هدف خداوند از خلقت انسان
1- آيا هدف خداوند از خلقت انسان فرستادن انها به بهشت و جهنم است ؟2- خدای آگاه به نهان چرا امتحان گرفته است
عنايت اسلام به روح عبادت است، آن را اصل قرار داده است، نه اينکه بهشت و جهنم هدف و مراد انسان باشد. با دقت در چرائي دستورات اسلامي به وضوح درمييابيم که غرض خداوند تکامل و تعالي روح انسان است. مناجات اميرالمؤمنين و زين العابدين و سائر ائمه معصومين عليهم السلام خود گواه بر غايت بندگي و فلسفه آفرينش انسان است، مثلا در دعاي کميل نه دنيا پيدا ميکنيد نه آخرت، بلکه فوق آنهاست، ببينيد مولا چگونه با خداي خود راز و نياز ميکند، آنها به خوبي مشخص کردند که شرط اول مسلماني ارتباط با مبدأ هستي است، ايشان ميفرمايد اگر جهنم هم ببری مرا باز ميگويم خدا، اين يعنی اوج علاقه به ارتباط. يا هنگامي که اميرالمؤمنين ضربت خوردند فرمودند فزت و رب الکعبة، به خداي کعبه رستگار شدم. قصد مقايسه ندارم، امام خميني رحمة الله عليه نيز در وصيتنامهشان صحبت از آرامش قلبي و شادماني روحي کردند. هدف را از خالق و صانع بايد پرسيد، آيا در کلام خداوند چيزي به نام بهشت و جهنم بعنوان هدف ديديد؟ بلکه به عکس رستگاري (فلاح) و سائر مؤلفههاي کمال بشري مد نظر و هدف آفرينش معرفي شده است، که معروفترين آن ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون است. هدف خداوند ساختن انساني جامع و کامل از موجودي خاکي است که داراي تمامي انگيزههاي خوب و بد است، اين هدف از آفرينش است، و هرچه انسان به آن هدف نزديکتر شود رضايت إلهي را بيش از پيش به دست آورده است: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَالْفَوْزُالْعَظيمُ (توبه/72) و رضوان و خشنودي خدا برتر است و اين است پيروزيبزرگ. پس تفاوت انسانها به ميزان جلب رضايمندي خدا و قرب و بعدشان از مبدأ هستي بستگي دارد، و چون دار دنيا محدود به عوامل (ي غالبا) غير ارادي بشر است دنيائي ديگر ايجاد شده تا در آنجا تفاوتها بروز و حضور بيشتري يابد، پس روز قيامت است که ميزان اين رضايتمندي را مشخص ميسازد، نه اينکه بهشت و جهنم هدف فعاليتهاي انسانها باشد. اما اينکه چون خداوند ميدانسته ما چکارهايم و چکار خواهيم کرد، پس چرا ما را در اين دنيا آورده است، پاسخهاي زيادي در همين سايت مطرح شده ضمن اشاره مختصر به آنها، نکته ديگري نيز بيان ميشود: يکي از خواص امتحان گرفتن، مشخص شدن لياقت براي ديگران و خود فرد مورد نظر است و الا مثلا معلم کلاس خوب ميداند کدام شاگرد در امتحان چه ميکند، آيا او ميتواند به علم خود عمل کند و نمرهاي در حق شاگردش ثبت کند؟ قطعا خير! زيرا اولين کسي که به او اعتراض ميکند شاگردش است، او حق دارد بپرسد: چرا امتحان نگرفته نمره دادي؟ اگر امتحاني ميگرفتي من فلان و بهمان ميکردم تا نمرهام چنين نشود. ثابت شدن و واضح شدن ميزان لياقت افراد حجت نام دارد، حجت آنقدر اهميت دارد که خداوند دليل ارسال رسل را حجت معرفي کرده است: رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً (نساء 165) پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند، توانا و حكيم است. با توجه به آيه فوق، اين سؤال نيز مطرح است که اگر خداوند ميدانسته بندگانش چه ميکنند، پيامبر بياورد و نياورد چيزي به علم خدا افزورده نخواهد شد، پاسخ اين سؤال در ادامه آيه مشخص ميشود. قيامت براي ظهور و بروز تلاشهاي ما براي رسيدن به خداست، اين تلاشها بايد در ظرف دنيا صورت پذيرد، بايد عملي انجام دهيم تا تفاوتهايمان در قيامت واقعي باشد و الا همهاش مبتني بر علم خدا خواهد بود و اين هيچ ربطي به تلاش ما ندارد.
لينك بحث اصلي : http://www.askquran.ir/showthread.php?t=25119