طول امل (آرزوهای طولانی)
منظور از طول اَمَل (آرزوهای طولانی) چیست و شامل چه آرزوهایی می شود؟ طول امل چه عواقبی در زندگی دنیا و آخرت ما دارد؟
کسی که چشم تسلی ز آرزو دارد * علاج تشنگی از آب شور می جوید(1) طول امل که از مهمترین رذایل اخلاقی بوده، انسان را از خدا دور ساخته و به انواع گناهان آلوده میكند. این آرزوها مانند سراب در بیابان زندگی ظاهر میشوند و هر لحظه انسان را تشنهتر میسازند تا از شدت تشنگی هلاك سازند. در واقع آرزو اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوی دور و دراز درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختی است و درست همانند آب باران است که اگر از حد گذشت مایه غرق شدن و نابودی خواهد شد. این آرزوی کشنده همان است که قرآن کریم میفرماید: «رُبَمَا یوَدُّ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِینَ * ذَرْهُمْ یأْكُلُوا وَیتَمَتَّعُوا وَیلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یعْلَمُونَ»؛ کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال را ببینند) چه بسا آرزو میکنند مسلمان بودند! بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل میسازد ولی به زودی خواهند فهمید.(2) اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواسته ای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریم ها را بشکند و به هر وسیله ای متوسل گردد تا به خواسته خود برسد؛ و طبیعی است که چنین انسانی نمی تواند در چارچوب شرع و دین و عقل حرکت کند، و اعمالش از حکم دین و عقل پیروی نمی کند، در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار می گردد. طول امل باعث قساوت قلب می شود: آرزوی طولانی انسان را از خدا غافل میكند و به دنیا حریص میسازد و آخرت او را به دست فراموشی میسپارد، و این ها همه اسباب سنگدلی و قساوت است. به همین دلیل در حدیثی آمده است كه خداوند به موسی علیهالسلام فرمود: «یا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیا أَمَلَكَ فَیقْسُوَ قَلْبُكَ وَ الْقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ»(3) صاحبان آرزوهای دراز ناچارند شخصیت انسانی خود را درهم شكنند و برای رسیدن به مقصود خیالی، در برابر هر كسی خضوع كنند و دست التماس به سوی این و آن دراز نمایند و به زندگی ذلتبار تن دهند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در این مورد می فرمایند: «خواری مردان در ناکامی آرزوهاست.»(4)
_________
(1) صائب.
(2) حجر/ 2و3.
(3) كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الكافی، ج 2 ص 329.
(4) تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ،ص 314.