شرط بندی
در اسلام آمده است که شرط بندی اشکال دارد. بعد آمده است شرط بندی در سوارکاری اشکال ندارد. آیا این تناقض حاکی از آن نیست که اسلام دین کاملی نیست!؟
برای حکم کردن به تعارض باید به جهات مختلفی که در دو طرف بحث وجود دارد، توجه کرد و به سادگی نمی توان حکم به تعارض نمود. این مسئله زمانی حساس تر می شود که بخواهیم حکم تعارض را در مورد یک آموزه دینی بیان کنیم. با توجه به حکمت ها و دلایلی که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد، این مسئله چندان آسان نیست. به طور مثال، این که انسان خود را در معرض کشته شدن قرار دهد، عقلا و شرعا جایز نیست. اما همین انسان در شرایط جنگ باید به جبهه جنگ برود، جایی که در معرض کشته شدن قرار می گیرد و هم عقل و هم شرع حکم به جواز بلکه وجوب چنین کاری می کنند. آیا می توان گفت در این جا تعارض وجود دارد؟ خیر زیرا شرایط موجود در دو حالت متفاوت است بنابراین تعارضی بین این دو حکم وجود ندارد. مطلب دیگر این است که عام و خاص با هم تعارض ندارند به طور مثال اگر کسی بگوید، من هیچ گونه ماهی نمی خورم غیر از ماهی قزل آلا، آیا این فرد دچار تعارض شده است؟ تعارضی وجود ندارد بلکه حکم کلی بیان شده است ولی مواردی استثناء نیز وجود داشته است که آن ها نیز بیان شده اند. بنابراین در رابطه عام و خاص، نمی توان حکم به تعارض نمود. در مورد شرط بندی، در اسلام شرط بندی حرام اعلام شده است و این یک حکم عام است اما در چند مورد مانند سوارکاری این حکم استثناء شده است. یکی از دلایلی که برای این مسئله ذکر شده است، این است که با توجه به نیاز جامعه اسلامی به داشتن افراد ورزیده که توانایی هایی بالایی داشته باشند و بتوانند ارتش قوی ای را تشکل دهند تا در برابر متجاوزان ایستادگی کنند، شرط بندی در سوارکاری مجاز شمرده شده است تا تخفیف و تشویقی برای مردم باشد که به این مهارت علاقه بیشتری نشان دهند.