متعال آنرا پيش ما حفظ و نگهدارى مى نمايد. و مسلم است كه هيچ وحيى بعد از رحلت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نازل نشده كه اين شريعت را نسخ و باطل سازد، و اگر ما اين نوع از نسخ را در بعضى از ما انزل اللّه تجويز كنيم. ناچاريم براى تخصيص بعض، برهان اقامه كنيم و چون برهان نداريم ناگزيريم آن را در همه آن تجويز نمائيم. و نتيجه اين مى شود كه هيچ تكليف و مسئوليتى در بين مردم كه با وحى ثابت شده، بحالت خود باقى نماند. و چه حرفى زشتتر و نارواتر از اين گفتار است ...». اصول السرخسى، ج 2، ص 78- 80 به نقل از التمهيد، ج 2، ص 281.
(5) براى اطلاع بيشتر ر. ك: سيوطى، الاتقان، ج 2، ص 25 و آية اللّه خوئى، البيان.