گوساله پرستی و کشتار یکدیگر

image: 

در مورد مجازات بنی اسرائیلی ها که گوساله پرستی اختیار کرده بودند خداوند دستور می دهد که همدیگر را به قتل برسانند. این نحوه مجازات عجیب بنظر می رسد؛ لطفا توضیح دهید چرا خداوند چنین مجازاتی را برای آنها مقرر کرد، در صورتی که ظاهرا در جای دیگر قرآن فرموده خدا از گناهشان گذشت؟

در خصوص سوالتان باید دقت بفرمایید که اولا: تعبیر «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» خودتان را بکشید(1) بعد از بیان جرم آمده است: «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ»؛ شما با گوساله ‏پرستى خود بخويشتن ستم كرديد» بنابراین اولا این خطاب، خطاب به همه نيست، بلكه منظور آنهايی بوده اند كه گوساله پرستيدند.(2) ثانیا: از آن جهت بوده که گوساله پرستی شرک به خداوند بوده و به معنای ارتداد است. یعنی تمامی ایشان مرتد بوده و حکمشان اعدام بوده است، حکم عجیب و بی سابقه ای نبوده است. و ثالثا: باید توجه کرد که برخی از مجازات ها و تنبیهات نسخه های عمومی نبوده، بلکه برای یک برهه خاص به شمار می رفته است، که از روانشناسی و جامعه شناسی خداوند نسبت به برخی امت ها نشأت گرفته است. قوم بنی اسرائیل یک قوم ویژه و خاص بودند که بیش از اندازه بهانه گیر و ناسپاس بودند، اما با این حال خداوند در حق ایشان لطف داشته و درخواست های ایشان را اجابت می کرد؛ از دعا برای تعجیل در بعثت موسی برای نجات بنی اسرائیل، تا شکافتن دریا برای عبور ایشان و رهایی از دست فرعون. در مقابل این همه لطف الهی، اما بنی اسرائیل به رفتارهای مشرکانه دست می زدند: یک بار به موسی(علیه السلام) گفتند ما میخواهیم خدا را ببینیم! خب این نوعی شرک است و همچون گوساله پرستی هر دو نشأت گرفته از جسم دانستن خداوند است لذا هر دو حکم مجازاتش واحد است(3) به همین خاطر خداوند یک بار ایشان را به خاطر این جرم با صاعقه از دنیا برد و دوباره حیات را به آنها بازگردانید: «وَ إِذْ قُلْتُمْ يَامُوسىَ‏ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ * ثمُ‏َّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏»؛ و آن گاه كه گفتيد: اى موسى! هرگز به تو ايمان نمى ‏آوريم تا خدا را آشكارا ببينيم. پس در حالى كه مى‏ديديد، صاعقه مرگبار شما را گرفت* سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم تا سپاس‏گزارى كنيد (4) بار دیگر بعد از عبور از نیل و غرق شدن فرعون به موسی گفتند خدایی برای ما تعیین کن تا او را بپرستیم! و موسی(علیه السلام) باز هم ایشان را سرزنش و ملامت کرد: «وَ جاوَزْنا بِبَني‏ إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون‏»؛ و بنى‏اسرائيل را از دريا [يى كه فرعونيان را در آن غرق كرديم‏] عبور داديم پس به گروهى گذر كردند كه همواره بر پرستش بت‏هاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همان گونه كه براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده!! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستيد كه جهالت و نادانى مى‏ورزيد.(5) در حقیقت این گوساله پرستی شرک ورزیدن برای بار سوم بود! آن هم بعد از این همه لطف و عنایت خداوند در حق ایشان، فقط در نبود 40 روزه پیامبرشان با وجود یک جانشین معصوم به نام هارون باز هم گوساله پرست شدند! آن هم به گونه ای که هارون پس از بازگشت موسی به او گفت جانم در خطر بود: «وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسىَ إِلىَ‏ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونىِ مِن بَعْدِى أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يجَُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونىِ وَ كاَدُواْ يَقْتُلُونَنىِ فَلَا تُشْمِتْ بىِ‏َ الْأَعْدَاءَ وَ لَا تجَْعَلْنىِ مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِين‏»؛ (6) ترجمه: و هنگامى كه موسى خشمگين و بسيار اندوهناك به سوى قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشينانى برايم بوديد، آيا [با پرستش گوساله‏] بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ و الواح را افكند و سر برادرش را گرفت [و] او را به سوى خود مى‏كشيد. [هارون‏] گفت: اى فرزند مادرم! اين گروه مرا ناتوان شمردند، و نزديك بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه كردنم دشمنْ شاد مكن، و [هم‏طراز] باگروه ستمكاران قرار مده‏. جمع بندی و نتیجه گیری از آنچه که گذشت معلوم می شود در این ماجرا تمام کسانی که گوساله پرست شده بودند مستحق مرگ بوده اند، اما اینکه چرا خداوند اجرای این حکم را به دست موسی(علیه السلام) و سایر مومنین نسپرد چون اولا کشتن یکدیگر یک ریاضت نفسانی در ایشان بود، یعنی خودشان یکدیگر را که دوست و آشنا و فامیل بودند بکشند تا با این سختی نفسانی، نفس اماره و خواهش­های نفسانی در درونشان کشته شود(7) و ثانیا: حتی با وجود سه بار شرک ورزیدن باز هم خداوند نمی خواست حکم به صورت کلی اجرا شده، و همه آنها کشته شوند، بلکه به دنبال این بود که با امتحانی شدید ایشان را بیازماید(8) تا عزم جدی ایشان بر ترک شرک در آینده مسجّل شود. طبق این حکم از آنجا که همه مستحق مرگ هستند، هر کسی، اشخاص روبرو را می کشد و خودش که استحقاق قتل دارد را در معرض قتل دیگری قرار می دهد.(9) اما از آنجا که کشتن ایشان در نگاه خداوند اصالت نداشته، بلکه کشتن نفس اماره، و پیشگیری از شرک در آینده هدف بوده است، همان­طور که در روایات آمده است مدتی که از شروع قتل گذشت جبرئیل آمد و به موسی گفت بگو دستها را بالا برده و از کشتار یکدیگر دست بردارند که خداوند هم ایشان را و هم کسانی که کشته شده اند را آمرزید(10) وگرنه طبق حکم باید همه شان تا نفر آخر یکدیگر را میکشتند! منظور از عفو خداوند در برخی آیات این است. بنابراین در حقیقت این حکم نشان از رحمتی از جانب خداوند دارد که: اولا: بارها در برابر گفتارها و رفتارهای شرک آمیز بنی اسرائیل گذشت کرد. ثانیا: خداوند به دنبال این بوده که ایشان را از ضرر بسیار بزرگتری به نام شرک بازدارد، تا از جاودانگی در آتش جهنم نجات یابند، نعوذبالله دنبال عقده گشایی نبوده است، هر حکم بازدارنده ای از سوی خدا نشان از بزرگی آن گناه، و اهمیت دوری از آن دارد. ثالثا: با وجود چنین شرک عظیم و تکرار آن از سوی ایشان حکم ارتداد جمعی صادر نکرده، و با کشته شدن بخشی از ایشان حکم را متوقف کرد؛ و همگی را بخشید، یعنی هدف نه کشتن آنها، بلکه کشتن حتی فکر شرک در آینده در ذهن ایشان بوده است.

پی نوشت ها:

1. بقره: 54/2.

2. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج1، ص287.

3. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسة الإمام الصادق ع‏، قم، بی تا، ج2، ص233.

4. بقره: 2/ 55و56.

5. اعراف: 138/7.

6. اعراف: 150/7.

7. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامى‏، قم، چاپ دوم، 1365ش، ج1، ص418

8. ترجمه الميزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص288.

9. الفرقان فی تفسیر القرآن، ج1، ص418و 419.

10. علی بن ابراهیم، قمی، تفسیر قمی، دار الكتاب‏، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج1، ص47؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى‏، قم، 1404ق، ج1، ص69.

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60536&p=892524&viewfull=1#post89

موضوع: