محل زندگی حضرت عیسی علیه السلام
با آنکه منابع اسلامی ومسیحی درجریان مصلوب شدن حضرت عیسی علیهالسلام با یکدیگر اختلافاتی دارند اما درباره اصل عروج حضرت عیسی علیهالسلام اختلافنظر زیادی ندارند.
پرسش:
در انجیل گفتهشده که حضرت عیسی اینک زنده است و به آسمانها عروج کرده است. دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟ آیا ایشان در آسمانها زندگی میکند یا اینکه در همین دنیا ساکن است و در پرده غیبت است؟
پاسخ:
با عنایت به آنچه در انجیلها آمده، مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی علیهالسلام پس از دستگیری، کشته و بر صلیب آویزان شد (1) و سپس به خاک سپرده شد. (2) پس از سه روز که مریم مجدلیه و زنانی دیگر برای زیارت قبر ایشان رفتند، آن را خالی یافته و در کنار قبر فرشتهای را مشاهده کردند که به آنها مژده داد عیسی مسیح از قبر برخاسته و از آنها خواست که به حواریون خبر دهند که برای ملاقات با عیسی به جلیل بروند. حواریون عیسی مسیح را در جلیل زیارت کرده و برخاستن او از قبر برایشان مسجل شد. حضرت عیسی علیهالسلام از آنها خواست که دین خدا را تبلیغ کنند و پس از بیان این وصیت، به آسمانها صعود کرد و در دست راست خدا نشست. (3) در ادامه، بر اساس منابع معتبر در دین اسلام، در قالب نکاتی به داوری درباره این عقاید مسیحی میپردازیم.
نکته اول:
بنا بر آیات قرآن، حضرت عیسی مسیح علیهالسلام مقتول و مصلوب نشد و آن کسی که این اتفاقات برای او رخ داد، فردی شبیه به حضرت بوده است و خداوند حضرت را بهسوی خود بالا برده است: «و گفتارشان که ما مسیح عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم در حالى که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد؛ و کسانى که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروى مىکنند؛ و قطعاً او را نکشتند؛ بلکه خدا او را بهسوی خود بالا برد؛ و خداوند، توانا و حکیم است». (4)
مفسران مسلمان در تفسیر فراز آخر این آیات، یعنی عبارت ﴿ بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ﴾؛ خدا او را بهسوی خود بالا برد» احتمالات مختلفی را طرح کردهاند:
الف) رحلت طبیعی: حضرت عیسی علیهالسلام بعد از نجات از دستگیری، به شکل طبیعی رحلت کرده و خداوند روح پاکش را بهسوی خود بالا برده است.
ب) عروج به آسمان: چنانچه ظاهر برخی از آیات و روایات (5) بر آن دلالت دارد و نقلشده که هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه، حضرت عیسی علیهالسلام از آسمانها فرود میآید و به ایشان اقتدا کرده و به امامت ایشان نماز میخواند.
ج) غیبت و مخفی شدن از دیگران: یعنی ایشان همانند حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه، روح و بدنش با حفظ حیات از دیدگان پنهان شده است و ایشان زنده و منتظر ظهور است.
از نگاه آیتالله جوادی آملی هر سه احتمال ممکن است و هیچ ترجیح قاطع میان آنها وجود ندارد. (6) البته ایشان بنابر ظاهر آیات و روایات، احتمال نخست یعنی رحلت طبیعی ایشان و عروج روح ایشان به سرای دیگر را نامحتملتر دانسته و با قرینههایی، این احتمال را ضعیف میداند (7) و دو احتمال دیگر را با ظاهر برخی روایات سازگارتر میداند. (8)
نکته دوم:
بنا بر روایات نیز، حضرت عیسی علیهالسلام بیآنکه دستگیر و کشته و دفن شود، عروج کرده است و بهسوی خدا رفته است و در آخرالزمان نزول و ظهور خواهد یافت. برای درک این حقیقت که کیفیت عروج ایشان و مکان زیست ایشان چگونه است، ناگزیر باید هم روایات عروج را بررسی کرد و هم روایات نزول و ظهور ایشان در آخرالزمان را:
الف) روایات نقلکننده عروج حضرت عیسی علیهالسلام: در این دسته از روایات حضرت عیسی زمانی که از توطئه یهودیان خبردار شد، یاران خود را جمع کرده و به ایشان اطلاع داد که به اراده خداوند به آسمانها عروج خواهد کرد و زمانی که نگهبانان برای دستگیری حضرت عیسی علیهالسلام آمدند، یکی از حواریون را بهجای ایشان دستگیر، شکنجه و بر صلیب بردند. (9) همانطور که مشخص است روایات موجود در این مسئله نیز تأکید بر عروج حضرت عیسی علیهالسلام دارد و در برخی از آنها اشاره شده است که منظور از عروج، پرواز به آسمانها است. (10)
آیتالله جوادی آملی بعد از نقل این دسته از روایات، پرواز حضرت عیسی علیهالسلام به آسمانها را به معنای زندگی ایشان در کرات آسمانی دانسته و آن را بهعنوان یک احتمال میپذیرد که به لحاظ عقلی محال نیست. (11)
ب) روایات بازگشت حضرت عیسی علیهالسلام: این دسته از روایات که بیشتر ناظر به ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه و همراهی حضرت عیسی علیهالسلام با ایشان است، هم با احتمال دوم یعنی نزول از آسمان سازگار است و هم با احتمال سوم یعنی ظهور ایشان پس از غیبت و پنهان شدن (12)
نتیجه:
با آنکه منابع اسلامی و مسیحی در جریان دستگیری و مصلوب شدن حضرت عیسی علیهالسلام با یکدیگر اختلافاتی دارند؛ اما درباره اصل عروج حضرت عیسی علیهالسلام اختلافنظر زیادی ندارند و تقریباً با تعبیری مشابه از عروج ایشان سخن میگویند. اندیشمندان مسلمان در این مسئله بر اساس آیات و روایات احتمالاتی را مطرح کردهاند که عروج به آسمان به معنای زندگی در کرات دیگر و نیز زندگی در این دنیا اما در پس پرده غیبت، احتمالاتی است که بیشتر مورد توجه ایشان قرار گرفته است.
پینوشتها:
1. داستان زندگی و به صلیب رفتن حضرت عیسی با اختلافاتی در همه اناجیل ذکرشده است. بهعنوان نمونه: مرقس، 15: 24-37.
2. همان، 15: 43-46.
3. همان، 16: 1-20.
4. سوره نساء، آیات ۱۵۷-۱۵۸: ﴿ وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَک مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یقِینًا * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ وَکانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکیمًا﴾.
5. «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِیُّ فَیَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمه، مصحح و محقق علیاکبر غفاری، تهران، نشر اسلامیه، چ 2، 1395 ق، ج 1 ص 280.
6. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، قم، نشر اسراء، 1389 ش، ج 21، ص 320.
7. همان، ص 322.
8. همان، ص 323.
9. «إن عیسى وعد أصحابه لیله رفعه الله إلیه فاجتمعوا إلیه عند المساء وهم اثنا عشر رجلا فأدخلهم بیتا، ثم خرج علیهم من عین فی زاویه البیت وهو ینفض رأسه من الماء، فقال: إن الله أوحى إلی أنه رافعی إلیه الساعه ومطهری من الیهود فأیکم یلقى علیه شبحی فیقتل ویصلب ویکون معی فی درجتی؟ فقال شاب منهم: أنا یاروح الله ...»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ط 2، 1403 ق، ج 14، ص 336.
10. «فَإِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِقَاعاً فِی سَمَاوَاتِهِ فَمَنْ عُرِجَ بِهِ إِلَى بُقْعَهٍ مِنْهَا فَقَدْ عُرِجَ بِهِ إِلَیْهِ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قِصَّهِ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ علیه¬السلام بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ»؛ صدوق، محمد بن على، من لایحضره الفقیه، تصحیح و تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ 2، 1413 ق، ج 1، ص 199.
11. جوادی آملی، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 21 ص 325.
12. همان، ص 323.