مالک دنیا و آخرت
چرا خدا خودش را "مالک یوم الدین" معرفی می کند و خودش را مالک این دنیا یا زمین معرفی نمی کند، در حالی که هر دو را خود آفریده است؟
در قرآن کریم، بارها و بارها بر مالکیت و حاکمیت خدای متعال بر تمام عالم (چه دنیا و چه آخرت، چه آسمان ها و چه زمین) تاکید و تصریح شده است: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ»؛و حكومت آسمان ها و زمين، از آن خداست و خدا بر همه چيز تواناست.(1) «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ»؛ حكومت آسمان ها و زمين و آنچه در آنهاست، از آن خداست و او بر هر چيزى تواناست.(2) «إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيي وَ يُميتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ»؛ حكومت آسمان ها و زمين تنها از آن خداست زنده مى كند و مى ميراند و جز خدا، ولىّ و ياورى نداريد.(3) اما این مالکیت و حاکمیت مطلق ذات اقدس اله، در این جهان برای همه مردم نمود کامل ندارد و خیلی از افراد یا به واقع مشرک اند و کسانی را هم ردیف خدا قرار می دهند، و یا حتی اگر تظاهر به ایمان کنند، در عمل، حاکمیت مطلق خدای متعال را باور ندارند و به گونه ای از شرک خفی مبتلا هستند: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»؛ و بيشتر آنها كه مدعى ايمان به خدا هستند، مشركند!(4) و این به خاطر حجابی است که رشته اسباب و علل مادی و اعتباری برای ما پدید آورده و گاهی فکر می کنیم که مثلا روزی ما بدست فلان مدیر است لذا حاضریم که خدای ناکرده نافرمانی خدا را بکنیم اما حرف روی حرف غیرمنطقی او نزنیم! فکر می کنیم اگر رضایت فلان رئیس را بدست آوریم، همه چیز تمام است لذا هر کاری می کنیم تا رضایتش را جلب کنیم! اگر فلان نبود... اگر بهمان نبود... . همین اگرهای بی مورد، ما را بیچاره کرده! در قیامت که تمام عالم به هم می ریزد و سفره تمام این منصب ها و مقام های اعتباری جمع می شود، و هر کس گرفتار خودش است و کمترین کمکی نمی تواند به دیگری بکند، حتی یک پدر حاضر می شود برای رهایی از عذاب الهی، تمام کس و کارش را فدا نماید: «... يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخيهِ وَ فَصيلَتِهِ الَّتي تُؤْويهِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ»؛ ... چنان است كه گنه كار دوست مى دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند و همسر و برادرش را و قبيله اش را كه هميشه از او حمايت مى كرد و همه مردم روى زمين را تا مايه نجاتش گردند.(5) در چنین موقعیتی، همگان می فهمند که مالک حقیقی عالم و همه کاره ی عالم کیست! نه رئیس است! نه مدیر است! نه برادر است! نه فامیل است! نه هم جناحی ها و هم حزبی هاست و نه هیچ کس دیگر! فقط خداست! در آن روز بزرگ، با قطع شدن تمام اسباب و علل اعتباری، این معنا برای همگان روشن می شود که مالک حقیقی عالم کیست! لذا وقتی در آن روز سؤال می شود: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ؛ امروز حكومت و حاکمیت عالم از آنِ كيست؟»، همگان پاسخ مى گويند: «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ؛ براى خداوند يگانه پيروز است.»(6) در آیه کریمه سوره فاتحه هم به این معنا اشاره دارد و مالکیت و حاکمیت مطلقه خدای متعال در آن روز را _که برای همگان، عیان و آشکار است_ بیان می نماید.
_________
(1) آل عمران/189.
(2) مائده/120.
(3) توبه/116.
(4) یوسف/106.
(5) معارج/11تا14.
(6) مؤمن/16.