مرگ انسان مومن گناهکار
با توجه به اینکه انسانهای زیادی هستند که با اینکه به خدا و اسلام و ... معتقد و مؤمن هستند گناهانی (خواه کوچک یا بزرگ) انجام میدهند، چنانچه کسی با شرایط مذکور در حال گناه بمیرد، آیا نامسلمان از دنیا رفته است؟ و عاقبت به شر (مقابل عاقبت بخیر!!) شده است؟ (البته فرض بر این است که گناهش جنبه حق الناس ندارد.)
انسان بايد از گناهان خود توبه كند و توبه را به تاخير نيندازد كه ديگر توبه هنگام مرگ فايده اي ندارد و پس از سپري شدن اين زمان و مشاهده عذاب، بازگشت و اظهار ندامت سودي ندارد و آرزويي دست نيافتني است; چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَـئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (1(براي كساني كه كارهاي بد را انجام ميدهند و هنگاميكه مرگ يكي از آنها فرا ميرسد ميگويد: "الآن توبه كردم!" توبه نيست و نه براي كساني كه در حال كفر از دنيا ميروند." «حَتّى اِذاجاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاّ اِنَّها كَلِمةٌ هُوَ قائِلُها...»(2) وقتى كه مرگ گنهكار فرا رسد، مى گويد: خدايا مرا به دنيا بازگردان. شايد با اعمال شايسته كارهاى بد خويش را جبران كنم (جواب داده مى شود) هرگز چنين نخواهد شد و اين سخنى است كه او (همواره) مى گويد. همواره پیش گیری بهتر از درمان است انسان باید بکوشد که مرتکب گناه نگردد و در صورت ارتکاب معصیت فوری توبه کند و امروز و فردا ننماید؛ چرا که تسویف در توبه و به عبارتی به تأخیر انداختن توبه از وساوس شیطان است تا به این ترتیب توفیق توبه را از انسان سلب کند. توبه، واجب فوری است و بلا فاصله واجب است بعد از گناه توبه کرد. لقمان به فرزندش سفارش می کند:« ای پسرم! توبه را به تأخیر نینداز؛ زیرا مرگ ناگهانی فرا می رسد»(3). مرگ خبر نمی کند و ممکن است پیش از آن که گناهکار موفق به توبه شود مرگش فرا رسد و بدون توبه از دنیا رود. هم چنین در اثر کثرت گناه، اعتقاد و ایمان انسان ضعیف تر شده و نه تنها توبه نمی کند حتی ممکن است که بسیاری از اعتقادات را تکذیب کند و کافر شود و با کفر از دنیا رود.ثمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون »سر انجام آنان که به اعمال زشت و کردار بد پرداختند این شد که کافر شده و آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند »(4). درست است که «توبه از هر کسی تا زمانی که از حیات خود مأیوس نشده قبول است»(5)؛ولی باید توجه داشت که هر چه توبه به تأخیر انداخته شود، سخت تر خواهد بود؛ چون نفس انسان مزه گناه را هر چه بیشتر بچشد، ترکش سخت تر خواهد بود. حضرت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) به ابوذر مي فرمايند: يا أباذر، إيّاك أن تدركك الصّرعة عند العثرة فلا تقال العثرة ولا تمكّن من الرّجعة ولايحمدك من خلّفتَ بما تركت ولا يعذرك من تقدم عليه بما اشتغلت به.(6) اى ابوذر، مواظب باش، مبادا بر اثر لغزشها از پا درآيى و ديگر نتوانى گذشته را تدارك كنى، آن هنگام قدرت برگشتن به دنيا را نخواهى داشت و بازماندگانت تو را بر ثروتى كه براى آنان گذاشته اى مدح و ستايش نمى كنند و خداوند متعال نيز كه به سوى او رفته اى، عذرهاى بى اساس تو را در ترك اطاعت و بندگى نخواهد پذيرفت. و همچنين يكي از بدترين مرگ ها ،مرگ در حال گناه است كه راه توبه و بازگشت از انسان سلب شده است و فرصتي براي توبه نيست. ياد مرگ در نظر مولا علي (عليه السلام) به انداره اي پر اهميت است که حضرت در نامه اي به فرزندش امام حسن (عليه السلام) در سال 38 هجري وقتي که از جنگ صفين باز مي گشت و به سرزمين «حاضرين» رسيده بود، مي نويسد: « پسرم، بدان تو براي آخرت آفريده شدي نه دنيا، براي رفتن از دنيا، نه پايدار ماندن در آن؛ براي مرگ، نه زندگي جاودانه در دنيا؛ که هر لحظه ممکن است از دنيا کوچ کني، و به آخرت در آيي و تو شکار مرگي هستي که فرار کننده آن نجاتي ندارد، و هر که را بجويد به آن مي رسد، و سرانجام او را مي گيرد، پس از مرگ بترس! نکند زماني سراغ تو را گيرد که در حال گناه يا در انتظار توبه کردن باشي و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، که در اين حال خود را تباه کرده اي. پسرم! فراوان بياد مرگ باش، و به ياد آنچه که به سوي آن مي روي، و پس از مرگ در آن قرار مي گيري. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نيروي خود را افزون، و کمر همت را بسته نگهدار که ناگهان بيايد و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگي فراوان دنياپرستان و تهاجم حريصانه آنان به دنيا، تو را مغرور کند، چرا که خداوند تو را از حالات دنيا آگاه کرده، و دنيا نيز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتي هاي روزگار پرده برداشته است.»(7) همچنين محمدبن منكدر(یكی از دانشمندان اهل تسنن) در عصر امامت امام باقر (عليه السلام) بود وقتي به حضرت امام محمد باقر)عليه السلام(گفت:خدا كارت را سامان بخشد آیا روا است كه بزرگی از بزرگان قریش ، در این هوای داغ ، برای بدست آوردن مال دنیا، بیرون آید و این گونه تلاش كند؟ اگر در این حال ، مرگ به تو برسد چه خواهی كرد؟ آن حضرت روی پا ایستاد و به او رو كرد و فرمود: سوگند به خدا، اگر مرگ در این حال به من برسد در حالی رسیده كه در اطاعت خدا هستم و با كار و كوشش ، دیگر احتیاج به تو و سایر مردم پیدا نمی كنم ، من آن هنگام از مرگ می ترسم ، كه در حال گناه به سراغم آید. ابن منكدر مي گويد:وقتی كه من این پاسخ را از آن حضرت شنیدم گفتم : یرحكم الله اردت ان اعظك فوعظتنی : خدا تو را رحمت كند، خواستم تو را نصیحت كنم ، تو مرا نصیحت كردی)8( به هر حال به كسي كه در حال گناه از دنيا مي رود نمي توان به صورت كلي گفت ديگر مسلمان نيست و فقط در مورد برخي از گناهان چنين اوصافي به كار رفته است)9(: "اگر شخصی بدون آن که فقیر و مریض بوده و یا از ستمگری در هراس باشد، عمداً حج را ترک کند؛ مانند یهودیان و مسیحیان از دنیا خواهد رفت".(10) در مورد مانع زكات و كسي كه با امام مفروض الطاعه مخالفت كند و يا اميرالمومنين را دشمن بدارد نيز چنين سخني آمده است(11( البته در مورد كسي كه فرصت توبه پيدا نكند و شايستگي شفاعت را داشته باشد اميد است رحمت خدا شامل حال آن كس شود. مرحوم صدوق (ره) مي فرمايد:اعتقاد ما در باب شفاعت اينست كه آن حق است و شفاعت براى كسى است كه خدا دينش را پسنديده باشد از صاحبان گناهان كبيره و صغيره، و اما توبه داران از گناهان محتاج بشفاعت نيستند. و جناب نبوى صلَّى اللَّهُ علـَيهِ و آلِهِ و سَلّم فرمودند: "هر كه ايمان نياورد بشفاعت من، خدا شفاعت مرا نصيبش ننمايد". و فرمودند: "هيچ شفاعت كننده اى مقبول تر از توبه نيست".(12(
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1)نسأء/18.
(2)مومنون/99-100.
(3)دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج1، ص 72، شریف رضی، 1412هـ ق.
(4)روم/10.
(5)شیخ مفید، اوائل المقالات، ص 85، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 هـ ق.
(6)بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج74، ص: 75، نويسنده، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ، ناشر، دار إحياء التراث العربي ، مكان چاپ، بيروت ، سال چاپ، 1403 ق ، نوبت چاپ، دوم.
(7)نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص، 400، نامه 31 ، نويسنده، شريف الرضى، محمد بن حسين ، محقق ، مصحح، فيض الإسلام ، ناشر، هجرت ، مكان چاپ، قم ، سال چاپ، 1414 ق ، نوبت چاپ، اول.
(8)الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص، 73 ، نويسنده، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق ، محقق ، مصحح، غفارى على اكبر و آخوندى ، محمد ، ناشر، دار الكتب الإسلامية ،مكان چاپ، تهران ، سال چاپ، 1407 ق ، نوبت چاپ، چهارم .
(9)البته جداي از شرح اين احاديث و بررسي سندي آن ها احاديث را آورده ايم.به عنوان مثال علامه مجلسي در مورد حج آن را نشانه تاكيد و مبالغه مي دانند(ر.ك ، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج7، ص، 104) و علامه فيض كاشاني آن را مجاز نمي دانند(الوافي ج12ص252 )
(10)شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 236، انتشارات شریف رضی، قم، 1364 هـ ش
(11)عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2،ص 58 ، المحاسن ، ج1 ص 87 ، المحاسن ج1 ص92 ، الكافي (ط - الإسلامية) ج3ص 505 فِي رِوَايَةِ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلْيَمُتْ إِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مِنَّا الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ طَاعَتُهُ مَنْ جَحَدَهُ مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ الْأَرْضَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ حُجَّةً عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍ مَنْ أَحَبَّكَ كَانَ مَعَ النَّبِيِّينَ فِي دَرَجَتِهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ يُبْغِضُكَ فَلَا يُبَالِي مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا.
(12)اعتقادات الإماميه ص، 66 ، نويسنده، ابن بابويه، محمد بن على ، ناشر، كنگره شيخ مفيد ، مكان چاپ، ايران؛ قم ، سال چاپ، 1414 ق ، نوبت چاپ، دوم.
لینک بحث اصلی : http://www.askquran.ir/thread32887.html#post565883