خواندن قرآن و ايمان به طاغوت
آیه 51 نساء می فرماید: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذينَ آمَنُوا سَبيلاً (نساء/51) آيا به كسانى كه بهرهاى اندك از [دانش] كتاب [تورات و انجيل] به آنان داده شده ننگريستى كه به هر معبودى غير خدا، و هر طغيان گرى ايمان مى آورند؟! و درباره كسانى كه كافر شده اند، مى گويند: آنان از كسانى كه ايمان [به قرآن و پيامبر] آورده اند، راه يافته ترند
پاسخ شما را ضمن بیان سه نکته عرض می کنم: (نکته اول:) آيه مورد اشاره، با توجه به شأن نزولی که درباره آن آمده، يكى از صفات ناپسند يهود را منعكس مى كند كه آنها براى پيشبرد اهدافشان آن چنان سازشكارى با هر جمعيتى نشان مى دادند كه حتى براى جلب نظر بت پرستان در برابر بتهاى آنها سجده مى كردند و آنچه را كه در باره عظمت اسلام و صفات پيامبر (ص) در تورات خوانده بودند زير پا مى گذاشتند و حتى براى خوش آيند بت پرستان، آیين خرافى آنها را بر اسلام ترجيح مى دادند، با اينكه یهودیان اهل كتاب بودند و قدر مشتركشان با اسلام به مراتب بيش از بت پرستان بود، لذا آیه کریمه می فرماید: آيا نديدى كسانى را كه سهمى از كتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده كردند و به طغيانگران اظهار ايمان نمودند و به اين هم قناعت نكردند، بلكه به كفار گفتند: راه شما از مسلمانان به هدايت نزديک تر است! سپس در آيه بعد، سرنوشت اين گونه سازشكاران را بيان كرده و مى فرمايد: آنها كسانى هستند كه خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و كسى كه خدا او را از رحمت خويش دور كند، هيچ ياورى براى او نخواهى يافت. این آیات گرچه در باره جمعيت خاصى نازل شده ولى مسلما اختصاصى به آنها ندارد و تمام افراد سازشكار را كه براى نيل به مقاصد پست، شخصيت و حيثيت خود و حتى ايمان و اعتقاد خويش را قربانى مى كنند، شامل مى شود؛ اين گونه سازشكاران، در دنيا و آخرت از رحمت خداوند دورند و غالبا با شكست مواجه مى شوند. این روحيه هنوز هم در این قوم به شدت باقیست و براى رسيدن به اهداف خود، از هيچ گونه سازشكارى در تحت هر شرائطى روى گردان نيستند! (تفسير نمونه، ج3، ص: 417/ با تلخیص و تصرف) (نکته دوم:) نوعا کسانی که با قرآن مأنوسند و اهل طاعت و عبادتند، نسبت به اهل ایمان و از جمله روحانیون، حسن نظر دارند؛ با آنها انس دارند، ارتباط دارند، نشست و برخاست دارند و این حاصل همان آموزه های دینی و قرآنی در چگونگی رفتار با برادران ایمانی است. به واقع بنده از این دسته افرادی که شما مثال می زنید زیاد سراغ ندارم؛ آدمهایی که اهل ایمان اند اما در عین حال از اهل ایمان فراری اند و نسبت به آنها بدبینند! اهل تلاوت قرآن اند اما از عمل به سفارشات قرآن درباره اهل ایمان گریزانند! اینکه اهل ایمان برادر یکدیگرند: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (حجرات/10) مؤمنان برادر يكديگرند اینکه باید نسبت به برادران ایمانی خود حسن ظن و حسن نظر داشته باشیم: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (حجرات/12) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است و دستوراتی از از قبیل. (نکته سوم:) البته نکته ای در اینجا وجود دارد و ممکن است بدبینی افرادی که شاهد مثال شما هستند هم ناشی از آن باشد و آن وجود افرادی است که ادعای «دین داری» و «اهل ایمان بودن» می کنند اما در عمل بر خلاف آنچه که ادعا می کنند، رفتار می نمایند! این افراد دارای نوعی نفاق پنهان هستند که این نفاق از یک سو ، _ خواسته یا ناخواسته _ بین گفتار و کردارشان گسلی بزرگ ایجاد می کند و رفتاری غیر از آنچه بدان امر یا نهی می کنند، انجام می دهند و از سوی دیگر، به خاطر این دوگانگی رفتار و عمل، آثار سوئی بر ذهن برخی دوستداران دین و ایمان باقی می گذارند. این مطلب مهم را با بیانی دیگر توضیح می دهم؛ توجه فرمایید: گاهی گفته می شود: بعضی نماز می خوانند و روزه می گیرند و ادعای دین داری هم دارند اما اعمال خلاف شرع هم انجام می دهند! این گونه رفتار چه توضیحی دارد؟ آیا چنین اعمال و رفتاری، نشان مسلمانی است و آیا مورد رضای حق تعالی می باشد؟ برای توضیح این مطلب، توجه شما را به روایات ذیل جلب می کنم که به خوبی پاسخ این مسأله را برای ما روشن می کند: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ 1 امام صادق (ع) از پيامبر اکرم (ص) این روایت را نقل فرمودند: سه چيز است که در هر كس باشد منافق است، هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند، و خود را مسلمان بداند: كسى كه در امانت خيانت كند، و در سخن دروغ گويد، و به هنگام وعده تخلف نماید. البته ممكن است به ندرت گناهان فوق از اهل ایمان هم صادر شود و سپس توبه كنند، ولى استمرار آن نشانه روح نفاق و منافق گرى است. عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِيلَ وَ يَكُونُ بَخِيلًا قَالَ نَعَمْ قِيلَ وَ يَكُونُ كَذَّاباً قَالَ لَا 2 از پيامبر اکرم پرسيدند: آيا انسان با ايمان ممكن است (گاهى) ترسو باشد؟ فرمود: آرى، باز پرسيدند آيا ممكن است (احياناً) بخيل باشد؟ فرمود: آرى، پرسيدند آيا ممكن است كذاب (بسیار دروغگو) باشد؟ فرمود نه. [چرا كه دروغ از نشانه هاى نفاق است و نفاق با ايمان سازگار نيست.] امام صادق (ع) فرمود: مؤمن کسی است که همسایه اش از ستم و خشم او در امن باشد. (عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنَ جَارَهُ بَوَائِقَهُ قُلْتُ وَ مَا بَوَائِقُهُ قَالَ ظُلْمُهُ وَ غَشْمُهُ) 3 پیامبر اکرم (ص) فرمود: چنین کسی داخل بهشت نمی شود 4 و امام رضا (ع) فرمود: چنین کسی از ما نیست. 5 در بعضى از روايات نيز وارد شده كه شخص زناكار در آن لحظه اى كه مرتكب اين عمل مى شود از ايمان تهی می گردد: قال رسول اللَّه (ص) ... لا يزن الزانى حين يزنى و هو مؤمن و لا يسرق السارق حين يسرق و هو مؤمن فانه اذا فعل ذلك خلع عنه الايمان كخلع القميص 6 شخص زناكار به هنگامى كه مرتكب اين عمل مى شود، مؤمن نيست و همچنين سارق به هنگامى كه مشغول دزدى است ايمان ندارد، چرا كه به هنگام ارتكاب اين عمل، ايمان از وجود او بيرون مى آید همانند بیرون آوردن لباس از تن. گناه آثار وضعی دیگری هم دارد؛ به عنوان نمونه: مردى نزد على امير مؤمنان ع آمد و عرض كرد، من از نماز شب محروم شدم، على (ع) فرمود: انت رجل قد قيدتك ذنوبك: تو كسى هستى كه گناهانت تو را به بند كشيده است. 7 در حديث ديگرى امام صادق (ع) فرمود: ان الرجل ليكذب الكذبة و يحرم بها صلاة الليل فاذا حرم بها صلاة الليل حرم بها الرزق: انسان گاهى دروغ مى گويد و سبب محروميتش از نماز شب مى شود، هنگامى كه از نماز شب محروم شد از روزى (و مواهب مادى و معنوى) نيز محروم مى شود. 8 نتیجه اینکه نماز خواندن و روزه گرفتن و ادعای مسلمانی و شیعه اهل بیت بودن، کاری ساده و آسان است اما عیار راستین مسلمانی و ایمان، در انجام عادت گونه این اعمال نیست بلکه در اموری است که نشان عملی از هویت ایمانی و اعتقادی افراد دارد: امام صادق (ع) فرمود: فریب نماز و روزه مردم را نخورید (مبادا به خیال اینکه فلانی نماز و روزه می گیرد، به او کاملا اعتماد کنید) چون چه بسا کسی به نماز و روزه عادت کرده (و از سر عادت آنها را بجا می آورد) و اگر آنها را ترک کند دچار وحشت می شود. اگر می خواهید مردم را بسنجید، آنها را با عیار راستگویی و امانتداری بسنجید (اگر امانتدار و راستگو هستند، آنگاه اهل ایمان و اعتقادند و قابل اطمینان). (عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ).9 در احادیث اهل بیت (ع) صداقت و امانت از پایه های دین و کمترین بهره های ایمان عنوان شده است و کسی که امانتدار نباشد، بی دین و بی ایمان معرفی شده است. 10
-------------------------------------
1-الكافي،ج2/ص290
2-وسائل الشيعة، ج12/ ص245
3- الكافي، ج 2/ ص 668
4- مستدرك الوسائل،ج8/ص421
5- وسائل الشيعة، ج12/ص128
6-کافی، ج 2/ ص31
7- کافی، ج 3/ ص450
8- تهذيب الأحكام، ج2/ ص122
9- الكافي، ج2/ ص104)
10- غررالحكم/ص218 و ص251
لينك بحث اصلي :http://http://www.askquran.ir/thread28883.html