دلهاي سخت و منحرف
و مِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ پارهاى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامىدهند؛ ولى بر دلهاى آنان پردهها افکندهايم تا آن را نفهمند؛ و در گوش آنها، سنگينى قرار دادهايم. و (آنها بقدرى لجوجند که) اگر تمام نشانههاى حق را ببينند، ايمان نمىآورند؛ تا آنجا که وقتى به سراغ تو مىآيند که با تو پرخاشگرى کنند، کافران مىگويند: «اينها فقط افسانههاى پيشينيان است!» سوال :« چه كساني هستند كه خداوند پرده بر دل آنها افكنده و اعمالشان در دنيا چه بوده كه مستحق چنين عكس العملي از نزد خداوند هستند؟»
به نام خدا با سلام خداوند در آياتي چند از قرآن كريم علل و عواملي را مطرح مي نمايد كه موجب پرده افكندن بر دل ، مهر دل و يا سخت شدن دل افراد مي شود .اين علل و عوامل عبارتند از : 1- اعراض و رويگرداندن از حق : وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِي مَا قَدَّمَتْ يدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا (1) وچه کسي ستمکارتر است از آن کس که آيات پروردگارش به او تذکر داده شده، و از آن روي گرداند، و آنچه را با دستهاي خود پيش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهاي اينها پردههايي افکندهايم تا نفهمند؛ و در گوشهايشان سنگيني قرار دادهايم (تا صداي حق را نشنوند)! و از اين رو اگر آنها را به سوي هدايت بخواني، هرگز هدايت نميشوند! 2- انصراف و تمسخر آيات الهي وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يرَاكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يفْقَهُونَ(2) و هنگامي که سورهاي نازل ميشود، بعضي از آنها [= منافقان] به يکديگر نگاه ميکنند و ميگويند: «آيا کسي شما را ميبيند؟ (اگر از حضور پيامبر بيرون رويم، کسي متوجه ما نميشود!)» سپس منصرف ميشوند (و بيرون ميروند)؛ خداوند دلهايشان را (از حق) منصرف ساخته؛ چرا که آنها، گروهي هستند که نميفهمند (و بيدانشند)! 3- انحراف از حق و فسق وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ(3) (به ياد آوريد) هنگامي را که موسي به قومش گفت: «اي قوم من! چرا مرا آزار ميدهيد با اينکه ميدانيد من فرستاده خدا به سوي شما هستم؟!» هنگامي که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدايت نميکند! 4-شكستن پيمان الهي : فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيةً يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(4( ولي بخاطر پيمانشکني، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم؛ و دلهاي آنان را سخت و سنگين نموديم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحريف ميکنند؛ و بخشي از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خيانتي (تازه) از آنها آگاه ميشوي، مگر عده کمي از آنان؛ ولي از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نيکوکاران را دوست ميدارد! 5- کفر بعد از ایمان ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يفْقَهُونَ(5( اين بخاطر آن است که نخست ايمان آوردند سپس کافر شدند؛ از اين رو بر دلهاي آنان مهر نهاده شده، و حقيقت را درک نميکنند!
(1)- كهف/57
(2)- توبه /127
(3)- الصف/5
(4)- المائدة/13
(5)- المنافقون/3
لينك بحث اصلي :http://http://www.askquran.ir/thread32874.html