انتصاب امامت از پدر به پسر
در حالیکه آموزه اصلی دین اسلام برتری تقوا و عمل صالح بر اصل و نسب است چرا ما شیعیان اعتقاد داریم که امامان ما در دوازده نسل پیاپی همگی صالح ترین و شایسته ترین افراد زمانه بوده اند حتی اگردر زمان انتصاب به امامت به سن رشد هم نرسیده باشند. آیا این آموزه بیشتر شباهت به سیستم موروثی پادشاهی ندارد؟
ارثی بودن به معنای آن است كه به دور از هر گونه معیار اساسی و صحیح، حكومت از كسی به خاندان وی منتقل شود. در بسیاری از نظام های شاهنشاهی و سلطنتی این شیوه حكمفرما است و بر اساس آن صلاحیت های لازم جهت اداره جامعه و حكومت، به كلی از نظر دور مانده و باقی ماندن قدرت و سلطنت در یك خانواده، اصل حاكم بر همه ارزش ها و معیارها تلقّی می شود. بدیهی است ارثی بودن به این معنا از نظر منطقی كاملاً نادرست و باطل می باشد. بهترین گواه بر بطلان این روش، نظام های موروثی حاكم بر جهان در طول تاریخ است كه موجب سقوط و انحطاطات بسیاری گردیده است. يكي از دلايل قيام اباعبدالله(عليه السلام) نيز جلوگيري از موروثي شدن خلافت بود كه اين موروثي شدن آرزوى ديرين ابوسفيان بود كه گفت: «تَلَقَّفوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ وَلِتَصيرَنَّ الى اوْلادِكُمْ وِراثَةً. أما وَالَّذى يَحْلِفُ بِهِ ابوسُفْيانَ لا جَنَّةٌ وَ لا نارٌ ...» خلافت را چون توپ به يكديگر پاس دهيد و آن را نزد اولاد خود به ارث نهيد. هان سوگند به آنكه ابوسفيان به او سوگند مى خورد نه بهشتى در كار است و نه دوزخى. معاويه اين وصيت پدرش را در زمان خودش اجرا كرد. براى اولين بار خلافت موروثى را عملى كرد كه پدرى خودش فرزند خودش را تعيين بكند و خليفه با تعيين شخص او معين شود نه با حكميت و نه حتى به دروغ ادعا كند كه خدا او را معين كرده (چون ممكن بود عده اى باور و قبول كنند كه خدا يزيد را معين كرده) بلكه بگويد من معين مى كنم، شما هم بايد بپذيريد(1( اما اينكه يك خانداني از سوي خداوند لياقت رسيدن به پيامبري يا امامت را داشته باشند چنين چيزي قبيح نيست و حكومت وراثتي را، با در نظر گرفتن قابليّتها در انبياء گذشته مشاهده ميكنيم: خداوند متعال مي فرمايد: (أمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً)؛(2) »يا حسد ميورزند با مردم چون آنها را خدا به فضل خود بهره مند نمود كه البته ما بر آل ابراهيم كتاب و حكمت فرستاديم و به آنها فرمانروايي بزرگ عطا كرديم. « از سوي ديگر ميبينيم كه برخي از انبياء، امامت يا نبوت را براي ذريه خود مي خواستند كه اين، در حقيقت با دادن شايستگي به آنان از جانب خداوند متعال است. درباره حضرت ابراهيم(ع) مي خوانيم: (وَ إذِ ابْتَلى إبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأتَمَّهُنَّ قالَ إنّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتى قالَ لا يَنالُ عَهْدى الظّالِمينَ)؛(3)«]بياد آر] هنگامي كه خداوند ابراهيم را به اموري چند امتحان فرمود و همه را به جاي آورد خدا به او گفت من تو را به پيشوايي خلق برگزيدم عرض كرد اين پيشوايي را به فرزندان من نيز عطا خواهي كرد؟ فرمود: عهد من هرگز به ستمكاران نميرسد.» در اين آيه خداوند حكومت موروثي و نسبي را به طور مطلق نفي نكرده بلكه از خصوص ستمگران از ذريه حضرت ابراهيم(ع) نفي نموده است. از اين رو معلوم ميشود كه ذريه و نسل حضرت ابراهيم(ع) و هر پيامبر ديگري در صورتي كه ظالم نباشند، چه ظلم به خدا، چه ظلم به خلق و چه ظلم به نفس، نداشته باشند ميتوانند مقام امامت و رهبري جامعه را به عهده گيرند. و نيز حضرت موسي(ع) از خداوند مي خواهد كه از اهلش كسي را به عنوان وزير خود قرار دهد. خداوند متعال از قول حضرت موسي(ع) ميفرمايد: (وَ اجْعَلْ لى وَزيرًا مِنْ أهْلى هارُونَ أخى)(4). ذكر اين آيات بيانگر اين مطلب است كه صرفا اگر حجت خداوند بعد از پدر به فرزند برسد يا اينكه در نسلي ادامه داشته باشد از ديدگاه قرآن و روايات مشكلي ندارد و آنچه در موروثي بودن ناپسند است صرف جانشيني بدون هيچ معيار و ملاكي است نه اينكه هر نوع جانشيني ناپسند باشد و در امامت امامان شيعه(عليهم السلام) نيز شخص امام از سوي خدا انتخاب مي شود و امام افضل زمان خود است و اين با نظام هاي موروثي تفاوت بسياري دارد. آوردن آيات اشاره به اين مطلب دارد كه از ديدگاه قرآن نيز خلافت الهي در ذريه برخي از پيامبران وجود داشته و اين به خاطر ويژگي هاي آن ها بوده است و اهل سنت طبق اين مبنا نمي توانند به شيعيان نقدي داشته باشند در حاليكه كتب اهل سنت نيز حاوي احاديثي است كه خلافت را منحصر در قبيله خاصي مي كند: جابر بن سمره ميگويد: «با پدرم محضر رسول خدا رسيديم، شنيديم كه فرمود: اين امر ـ دنيا ـ تمام نميشود تا آن كه دوازده خليفه بر آنان حكومت كنند. آنگاه سخني فرمود كه بر من مخفي شد، به پدرم عرض كردم: رسول خدا(ص) چه فرمود؟ پدرم در جواب گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: همه آنان از قريشند.»(5). شیعۀ امامیه بر این اعتقاد است که برای امام شروطی از جمله: عصمت، افضل بودن، علم لدنّی و… لازم است.(6) این شرط ها چیزی جز بیان لیاقت ها نیست و بیان این شرط ها از سوی امامیه خود دلیل آن است که آنان امامت را موروثی نمی دانند. بدیهی است که از این شایستگی ها تنها خداوند آگاهی دارد و خدای متعال است که با علم مطلق خود می داند، چه فردی این عصمت را حفظ کرده و شخصی را برگزیده و به او جایگاه پیشوایی می دهد:«اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ؛(7) خداوند آگاهتر است كه رسالت خویش را كجا قرار دهد!» بر این اساس تنها راه تعیین امام، نصّ از جانب خداوند متعال و معرّفی از جانب رسول خدا (ص) و امامان معصوم است؛ و لذا به آيه شريفه: (يا أيُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ)(8) تمسّك مي كنند كه پيامبر اكرم(ص) مأمور ابلاغ ولايت امام علي(ع) از جانب خداوند به مردم بوده است. پس در حقيقت اراده و مشيّت الهي بر نصب شخصي لايق براي امامت است كه با وحي به پيامبر(ص)، او مأمور ابلاغ است، از همين رو، آن بزرگوار بر امامت يكايك اهل بيت(ع) تصريح كرده است از این رو پس از امام حسن (ع) برادر گرامی آن حضرت امام حسین (ع) امام می شود و پس از آن حضرت، فرزندش امام سجاد (ع) در حالی که محمّد بن حنفیه برادر امام حسین (ع) هنوز زنده بود و هم چنین در بین فرزندان ائمه (ع) گاهی فرزند کوچک تر به امامت می رسید نه فرزند بزرگ تر، و این نیست مگر این که مقام امامت، یک لیاقت ذاتی را طلب می کرده و خداوند به کسانی که شایستگی این مقام والا را دارا بودند، این مقام را موهبت نموده است. در نتيجه امامت ، انتخابي از پيش تعيين شده بود . امام قبلي هم تنها مسئوليت معرفي امام بعدي را داشت، نه اين كه بعد از فوت امام قبلي امامت همچون منصبي اجتماعي به فرزند او اعطا و او داراي اين مقام مي شد . پرسش :شواهدی وجود دارد که بیانگر این مطلب است که امامت در نزد شیعیان به صورت سیستم موروثی است: (1)-وجود پیوستگی امامت تا به قرن حاضر، که از امام علی ع شروع میشود تا اینکه میرسد به امام زمان ع و همین عدم منقطع شدن طی بیش از هزار سال دلیلی میشود بر یک سیستم موروثی از پیش تعیین شده . (2)-پیامبرانی بودند که ابتدا به مقام نبوت میرسیدند سپس مقام رسالت به انها واگذار میشد .نمونه قرانی اش حضرت عیسی بن مریم ولی در سیستم موروثی امامت این نبوده است که وقتی فرزند پسری به دنیا می امده از همان اول به مقام امامت برسد بلکه بعد از شهادت پدر ،فرزند پسر جایگزین امامت ایشان می شده است (3)-یکی دیگر از دلایل هم اعتقاد شیعه است برای اینکه خداوند ولایت خود را به کسی محول کند باید از ذریه پاک و با اصل و نسبی باشد و این هم یکی دیگر از دلایل است . در اخر و نکته مهم نه اینکه عصمت و توانایی امام موروثی بوده ،بلکه به عکس امامت ایشان موروثی بوده است نه عصمت و لیاقت ایشان و همین باعث شده ان فرد فکر کنند عصمت و لیاقت که یکی از شروط مورد نیاز رسیدن به امامت است موروثی و به دنبال این صفت ارثی ،امامت هم ارثی بوده است . پاسخ :براي دانستن عقيده يك گروه بايد به منابع ديني و اقوال آن ها رجوع كنيد تا ديدگاه آن ها روشن شود. از دیدگاه شیعه امامیه، راه اصلی و اساسی در تعیین امام، نص شرعی است و معجزه، جنبه ثانوی داشته و مخصوص موارد استثنایی و ویژه است؛ زیرا قرآن و سنت، به عنوان دو سند معتبر شرعی در دسترس مسلمانان است و امامت - با توجه به اهمیت و جایگاه برجسته ای که دارد- بدون شک در کتاب و سنت مورد اهتمام قرار گرفته است. از این رو با وجود نصوص قرآنی و روایی در این باره، معجزه به عنوان راه ضروری تعیین امام، مطرح نخواهد بود و به موارد خاص اختصاص خواهد داشت. بر خلاف نبوت که در آن، معمولاً نص معتبر و گویا در دسترس نیست، و معجزه، اساسی ترین راه اثبات آن به شمار می رود.(9( شيعيان عقيده دارند امامان آن ها از سوي خداوند متعال برگزيده شده اند و ملاك هايي كه براي هدايت بشر لازم است در ائمه (عليهم السلام) وجود داشته است.در واقع شيعيان مطيع نص هستند نه اينكه صرفا تا يك امام از دنيا برود بگويند پسرش جانشين او شود بلكه عقيده دارند كه خداوند آن ها را از پيش تعيين كرده است و پيامبر و ائمه(عليهم السلام) از قبل تعداد و نام آن ها را بيان كرده اند. خداى تعالى مى فرمايد: )وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا);(10( آن چه را پيامبر آورده بگيريد و از آن چه شما را نهى فرموده بپرهيزيد. و نيز مى فرمايد: (وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحى);(11( او طبق هواى نفس خويش سخن نمى گويد مگر آن كه آن سخن وحى الاهى است. بر اساس اين آيات روشن است كه قول، فعل و تقرير حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله حجّت است، و هر آن چه رسول خدا صلى الله عليه وآله انجام مى دهد نه به خواست خود، بلكه مطابق اراده و فرمان خداى تعالى است. رسول خدا صلى الله عليه وآله در مورد نصب امام مى فرمايد: إنّ الأمر إلى الله [لله] يضعه حيث يشاء;)12( همانا امر به دست خداوند است. در مورد اينكه جانشيني از پدر به پسر نيز ملاك بد بودن سيستم موروثي را توضيح داديم كه ارثی بودن به معنای آن است كه به دور از هر گونه معیار اساسی و صحیح، حكومت از كسی به خاندان وی منتقل شود. در بسیاری از نظام های شاهنشاهی و سلطنتی این شیوه حكمفرما است و بر اساس آن صلاحیت های لازم جهت اداره جامعه و حكومت، به كلی از نظر دور مانده و باقی ماندن قدرت و سلطنت در یك خانواده، اصل حاكم بر همه ارزش ها و معیارها تلقّی می شود.بدیهی است ارثی بودن به این معنا از نظر منطقی كاملاً نادرست و باطل می باشد. براي اطلاع بيشتر ر.ك: محسن خرازي، بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، ج 2، ص 111ـ 113. عبدالرزاق فياض لاهيجي، گوهر مراد، ص 469. شيعه شناسي و پاسخ به شبهات؛ علي اصغر رضواني، ج 2، صص: 495ـ499.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1)مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، ج25، ص، 294.
2)نساء/54.
(3)بقره/124.
(4)طه/30.
(5)صحيح مسلم، ج 2، ص 3، كتاب الاماره، باب، «الناس تبع لقريش و الخلافة لقريش».
(6)علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۶۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۳ هـ.ق؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا فی علامات الامام، ص ۱۹۲، منشورات اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۴هـ ق؛ شیخ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم من البرهان فی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان
(7)انعام/124.
(8)مائده/67.
(9)امامت در بينش اسلامي ، ص285 ،نويسنده،علي رباني گلپايگاني ، قم،موسسه بوستان كتاب ،انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ، چاپ سوم ، 1390.
(10)حشر/7.
(11)نجم/3ـ4.
(12)الثقات (ابن حبان)، 1 / 90; الإصابة، 1 / 52; الكامل في التاريخ، 2 / 93; تاريخ الإسلام، 1 / 286; البداية والنهاية: 3 / 171; السيرة النبوية (ابن هشام)، 2 / 289.
لینک بحث اصلی :http://http://www.askquran.ir/thread32705-2.html#post588999