ودائع امامت
پرسش:
منظور از ودائع امامت چیست؟ امامان چگونه این وسایل را به امام بعدی منتقل می کردند؟ مثلا آیا امام حسین (علیه السلام) همه اینها را با خود به کربلا برده بود؟
پاسخ:
پاسخ اجمالی:
ودایع امامت، مجموعهای از میراث خاص امامان و پیامبران بوده که به وارثان آنها تعلق نداشته، بلکه فقط به امام بعدی میرسیده و نشانه امامت او شمرده میشده و هماینک نیز در اختیار حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) است. ممکن است برخی از اینها مانند سلاح یا انگشتر، همراه امام باشند؛ ولی عمده این موارد در جایی محفوظ و دور از چشم دیگران نگه داری میشود.
پاسخ تفصیلی:
در روایات اهلبیت (علیهم السّلام) از برخی اشیای خاص یاد شده که متعلق به پیامبران گذشته یا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بوده و نیز اشیاء خاصی که میراث هر امام برای امامان بعدی بوده است. این اشیاء به عنوان «میراث انبیاء» یا «ودایع امامت» از امامی به امام دیگر میرسیده است.
بر اساس آنچه از مجموع روایات به دست میآید، تعداد این ودایع بسیار بوده و برخی از مواردی که در روایات متعدد از آنها یاد شده عبارتاند از:
_ عصای حضرت موسی که طبق روایتی از امام باقر (علیه السّلام) ابتدا از آنِ حضرت آدم بود و بعد به دست شعیب و سپس به موسی رسید و با همان طراوت اولیه باقی مانده، به دست حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) خواهد رسید.
ـ کتابهای آسمانی همه پیامبران پیشین (صحف ابراهیم، تورات موسی، زبور داود و انجیل عیسی).
_ اشیایی متعلق به پیامبران (الواح موسی و عصای او، پیراهن حضرت آدم، تشتی که موسی در آن قربانی میکرد، پیراهن حضرت یوسف که در اصل، جبرئیل آن را برای حضرت ابراهیم آورده بود، انگشتر سلیمان و…).
ـ میراث پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) شامل: شمشیر، زرهی به نام ذات الفضول، کلاه خود، نیزه، شمشیری به نام ذوالفقار (که شاید همان شمشیر رسول خدا باشد).
ـ صحیفه یا طوماری به نام «جامعه» به املای رسول خدا و خط امیرالمؤمنین.
_ مخزن یا انبانی چرمی به نام «جفر» مشتمل بر علوم پیامبران و اوصیا.
ـ مصحف فاطمه: نوشتهای حاوی سخنان جبرئیل خطاب به حضرت زهرا به خط امیرالمؤمنین.(۱)
افزون بر اینها، موارد نادری نیز در برخی روایات به چشم میخورد، مانند صحیفهای به نام «عبیطه».(۲)
ارزش و ماهیت این ودایع:
نکته شایان توجه این است که این امانات، ملک شخصی امام نبوده تا بین فرزندانش تقسیم شود؛ بلکه «میراث امامت» بوده که میبایست فقط به امام بعدی برسد. از اینرو، پیامبر این ودایع را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) سپرد و او آنها را هنگام وفات خود، به فرزندش حسن تحویل داد و به او سفارش کرد که بعد از خود، آنها را به برادرش حسین بدهد و او را نیز مکلف کرد به آنها را علی بن الحسین بدهد و به این ترتیب، هر امامی موظف بوده این امانتها را به امام بعدی بسپارد.(۳) امام سجاد (علیه السلام) صندوقی مشتمل بر این امانات را در جلوی چشم دیگران، به امام باقر (علیه السلام) سپرد. بعد از وفات ایشان، برادران امام باقر (علیه السلام) نزد او رفتند و گفتند: «سهم ما را از آنچه در صندوق بود، بده». امام به آنها فرمود: «به خدا سوگند، چیزی در آن نبود که متعلق به شما باشد. اگر شما سهمی در آن داشتید، پدرم آن را به من نمیداد. همانا در آن صندوق سلاح رسول خدا و کتابهای او [و انبیای پیشین] است».(۴)
بر همین اساس با این که مهمترین نشانه امام در هر زمان، علم او است؛ ولی ائمه (علیهم السّلام) همراه داشتن این ودایع را نیز یکی از نشانههای امامت خود میدانستند و به ویژه در شرایط تقیه، اشاره به وجود این امانات نزد یک شخص، حاکی از امامت او بوده است. برای نمونه، وقتی سعید سمّان به امام صادق (علیه السّلام) گفت که زیدیه گمان میکنند شمشیر رسول خدا (ص) نزد عبدالله بن حسن است [و این را نشانه امامت او میدانند]، امام فرمود: «خدا لعنتشان کند! دروغ میگویند. به خدا که عبد اللَّه بن حسن آن را ندیده؛ نه با دو چشمش و نه حتی با یک چشمش! و پدرش هم آن را ندیده، جز اینکه ممکن است آن را نزد علی بن حسین (امام سجاد) دیده باشد. اگر راست میگویند، چه علامتی در دسته آن است؟ و چه نشانه و اثری در لبه تیغ آن است؟ همانا شمشیر پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله) نزد من است. همانا پرچم و جوشن و زره و خُود پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله) نزد من است. اگر راست میگویند، در زره پیغمبر چه علامتی است؟ همانا پرچم ظفر بخش پیغمبر نزد من است و…». امام در ادامه، به برخی دیگر از ودایع امامت و مواریث انبیا اشاره میکند که همگی در دست او بوده و این را نشانه امامت خود میشمارد و سپس میفرماید: «داستان سلاح [پیامبر] در خاندان ما، همان داستان تابوت است در بنیاسرائیل(۵) بر در هر خاندانی که تابوت پیدا میشد، نشانه اعطای نبوت بود و سلاح [پیامبر] نیز به هر کس از ما خانواده برسد، امامت به او داده شده است».(۶)
نگهداری و حمل و نقل:
روشن است که این اشیا را به ویژه هنگام سفر، نمیتوان به سادگی جابهجا کرد و قرار هم نیست که هر امام همه اینها را در همه حال همراه خود داشته باشد؛ بلکه میتوانست اینها را در جایی مناسب پنهان کند؛ چنانکه در روایتی از امام کاظم (علیه السلام) آمده است که امام باقر سلاح رسول خدا را درون دیوار پنهان کرده بود.(۷) وقتی میگوییم فلان چیز نزد فلان کس است، لازم نیست که حتماً آن چیز را همراه خود داشته باشد؛ بلکه به این معنا است که او از آن چیز نگهداری میکند و اختیارش با او است.
نیز میتوانستند در مواقع لزوم، این ودایع را نزد فرد مورد اعتمادی امانت بگذارند. همان طور که امیر¬المؤمنین هنگام خروج از مدینه به سوی عراق، این امانات را به ام سلمه سپرد تا او آنها را به امام حسن بدهد.(۸)
البته ممکن است برخی از این ودایع را با خود حمل میکردهاند و بخشی را پنهان کرده یا به امانت میسپردند. امام حسین (علیه السّلام) هنگام خروج از مدینه، ودایع امامت را به ام سلمه سپرد تا او آنها را به امام سجاد تحویل دهد. در روایت امام صادق (علیه السّلام) تعبیر «الکتب و الوصیه» آمده(۹) و طبق گزارش مسعودی، این ودایع شامل «علوم و صُحُف و مصاحف و سلاح» بوده است.(۱۰) اما آن حضرت در روز عاشورا نیز وصیتی را که در کتابی پیچیده بود، در حضور مردم به فاطمه دختر خویش سپرد و او بعداً آن را به برادرش علی بن الحسین (ع) تحویل داد و امام باقر(علیه السلام) میفرمود آن وصیت نزد من است.(۱۱) روشن است که این نوشته، غیر از ودایعی است که قبل از حرکت از مدینه، آنها را به ام سلمه سپرده بود.
پینوشتها:
۱. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ ھ.ش، ج ۱، ص ۲۳۱ ـ ۲۴۱؛ صفّار قمی، محمد بن حسن بن فروخ، بصایر الدرجات، قم، کتاب خانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ھ.ق، ص ۱۱۴ ـ ۱۷۰ (جزء سوم و چهارم).
۲. صفار قمی، همان، ص ۱۴۹، ح ۱۵.
۳. کلینی، همان، ج ۱، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸.
۴. کلینی، همان، ج ۱، ص ۳۰۵.
۵. منظور از تابوت، همان صندوقی است که در آیه ۲۴۸ سوره بقره به آن اشاره شده است.
۶. کلینی، همان، ج ۱، ص ۲۳۲ _ ۲۳۳ (باب ما عند الائمه من سلاح رسولالله و متاعه، ح ۱).
۷. کلینی، همان، ج ۱، ص ۲۳۵، ح ۶.
۸. صفار قمی، همان، ص ۱۶۲.
۹. کلینی، همان، ج ۱، ص ۳۰۴، ح ۳ روایت ابوبکر حضرمی از امام صادق (علیهالسلام) و ص ۲۳۵، ح ۷ (حدیث حُمران از امام باقر). صفّار قمی نیز این حدیث را عیناً دو بار نقل کرده است: بصائر الدرجات، ص ۱۶۸، ح ۲۴ و ص ۱۴۸، ح ۱۲.
۱۰. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، ۱۳۸۴ ش، ص ۱۶۷.
۱۱. کلینی، همان، ج ۱، ص ۳۰۴، ح ۲ (روایت ابو الجارود از امام باقر «علیهالسلام»). نیز ر.ک: گروهی از تاریخ پژوهان زیر نظر مهدی پیشوایی، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا (علیه السّلام)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ هفدهم، ۱۳۹۶ ھ.ش، ج ۱، ص ۸۴۹ و ۸۵۰.