چرایی وجود تفاوت بین بندگان

image: 
چرایی وجود تفاوت بین بندگان

پرسش:
چرا خداوند بین بندگانش تفاوت گذاشته است؟ یکی سالم و یکی بیمار، یکی فقیر و یکی ثروتمند؟ یکی را خوش قیافه می آفریند و موجب محبوبیت او می شود، آیا این ها تفاوت نیست؟ این که بگوییم ظرفیت ها متفاوت است مشکل را حل نمی کند، چون سوال پیش می آید که این ظرفیت ها را هم خود خداوند داده است.
بعد به خاطر همین نارضایتی انسان های بیمار و فقیر و گلایه کردنشان در دنیا، در آخرت هم فرجام کارشان به جهنم ختم خواهد شد.

پاسخ:
من کاملا با شما هم دلی می کنم، و شما را درک می کنم که از تفاوت های میان انسان ها رنجیده خاطر باشید، اما در مقام قضاوت و علت یابی باید این رنج را کنار گذاشت. یک قاضی از ظلمی که به مظلوم می شود طبیعتا رنجیده خاطر می شود اما در مقام قضاوت باید این رنجیدگی را کنار گذارد تا قلبا به سمت حکم به مجازات متهم متمایل نشود، یعنی در مقام قضاوت باید سنگ دل بوده و کاملا با نگاه خشکِ عقلی و بدون تمایل به یکی از دو طرف قضاوت کند.

خب حالا من دو نکته را عرض می کنم خدمت شما که خواهش می کنم کاملا عقلی نگاه کنید:

نکته اول:
باید توجه کنید که این طور نیست که انسان ها از قبل آفریده شده باشند و سپس با قرعه کشی بین خانواده های مختلف تقسیم شوند بلکه هر انسان یا هر حیوان یا گیاهی که متولد می شود به خاطر تحقق علل پیشینی آن است، و تازه به وجود می آید.
یعنی از طریق نطفه پدر و مادر و متناسب با آن تازه یک انسان ایجاد می شود، که شکل و شمایل و سایر خصوصیات ژنتیکی والدین را به ارث می برد. بنابراین اصلا نشدنی است که بچه این خانواده در خانواده دیگری متولد شود.
هر انسان و حیوان و گیاهی در هر بستری که وجودش شکل گرفته، منحصرا مولود همان علل و عوامل است و اگر آن عوامل نبود اصلا به وجود نمی آمد.

نکته دوم:
خداوند برای نظم بخشیدن به جهان و تحقق علوم مختلفی چون پزشکی و علوم طبیعی و مهندسی و مانند آن باید جهان را در قالب یک سری علل و عوامل و قوانین ثابت می آفرید. و وقتی علل و عوامل ثابتی در جهان وجود داشته باشد هیچ چاره ای از این تفاوت ها نیست.
بگذارید دو تا مثال بزنم:

مثال اول: سلامتی و بیماری
مثلا یک سری علل و عوامل هستند که در سلامتی انسان نقش دارند، از جمله ژنتیک، تغذیه سالم، تحرّک و ورزش، عدم استفاده از دخانیات و الکل و سایر موارد مضر، و عوامل محیطی دیگر.
خب حالا اگر این قوانین بخواهند ثابت باشند طبیعتا برخی که رعایت می کنند سالم، و برخی بیمار خواهند شد، و اگر خدا بخواهد این قوانین را بردارد تمامی علوم مثل علم پزشکی و شاخه های آن متلاشی می شوند. چون آن ها به دنبال کشف یک سری علل و قوانین ثابت برای سلامتی و بیماری هستند و اگر علل ثابتی در کار نباشد این علوم معنا نخواهند داشت.

مثال دوم: فقر و ثروت
پول داری یعنی دارایی و فقر یعنی ناداری. این که کسی دارا شود طبیعتا در گرو یک سری علل و عوامل است، حالا یا از طریق دزدی مال دیگران را برداشته، یا خوب کار کرده و پول از دیگران گرفته، یا برنامه ریزی و تلاش داشته است، به هر حال این دارایی از آسمان به زمین نیفتاده و کاملا قابل پیگیری است. بنابراین کاملا قاعده مند و ضابطه مند است.
این دارایی ها در دنیا کسب شده، بچه که به دنیا می آید که پول با او نیست، همه بچه ها لخت و عریان و بدون هیچ گونه دارایی به دنیا می آیند. حالا یکی پدرش از هر طریقی پولدار شده، و یکی پولدار نیست؛ فقر و ثروت این دو پدر هیچ کدام بی ضابطه نیست، به همین خاطر می شود گفت این چرا ثروتمند شده و آن چرا فقیر شده، و علوم اقتصادی کاملا این موارد را توجیه پذیر می دانند. حالا اگر خداوند بخواهد فقیری در زمین نباشد باید برای همه انسان هایی که ندار هستند از طریق غیر طبیعی پول بفرستد!! مثلا از آسمان یک کیسه پول بفرستد! می بینید که کاملا غیر منطقی است.

این تفاوت ها در فقر و ثروت، سلامت و بیماری و مانند آن اتفاقا به انسان انگیزه حرکت می دهد. اگر همه چه تغذیه درستی داشتند و چه نداشتند، چه ورزش می کردند و چه نمی کردند، چه در هوای روستا بودند و چه در دود و دم شهرها در هر صورت سالم می بودند بشر چرا باید دنبال سالم نگه داشتن خودش می رفت؟! یا اگر انسان ها در هر صورت فقیر نمی بودند، چه نیازی به کار و تلاش و پیشرفت های علمی و رقابت های صنعتی می بود؟!

نکته سوم:
این قوانین ثابت یک ضرورت هستند که باید باشند تا نظام طبیعی جهان به هم نخورد، اما در جایی که انسان از این قوانین آسیب بخورد و یا منشأ تفاوت شود و دچار یک کاستی یا نقص شود که در آن مقصر نباشد در جهانی که به لحاظ زمانی نامحدود است برای او جبران خواهد شد.
اولا خداوند از هر کسی متناسب با امکاناتی که به او داده است توقع دارد: «رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ برخى را به درجاتى بر بعض ديگر برترى داد تا شما را در آن چه به شما داده بیازماید.(1)

بنابراین؛
فقر یا بیماری انسان را از رشد عقب نمی اندازد، مثلا یک انسان پولدار تا وقتی پولش را در راه خیر خرج نکند به او پاداش نمی دهند اما انسان فقیر همین که بگوید کاش پولی داشتم که در راه خیر خرج می کردم به او پاداشش را می دهند. یا مثلا انسان سالم حتما باید عبادتی بکند تا برای او پاداش بنویسند، اما انسان بیمار، در ازای استراحت کردن و ناله کردنش برایش پاداش می نویسند، علاوه بر این که طبق روایات همان برنامه عبادتی که در دوران سلامتش داشته است نیز برای او ثبت می شود. بنابراین گمان نکنید که فقر و بیماری و مشکلات مانعی در برابر رشد و سعادت اخروی است، حتی اگر انسانی از روی فقر به خدا اعتراض کند و غُر بزند باز هم در حسابرسی اخروی، شرایطی که در آن بوده در نظر گرفته می شود.

پی نوشت ها:
1. انعام: 6/ 165.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: