چرا روز قیامت؟

image: 

چرا باید روز قیامت وجود داشته باشد؟ انسانی که به صورت 100 درصد ساخته خداوند است و هیچ سلول مستقلی ندارد اصلا نمی تواند اختیار داشته باشد؟ نمی تواند رفتاری داشته باشد که خداوند از آن آگاه نباشد. پس وقتی اختیار ندارد چرا باید قیامت و حسابرسی در کار باشد؟

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: مخلوقیت و اختیار تلازم یا تباینی با هم ندارند که بگوییم هر کسی مغز یا روحش 100 درصد ساخته شده ی دیگری است، هرگز نمی تواند اختیار داشته باشد! چه دلیلی بر تلازم این امر وجود دارد؟ اگرچه انسان 100 درصد آفریده ی خداوند است، اما خداوند او را مختار آفریده است، تا طبق آنچه که می خواهد و می پسندد گام بردارد، این چه اشکالی دارد؟ مهمترین دلیل بر اختیار هم همین وجدان درونی انسان است که می داند واقعا هم می تواند گناه کند و هم می تواند آن را ترک کند؛ هم میتواند ظلم کند و هم می تواند به جای ظلم کمک کند. نکته دوم: آگاهی پیشین خدا از رفتار ما هم تعارضی با اختیار ندارد، علم به علت موجب علم به معلول میشود، یعنی اگر کسی به علت یک مسئله آگاه باشد طبیعتا نسبت به معلول هم آگاهی خواهد داشت.(1) مثلا ما اگر بدانیم دوستمان از چه نوع لباسی و چه نوع رنگی خوشش می آید می توانیم پیش از آنکه او لباسی را برای خرید انتخاب کند، از انتخابش آگاه باشیم، این آگاهی پیشینی ما اختیار او را نفی نمی کند، بلکه از باب آگاهی از علت انتخاب است. انسان، هم خودش مخلوق خداوند است و خداوند بهتر از هر کسی او را می شناسد، و هم سایر عواملی که در انتخاب انسان نقش دارند مخلوق خداوند هستند، پس طبیعتا خداوند به انتخاب انسان ها علم خواهد داشت. نکته سوم: امکان ندارد کسی خدا را قبول داشته باشد و به خصوصیات لازم برای خداوندی آگاهی داشته باشد یا توجه داشته باشد اما معاد را منکر شود، خدایی که بین بندگان خوب و بد تفاوتی قائل نشده و حق مظلومین را از ظالمین نستاند چه خدایی است؟ آیا اصلا می توان نام خدا بر او نهاد؟ آیا چنین موجودی میتواند همان خالقی باشد که تمام کمالات و فضائل از او نشأت گرفته است؟ این مایه تعجب است که به جای اینکه معاد را لازمه خدایی بودن خدا بدانند، در نهایت تعجب، موضعی بالعکس گرفته و خدا بودن خدا را در گرو این بدانند که معادی در کار نباشد!! حتی بسیاری از ادیانی که معتقد به خداوند شخصی متعال نیستند باز هم معتقد به نوعی معاد هستند، چرا که نتیجه رشد تکوینی انسان باید بالاخره ظهور یابد، ولو آنکه اصلا به وجود خدایی معتقد نباشند، یعنی بالاخره مرگ را پایان زندگی انسان نمی دانند، ادیانی مثل بودیسم و جینیسم و مانند آن، و اتفاقا دلبستگی به این دنیای مادی را موجب بدبختی و فلاکت انسان می دانند. نکته چهارم: مطلبی که در نکته پیشین ذکر شد در صورتی بود که انسان فقط خدا را پذیرفته باشد، اما اگر کسی یکی از ادیان آسمانی را پذیرفته باشد که دیگر مسئله کاملا روشن خواهد بود، چرا که علاوه بر تورات و انجیل، صدها آیه در قرآن کریم و هزاران روایت در خصوص معاد وجود دارد که جای تردید باقی نمی گذارد، من به عنوان نمونه به یک آیه اشاره می کنم: «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسىِ‏َ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ * قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكلُ‏ِّ خَلْقٍ عَلِيم * الَّذِى جَعَلَ لَكمُ مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُون‏»(2) ترجمه: و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوانها را زنده مى‏كند در حالى كه پوسيده است؟!» * بگو: «همان كسى آن را زنده مى‏ كند كه نخستين بار آن را آفريد و او به هر مخلوقى داناست!* همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مى ‏افروزيد!» این آیات شریفه به سه مطلب مهم اشاره دارد، اول بیان می کند که مخالفین معاد جز استبعاد دلیلی بر رد آن ندارند؛ دوم یک استدلال بر آن امکان آن اقامه می کند که خداوندی که یکبار انسان را خلق کرده توان بازآفرینی او را هم دارد؛ و سوم اینکه یک نمونه تحقق آن در مورد رستاخیز انرژی ها را بیان میکند که هم یک نمونه از معاد است و هم یک اعجاز علمی. مسئله رستاخیز انرژی ها و ذخیره انرژی خورشیدی در درخت سبز، و سپس ظهور دوباره آن در هنگام سوختن چوب خشک یک مسئله ای است که قرآن کریم به عنوان علامتی بر قدرت خداوند بر معاد انسان بیان فرموده است.

پی نوشت ها:

1. سبحانی، جعفر، الالهیات فی الکتاب و السنة و العقل، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، قم‏، چاپ سوم، 1412 ق‏، ج1، ص113.

2. یس: 36/ 78 الی 80.

http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=57349&p=888567&viewfull=1#post88

موضوع: