خداوند هادی و مضل، و انسان مختار؟!
با توجه به این آیه که خداوند صریحا می فرماید «هر که را بخواهد گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت»، چرا خدا با بندگان خود دوگانه برخورد می کند و بین آن ها فرق می گذارد؟ خداوند چگونه از کسی که خودش گمراه کرده می تواند در روز قیامت بخاطر اعمالش بازخواست کند؟
«فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ»؛ خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى كند.(1) این گونه نیست که گمراهان از ابتدا گمراه خلق شده باشند. خداوند از همان ابتدای آفرینش و خلقت انسان، در نهاد او فطرتی پاک و سالم قرار داده است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»(2)؛ لذا همه انسان ها از این موهبت الهی برخوردار بوده اند. از طرفی عقل به عنوان رسول باطن، و پیامبران الهی به عنوان رسول ظاهر، در همه حال انسان را به سوی هدایت راهنمایی می کنند. «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ، حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول»؛ برای خداوند در بين مردم دو حجت است، يكى ظاهرى و ديگر باطنى، حجت ظاهرى خداوند، رسولان و انبياء و ائمه هستند و حجت باطنى، عقل هاى مردم است.(3) بنابر این، زمینه هدایت برای همه انسان ها فراهم بوده است و این گونه نبوده که برخی امکان هدایت داشته و برخی از این امکان محروم باشند. مطلب دیگر؛ انسان دارای اختیار است و سوء انتخاب و نافرمانی و گمراهی ابتدایی به انتخاب خود گمراهان بوده است. پس از آن، لجاجت و اصرار بر نافرمانی و گمراهی و تصمیم بر نپذیرفتن حق، موجب گمراهی بیشتر شده و گمراهی و ضلالت های بعدی را برای خود فراهم کرده اند. و سرانجام، آثار و مجازات این مراحل متعدد نافرمانی و گمراهی، از بین رفتن قابلیت هدایت در آن ها بوده است. علامه طباطبایی می گوید: یک مرحله از ضلالت و گمراهی در فرد کافر و گنهکار آن است که ابتدا فرد گنهکار را به گناه وادار می کند، و مرحله دیگر از ضلالت و گمراهی آن است که به دنبال گناهان و نافرمانی های او و به عنوان مجازات این کارهایش، او به آن مبتلا می شود؛ و این غیر از آن ضلالت ابتدایی او است.(4) نکته: وقتی کسی از حد گذشت و زمینه هدایت را در خود از بین برد، قابلیت هدایت را در خود نابود کرده، لذا دیگر هدایت هم نمی شود و بیش از پیش به سوی ضلالت و گمراهی می رود، به گونه ای که دیگر حرف حق پیامبران را نمی شنود و آیات و نشانه های الهی را نمی بیند و ندایی از فطرتش به او نمی رسد. لازم به ذکر است هیچ چیزی در این عالم بدون اراده الهی انجام نمی شود، لذا از این جهت می توان امور را به خداوند نسبت داد، ولی این معنایش این نیست که ما در افعال خود و در حیطه خود اختیاری نداریم. در امور اختیاری انسان، اراده الهی به آن چیزی که ما در نهایت اختیار خواهیم کرد تعلق گرفته است، لذا در عین این که اراده الهی وجود داشته ما هم به اختیار خود آن را انجام داده ایم. بنابر این، از این حیث (تعلق اراده الهی) می توان اضلال و گمراهی را به خداوند نسبت داد، کما این که از حیث سوء تدبیر و سوء اختیار خود ما، نیز می توان آن را به خود انسان منتسب نمود. نکته: هميشه اعمال و كردار انسان، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد: اگر انسان به دنبال عمل نيك باشد، نتيجه آن، روشن بينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»(5) و اگر انسان به دنبال زشتی ها برود، تاريكى و تيرگى قلبش افزون مى گردد، و به سوى گناه بيشترى سوق داده مى شود، و گاه تا سر حد انكار خداوند مى رسند: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»(6) و در آيه ديگرآمده: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دلهاى آن ها را برگردانيد.(7) پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى دهد و يا از كسانى توفيق را سلب مى كند نتيجه مستقيم اعمال خود آن ها است.(8) بنا بر این؛ این ضلالت به خاطر سوء انتخاب و نافرمانی های خود افراد بوده که آن ها را به حدی از ضلالت و گمراهی رسانده که دیگر قلب آن ها پذیرای هدایت نیست و برای همیشه در گمراهی و ضلالت باقی خواهند ماند. و چون آن ها در انتخاب این راه و این مسیر اختیار داشته اند و با وجود همه زمینه های هدایت، باز هم راه انحراف و نافرمانی را انتخاب کرده اند، گمراهی آن ها منتسب به خودشان است و حسابرسی از آن ها هم به خاطر اعمال خود آن ها است. «الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ»؛ امروز هر كس در برابر كارى كه انجام داده است پاداش داده مى شود امروز هيچ ظلمى نيست خداوند سريع الحساب است!(9) «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ»؛ هر كس در گرو اعمال خويش است.(10)
________
(1) فاطر/ 8.
(2) روم/ 30.
(3) کلینی، كافی، ج 1، ص 16.
(4) ر.ک: طباطبایی، ترجمه الميزان، ج 1، ص 141.
(5) انفال/ 29.
(6) روم/ 10.
(7) صف/ 5.
(8) ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، ج 1، ص 151؛ ترجمه الميزان، ج 11، ص 483.
(9) غافر/ 17.
(10) مدثر/ 38.