آفرینش شيطان
خداوند چرا شيطان را آفريد ؟ با اينكه مى دانست سرچشمه وسوسه ها و گمراهيهامى شود ؟
چند نکته را دقت کنید: 1. خداوند جن و انس را برای عبادت آفرید، هدفش این بود که خیری به آنها برسد اما اگر یکی از آنان مسیر را غلط برود عذاب دائمی در انتظارش خواهد بود، نمی توان قصاص قبل جنایت نمود. 2. شیطان مانند سائر عوامل تأثیر گذار در طبیعت، برای هدایت و تکامل لازم است، تمییز میان خبیث و طیب به وسیله همین شیطان خواهد بود. 3. خداوند راه را برای معصیت باز گذاشته است که اگر غیر از این بود جلوی وسوسه های شیطانی را می گرفت. 4. کید شیطان ضعیف است: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً، زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. (نساء 76) 5. شیطان مردم را مجبور به معصیت نمی کند، او در روز قیامت به پیروانش چنین می گوید: ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ، من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد! (ابراهیم 22) 6. خداوند نیز شیطان را مسلط بر انسان نکرده است، سوره حجر آیه 42، إسراء 65، صافات 30 و... پس شیطان هیچ کس را مجبور نمی کند، این خود انسانها هستند که راه سلطه شیطان را باز می کنند، قرآن به یکی از آن راه ها اشاره می کند، یعنی چگونه شیطان مسلط میشود؟ چون: وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها في شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفيظٌ، او سلطه بر آنان نداشت جز براى اينكه مؤمنان به آخرت را از آنها كه در شكّ هستند باز شناسيم و پروردگار تو، نگاهبان همه چيز است! (سبأ 21) بنابراین حداکثر کاری که شیطان می کند وسوسه است، خب این وسوسه چه خاصیتی دارد؟ بسیارى سؤال مى کنند که اگر انسان براى تکامل و نائل شدن به سعادت از طریق بندگى خدا آفریده شده، وجود شیطان که یک موجود ویرانگر ضد تکاملى است چه دلیلى مى تواند داشته باشد؟ آنهم موجودى هوشیار، کینه توز، مکار، پرفریب و مصمم! اما اگر اندکى بیندیشیم خواهیم دانست که وجود این دشمن نیز کمکى است به پیشرفت تکامل انسانها. راه دور نرویم همیشه نیروهاى مقاوم در برابر دشمنان سرسخت جان مى گیرند، و سیر تکاملى خود را مى پیمایند. فرماندهان و سربازان ورزیده و نیرومند کسانى هستند که در جنگهاى بزرگ با دشمنان سرسخت درگیر بوده اند. سیاستمداران با تجربه و پرقدرت آنها هستند که در کوره هاى سخت بحرانهاى سیاسى با دشمنان نیرومندى دست و پنجه نرم کرده اند. قهرمانان بزرگ کشتى آنها هستند که با حریفهاى پر قدرت و سرسخت زورآزمائى کرده اند. بنابراین چه جاى تعجب که بندگان بزرگ خدا با مبارزه مستمر و پى گیر در برابر شیطان روز به روز قویتر و نیرومندتر شوند! دانشمندان امروز در مورد فلسفه وجود میکربهاى مزاحم مى گویند: اگر آنها نبودند سلولهاى بدن انسان در یک حالت سستى و کرخى فرو مى رفتند، و احتمالاً نمو بدن انسانها از 80 سانتیمتر تجاوز نمى کرد، همگى به صورت آدمهاى کوتوله بودند، و به این ترتیب انسانهاى کنونى با مبارزه جسمانى با میکربهاى مزاحم نیرو و نمو بیشترى کسب کرده اند. و چنین است روح انسان در مبارزه با شیطان و هواى نفس. اما این بدان معنا نیست که شیطان وظیفه دارد بندگان خدا را اغوا کند، شیطان از روز اول خلقتى پاک داشت، مانند همه موجودات دیگر، انحراف و انحطاط و بدبختى و شیطنت با اراده و خواست خودش به سراغش آمد، بنابراین خداوند ابلیس را از روز اول شیطان نیافرید، او خودش خواست شیطان باشد ولى در عین حال شیطنت او نه تنها زیانى به بندگان حق طلب نمى رساند بلکه نردبان ترقى آنها است. منتها این سؤال باقى مى ماند که چرا درخواست او را درباره ادامه حیاتش پذیرفت، و چرا فوراً نابودش نکرد؟! پاسخ این سؤال همانست که در بالا گفته شد و به تعبیر دیگر: عالم دنیا میدان آزمایش و امتحان است (آزمایشى که وسیله پرورش و تکامل انسانها است). و مى دانیم آزمایش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امکان پذیر نیست. البته اگر شیطان هم نبود هواى نفس و وسوسه هاى نفسانى انسان را در بوته آزمایش قرار مى داد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغتر شد، چرا که شیطان عاملى است از برون و هواى نفس عاملى است از درون!
لينك بحث اصلي : http://www.askquran.ir/showthread.php?t=27302