قیامت و حسابرسی

image: 

خداوند چگونه اعمال انسان را حسابرسی می کند؟ بعضی آیات از حبط کامل اعمال می گویند، و برخی از تبدیل حسنات به سیئات، و بعضی آیات می گویند هر ذره ای عمل کرده باشید همان را می بینید؟ برخی از این آیات با عدالت ناسازگار است. تضاد و تباینی بین آیات فوق نیست. آیاتی مانند «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»، كه صريح است در اين كه هر كس هر عملى از خوب يا بد انجام دهد جزاى آن را مى ‏بيند(1)، توسط آیاتی که موضوع حبط اعمال (به صورت کلی یا جزیی) را مطرح می کنند، توضیح داده می شوند. باید توجه داشت که این خود خداوند است که تعیین می کند آثار اعمال چگونه است، و این دیدن هر ذره اعمال، دیدن هر ذره است با آن نظامی که خدا تعیین نموده است. در نظام دینی که نظام عبد و مولایی (بنده و خدا) است، این خداوند است که تعیین می کند مثلا اثر کفر چیست. مسلمانی که کافر شود، همه اعمالش باطل و بی اثر می شود، یعنی خداوند اثر کفر را به گونه ای قرار داده که نابود کننده اعمال گذشته است. لذا كفر و ارتداد باعث آن مى‏ شود كه عمل از اين اثر و خاصيت كه در سعادت زندگى دخالتى داشته باشد مى ‏افتد. به بیان دیگر، کفر و ارتداد مانند مرگ است که با آن انسان همه هستی خود را از دست می دهد. (این در مورد حبط اعمال به صورت کلی) در مورد حبط اعمال به صورت جزیی ـ مثل تبدیل برخی سیئات به حسنات ـ نیز باید گفت این خداوند است که در آن حسنه اثری قرار داده که سیئه را از بین می برد؛ لذا با این نظام الهی، بنده هر ذره ای که عمل نموده، در آخرت آن را می بیند که از جمله آن ها، آن سیئه ای است که تبدیل به حسنه شده است. به بیان دیگر این که، حبط عمل، نتیجه عمل خود شخص است، نه چیزی جدای از عمل او. لذا بین این آیات، تنافی و تضادی نیست. در ادامه مطالبی در این زمینه بیان می شود که روشن کننده مقصود است: مطلب اول: (نظام پاداش و كيفر اعمال، مغاير با نظام طبيعى اعمال) نظام اعمال انسان ها از حيث مجازات (يعنى از حيث تاثيرش در سعادت و شقاوت آدمى)، غير از آن نظامى است كه اعمال از حيث طبع (آثار طبیعی) در اين عالم دارد. قرآن كريم گناهان را كه از نظر نظام دنيايى، چه بسا خدمت به نفس و كام‏گيرى از لذات باشد، ظلم به نفس خوانده و مى‏ فرمايد: «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ به ما ستم نكردند، لكن به خودشان ستم مى‏ نمودند(2).(3) مطلب دوم: (اختلاف بين اين دو نظام، مبتنى بر احكام كليه عقلائيه است) عالم مجازات نظامى جداگانه دارد، چه بسا مى‏ شود كه يک عمل در آن عالم مبدل به عملى ديگر مى‏ شود، و چه بسا عملى كه از من سر زده مستند به ديگرى مى‏ شود، و چه بسا به فعلى، حكمى مى‏ شود غير آن حكمى كه در دنيا داشت، و هم چنين آثار ديگرى كه مخالف با نظام عالم جسمانى است. هر چند ميان عالم طبيعت و عالم جزا، اختلاف روشنى هست، ولی چنین نیست كه حجت و دليل عقلى در نظام اعمال و پاداش، باطل باشد. قرآن كريم در خبر دادن از خصوصيات احكام جزا و آن چه مربوط به آن است، اعتمادش بر احكام كليه عقلائيه است، كه در بين عقلا داير است، و اساسش مصالح و مفاسد است. عقل عملى اجتماعى هيچ امتناعى ندارد از اين كه مثلا بعضى از مفسدين را به تمامى آثار سويى كه بر عمل زشتش مترتب مى‏ شود، و ضررهايى كه به اجتماع مى‏زند مؤاخذه نماید. باید توجه داشت که نظام اعمال و پاداش، بر اساس نظام عبد و مولی (بنده و خدا) پایه ریزی شده است و در این نظام این مولی و خداوند است که بر اساس مصالح و مفاسد، قوانین و قواعد را تعریف می کند. لذا قرآن كريم اين احكام عجيبى كه در باب جزا دارد (از قبيل مجازات و يا پاداش‏ انسان، به خاطر كارى كه ديگران كرده ‏اند، و ...) را تعليل نموده، و با قوانين عقلائيه ‏اى كه در ظرف اجتماع و در سطح افكار عمومى جريان دارد توضيح مى ‏دهد، هر چند كه بر حسب واقع و حقيقت، نظامى دارد غير نظام عالم حس، و احكام اجتماعى و عقلايى محصور در چهار ديوارى زندگى دنيا است.(4) مطلب سوم: (همان طور که مدح و ذم عقلاء دائمی نیست، ثواب و پاداش الهی هم ـ با توجه به حال انسان که تغییر پذیر است ـ دائمی نیست) ما مى‏ بينيم عقلاء به مجرد اين كه فعلى از فاعلش سرزد، اگر فعل خوبى باشد شروع مى‏ كنند به مدح او، و اگر بد باشد مى‏ پردازند به مذمت و ملامتش، ولى اين معنا را هم در نظر دارند كه مدح و ذمشان دائمى نمى‏ تواند باشد، چون ممكن است به خاطر عوض شدن فاعل، عوض شود، آن كه فعلا مستحق مدح است در آينده مستحق مذمت، و آن كه فعلا مستحق مذمت است در آينده مستحق مدح شود. پس عقلاء هم هر چند مدح و ذم فاعل را به محض صدور فعل از فاعل بكار مى ‏زنند، و ليكن بقاى آن دو را مشروط به اين مى‏ دانند كه فاعل عملى بر خلاف آن چه كرده بود نكند، و تنها كسى را مستحق مدح ابدى و يا مذمت هميشگى مى‏ دانند، كه يقين كنند وضع او عوض نمى‏ شود.(5) مطلب چهارم: (محاسبه الهی با محاسبه انسانها تفاوت دارد) «وَ قُضىِ‏َ بَيْنهم بِالْحَقّ‏ِ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ وَ وُفِّيَتْ كلُ‏ُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ»؛ ميان آن ها بحق داورى مى‏ شود و به آنان ستم نخواهد شد. و به هر كس آنچه انجام داده است بى ‏كم و كاست داده مى ‏شود و او نسبت به آن چه انجام مى‏ دادند از همه آگاهتر است.(6) تفسیر: جمله (و خدا به آنچه مى‏ كردند داناتر است) دلالت و اشعار به اين دارد كه پرداخت و دادن عمل هر كسى به وى، بر حسب علم خدا و محاسبه‏ اى است كه او از افعال خلق دارد، نه بر حسب محاسبه ‏اى كه خلق پيش خود دارند؛ چون خلق، علم و عقل اين محاسبه را ندارند. مؤید این مطلب، آیه ذیل است: «قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»(7) كه در اين آيه براى همه پیشوایان و پیروان، عذاب دو چندان اثبات‏ كرده است: اما پیشوایان، براى اين كه هم خودشان گمراه بودند، و هم ديگران را گمراه كردند. اما پیروان، براى اين كه هم گمراه شدند و هم با پيروى پیشوایان، راه آنان را زنده نگه داشتند، و باعث ترویج و رونق آن شدند. لذا مى‏ فرمايد: هر دو طايفه نادانند.(8) مطلب پنجم: (برخی اعمال نيک و بد، كه در يكديگر اثر مى‏ گذارند) 1. برخی از گناهان، حسنات دنيا و آخرت را حبط (باطل و نابود) مى‏ كند، مانند ارتداد(9)، و نیز كفر به آيات خدا و عناد به خرج دادن نسبت به آن(10) 2. بعضى از اطاعت ها و اعمال نيک، اثر گناهان را هم در دنيا محو مى ‏كند و هم در آخرت، مانند اسلام و توبه(11) 3. بعضى از گناهان، بعضى از حسنات را حبط مى‏ كند، مانند دشمنى با رسول خدا (صلی الله علیه و آله)(12)، هم چنین صدا بلند كردن در حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله)(13) 4. بعضى از كارهاى نیک، اثر بعضى از گناهان را از بين مى ‏برد، مانند نمازهاى واجب(14)، و مانند حج(15)، و نيز مانند اجتناب از گناهان كبيره(16) 5. بعضى از گناهان، حسنات صاحبش را به ديگران منتقل مى‏ كند، مانند قتل(17) 6. بعضى از گناهان، مثل سيئات غير را به انسان منتقل مى ‏كند، نه عين آن را، مانند گمراه كردن مردم(18) و (19) 7. بعضى از اطاعت ها، مثل حسنات ديگران را به انسان منتقل مى‏ كند، نه عين آن ها را(20) 8. بعضی از گناهان، باعث دو چندان شدن عذاب مى‏ شود(21) و (22) 9. بعضی از اطاعت ها، باعث دو چندان شدن ثواب مى ‏شود، مانند انفاق در راه خدا(23) 10. بعضی از حسنات، سيئات را مبدل به حسنات مى‏ كند(24) 11. بعضی از حسنات، باعث مى ‏شود نظيرش عايد ديگرى هم بشود(25) 12. بعضی از حسنات، سيئات صاحبش را به ديگرى، و حسنات آن ديگرى را به وى مى ‏دهد؛ هم چنان كه بعضی از سيئات، حسنات صاحبش را به ديگرى، و سيئات ديگرى را به او مى‏ دهد(26) بنا بر این: حسابرسی اعمال که با نظام عبد و مولایی انجام می شود و متفاوت با محاسبه عالم طبیعت و عالم حس است و در این نظام این خداوند است که نوع اثر اعمال را تعیین می کند، چنین است که انسان هر ذره عملی که انجام داده باشد، اثرش را می بیند و این اثر ممکن است در بعضی موارد، نابودی و بطلان تمام اعمال سابق باشد (حبط کلی)، و یا به صورت اضافه شدن حسنات، از بین رفتن بعضی از سیئات، و ... (حبط جزیی) باشد. لذا نه بی عدالتی محسوب می شود و نه تنافی و تضادی بین این آیات است.

__________

(1) زلزال/ 7 و 8.

(2) اعراف/ 160.

(3) ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏2، ص 262.

(4) همان، ج‏2، ص 263 ـ 265.

(5) همان، ج ‏2، ص 256 و 257.

(6) زمر/ 69 و 70.

(7) اعراف/ 38.

(8) ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏2، ص 267.

(9) بقره/ 217.

(10) آل عمران/ 21 و 22.

(11) زمر/ 53 و 54.

(12) محمد/ 32 و 33.

(13) حجرات/ 2.

(14) هود/ 114.

(15) بقره/ 203.

(16) نساء/ 31.

(17) مائده/ 21.

(18) نحل/ 25.

(19) عنکبوت/ 13.

(20) یس/ 12.

(21) اسراء/ 75.

(22) احزاب/ 30.

(23) بقره/ 261.

(24) فرقان/ 70.

(25) طور/ 21.

(26) انفال/ 37.

http://www.askquran.ir/thread32477-2.html#post571569

موضوع: