اعتبار احادیث موجود در سایتهای اینترنتی و کتب روایی

image: 

آیابه روایاتی که دراینترنت نقل می شودو بطورمثال برای سندآن نوشته می شود جلد5 الاحتجاج ص234! آیامی توان به اینگونه احادیث نقل شده دراینترنت اعتمادکرد؟
اعتبار سایت از جهت پژوهشی و نیز اینکه ناقل حدیث چه کسی است، در اعتماد مذکور تأثیر دارد. اینترنت یک فضای مجازی بزرگ و آزاد است و طبعا نمی توان به هر نقل قولی در آن اعتماد نمود. اگر سایت ناقل حدیث، از سایتهای علمی معتبر باشد و ناقل حدیث هم از پاسخگویان یا نویسندگان رسمی و مورد تأیید آن سایت معتبر علمی باشد، در بسیاری از موارد، می توان به نقل این دسته از افراد اعتماد نمود. پرسش: سوال دیگراینکه آیادرکتابهای مذهبی درطی سالهاتحریفی صورت نگرفته است؟ پاسخ: خوشبختانه نقل کتب روایی از مؤلفین آنها (مثلا نقل کتاب شریف کافی از مرحوم کلینی) با ضریب امنیتی بالا صورت گرفته و این یک بحث بسیار قوی و مفصل است که در مباحث علم رجال و درایة بدان پرداخته می شود. ریشه این مطلب هم به این نکته بازگشت می کند که روش معمول محدثین در نقل روایات، شیوه سماع و قرائت بوده است؛ یعنی یک شاگرد سالها در محضر اساتید شناخته شده و مهم حدیثی زانو می زده و وقتی به پختگی علمی و حدیثی می رسید، از استاد مذکور اجازه نقل حدیث می گرفت و حدیثی وی را (که او نیز به همین طریق از استاد خود نقل می نمود)، می شنید و برای شاگردان و محدثان بعدی نقل می کرد. اما از آنجا که به طور طبیعی در قرائت یا سماع یا نسخه برداری، اشتباهات مختلفی در نقل حدیث صورت می گرفت، و از سوی دیگر کتابهای روایی و حدیثی از گزند جاعلان و حدیث سازان در امان نبود و در طول تاریخ احادیث بسیاری جعل و به پیامبر اکرم و ائمه (ع) نسبت داده می شد، به همین دلیل از همان اوایل دو علم بسیار مهم و حیاتی در زمینه آسیب شناسی حدیث تدوین گردید که کمک شایانی به شناخت و درک احادیث معتبر متنی و سندی می نمود: 1- علم رجال الحدیث 2- علم درایة الحدیث پرسش: آیا کافی برای تصدیق یا اصلاح و مانند آن بر امام زمان(ع) عرضه شده است؟ گزیده ای از پاسخ داده شده: در مورد ادعاى عرضه كافى بر امام زمان عليه السلام دو مطلب قابل بحث است: 1- آیا کافی برای تصدیق یا اصلاح و مانند آن بر امام زمان(ع) عرضه شده است؟ 2- آیا جمله «الکافی کاف لشیعتنا» حدیث امام زمان است و منبع معتبری دارد؟ پاسخ پرسش 1 [ادعاى عرضه كافى بر امام زمان (عليه السلام)]: از پیشگامان در طرح این مدعا می توان به بیان سید بن طاووس در کشف المحجة اشاره نمود که به قرینه هم عصری مرحوم کلینی (مؤلف کتاب شریف کافی) با نواب اربعه و اینکه وی از این طریق راهی برای تحقیق و تصدیق روایات کتابش داشته است، ظاهرا مدعی عرضه کافی بر حضرت می باشد. محدثین دیگر نیز این مطلب را تأیید یا ممکن دانسته اند اما هیچ یک، دلیلی قطعی و معتبر بر عرضه کافی به امام زمان (عليه السلام) ارائه نکرده اند و این مدعا در حد امکان و احتمال (و نه یک مطلب قطعی) باقی مانده است. در مقابل عده ای دیگر از حدیث پژوهان بر این باورند که کافی بر حضرت عرضه نشده است و دلایل متعددی بر انکار مدعای پیشین اقامه کرده اند از جمله: 1 - كلينى هيچ روايت مستقيم از نوّاب اربعه در كافى ندارد و روايت غير مستقيم وى هم از ايشان بسيار اندك است؛ اين امر نشان مى ‏دهد كه وى هيچ ارتباط ويژه‏اى با نواب حضرت نداشته است. 2 - هيچ دليلى در دست نيست كه كلينى در هنگام تأليف كافى در بغداد بوده است. 3 - نواب اربعه در جوّ تقيه ‏آميز شديدى زندگى مى‏ كرده‏ اند، لذا با توجه به جوّ مخاطره‏آميزی که داشته اند، اقدام عرضه كتاب مفصّلى همچون كافى طبيعى به نظر نمى ‏آيد. 4 - اساسا رسم عرضه كتاب بر ائمه (عليهم السلام) رسم شايعى نبوده، نسبت كتب عرضه شده به كتب عرضه نشده اندك است. 5 - عرضه كتاب بر نايبان امام زمان (عليه السلام) بسيار نادر است، تنها كتاب «التكليف» شلمغانى است كه بر جناب حسين بن روح عرضه شد که خودش بخواند و نظر دهد. مورد دیگر کتاب «التأديب» است که حسين بن روح آن را به قم فرستاد و از فقهای قم خواست كه در اين كتاب بنگرند و مطلبى را كه با آن مخالف هستند، بيان كنند. فقهاى قم در پاسخ نوشتند: تمام مطالب کتاب مذکور صحيح است مگر اين نكته كه گفته: زكات فطره در طعام (گندم)، نصف صاع است؛ که به نظر ما زکات طعام، همچون زکات شعير است و زكات فطره آن يك صاع است. اين ماجرا نشان مى ‏دهد كه حسين بن روح در ارزيابى كتاب‏ها نظر فقهاى قم را جويا مى ‏شده است نه اين كه خود كتاب را بر حضرت عرضه كند، از اين امر برمى ‏آيد كه بنا نبوده است كه روش اخذ و اقتباس و ارزيابى احاديث از روش‏هاى غير متعارف صورت گيرد. غير از اين دو كتاب، ارزيابى هيچ كتابى از كتاب‏هاى قرن سوم از سوى نايبان امام زمان (عليه السلام) انجام نگرفته است. 6 – خود مرحوم کلینی ادعایی بر عرضه کافی بر امام زمان(عليه السلام) مطرح نکرده! اگر كافى بر امام زمان (عليه السلام) عرضه شده بود، آيا جناب كلينى نمی بایست به چنین امر مهمی در مقدمه كتاب يا در هنگام روايت آن بر شاگردان تصريح نماید؟ چرا مؤلفان كتب مهم رجالى همچون شيخ طوسى و أبو العباس نجاشى كه متذكر كتب عرضه شده بر ائمه در كتب خود شده‏ اند، به اين مطلب تصريح يا اشاره ای نکرده اند؟ چگونه مى‏ تواند چنين امرى تحقق يافته باشد در حالى كه در هيچ مصدرى از مصادر قدماء اندك اشاره ‏اى بدان نشده و نخستين بار از سوى سيد بن طاوس به اين احتمال اشاره رفته است. پاسخ پرسش 2 [بررسی اعتبار و سند جمله «الکافی کاف لشیعتنا»]: این جمله در هیچ منبع معتبری نقل نشده است. راوی این عبارت نیز مشخص نیست و کسی نامی از وی به میان نیاورده است. کتابهایی که این جمله را نقل کرده اند، همگی با این عبارت آن را نقل می کنند: «می گویند» ، «گفته شده» و مانند آن یعنی هیچ راوی و سند و منبع معتبری برای آن ذکر نمی کنند.محدث نوری هم در مستدرک خود می گوید: این خبر شایع در منابع معتبر حدیثی ما نیامده است. حتی محدث استرآبادی (م 1306ق) که سرکرده اخباریان شیعه و از قائلان به قطعی الصدور بودن همه روایات کافی است نقل شده که: «إن هذا الحدیث لیس له اصلٌ و سندٌ» این حدیث هیچ سند و منبعی ندارد. احتمالا اين جمله بخاطر روایتی که در ذیل می آید، مشهور شده است. مرحوم صدوق در معانی الاخبار15 از امام صادق (ع) در تفسیر آیه «کهیعص» (مریم/1) نقل می کند: الكاف، كاف لشيعتنا...، سپس این جمله با الکافی مشتبه شده و چون کلینی با امام صادق (ع) هم عصر نبوده بلکه در دوران غیبت صغرای امام زمان (ع) می زیسته، فلذا این روایت به امام مهدی منسوب شده است.

موضوع: