لزوم عصمت امام(ع)
چرا معصومیت امامان ضرورت داشت؟ از طرفی چرا استغفار میکنند برای خودشان؟ آیا بدلیل اینکه شیعیان از وجود خود آنها هستند استغفار میکنند؟
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم: تلقی شیعه از امامت در جهان اهل سنت، متكلمان اشعرى و معتزلى، امامت را مسألهاى فرعى و فقهى انگاشته اند. این متفکران در ترسيم اوصاف امام، به اندازه اى از تسامح رسيده اند كه برخى از آنها فاسق بودن شخص را منافى منصب امامت نپنداشته اند. معتزله و اشاعره، امامت را منصب دنيوى صرف ديده اند كه توسط مردم و با روش هاى مختلفى انتخاب مى شود و جنبه ارتباط الهى و اوصافى چون عصمت را معتبر ندانسته اند. اما شيعه به دليل تصوير خاصى كه از امامت دارد، علاوه بر شجاعت و افضليت، به عصمت امام نیز تأكيد دارد. شيعه بر مبناى اين كه منصب امامت، استمرار منصب نبوت است و در بسيارى از مسائل، مانند نبوت مى باشد، تعيين فرد براى منصب امامت را انتصاب الهى و با نص مى داند و بر اين مبنا به شاخص ها و ملاك هاى الهى در تعيين امام، توجه مى كند و خداوند متعال را نسبت به اوصاف كسى كه عهده دار اين منصب است، آگاه تر مى داند: «اللّه أعلم حيث يجعل رسالته»(1)؛ چرا كه هر دو منصب، لطف الهى است. اين نگرش، تأثير بسزايى در بحث از اوصاف امام دارد. شيعه، بر خلاف معتزله و اشاعره، بر برخوردارى امام از عصمت به منزله يك ويژگى شخصيتى، تأكيد فراوان دارد. امام از نظر متكلمان اماميه، همانند پيامبران و فرشتگان، بايد معصوم و از هر گونه پليدى پاك باشد. از این منظر، عدالت غیر از عصمت است چرا که عدالت، گرچه مانع از صدور گناه مى شود، ولى داعيه گناه را از بين نمى برد. بنا بر اين، هر لحظه احتمال صدور گناه از شخص عادل وجود دارد ولى با وجود عصمت، گرچه قدرت بر گناه هست، ولى صدور معصيت، ممتنع است و اين امتناع، به خاطر عدم داعى به سوى گناه است.(2) ادله لزوم عصمت امام در ادامه، برخی از ادله لزوم عصمت امام را ذکر می کنیم: 1. اگر امام معصوم نباشد لازم مىآيد امامان نامتناهى در كار باشند در حالی که چنین چیزی محال است. پس امام باید معصوم باشد. توضیح مطلب: فلسفه وجوب نصب امام در جامعه عبارت است از احتمال خطاء رعيت و مردم چون اگر همه معصوم و در مسير حق بودند كه نيازى به امام نبود از آنجا كه بشر دچار خطا و ضلالت مى گردد و به تنهائى راه صواب را نمى تواند بيابد. از این رو، ائمه (عليهم السلام) نصب شدند تا بشر را از خطا و اشتباه حفظ كنند. آنگاه اگر امامِ مسلمانان خود خطا كار باشد نياز به يك هادى و راهنماى ديگر دارد و آن هادى يا معصوم است پس در حقيقت او امام است و يا او نيز خطا دارد پس نياز به راهنماى سومى پيدا مى شود و همین طور ادامه می یابد. ولی تسلسل باطل است پس معصوم نبودن امام هم باطل است. 2. ادلّه امر به معروف و نهى از منكر عموميت داشته و شامل پيامبر و امام هم می شود، یعنی اگر امام (عليه السلام) هم خطا و يا معصيتى از او سر زند بر ديگران واجب است كه بر امام انكار كنند و مخالفت نمايند. ولی اين مطلب، با قول قرآن كه فرموده: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ(3) سازگار نيست چون در اين آيه بقول مطلق فرموده از اولى الامر در قول و فعل متابعت كنيد و اگر اولى الامر غير معصوم بود هرگز خداى حكيم چنين دستورى نمى داد. 3. غرض از نصب امام (عليه السلام) عبارت است از انقياد و تسليم بى چون و چراى مردم به امام و متابعت از او؛ ولی اگر خود امام اهل عصيان و فسق و فجور باشد لازم مى آيد كه اعتماد جامعه از او سلب گردد و اگر اعتماد سلب شد لازم مى آيد مردمان از او متابعت نكنند و اين مستلزم نقض غرض است که از سوی خداوند انجام نمی شود.(4) چرایی استغفار امام بنابراین، امامان (علیه السلام) معصومند؛ اما این که در دعاهای رسیده از اهل بیت (علیهم السلام) می بینیم که آنها از خداوند طلب آمرزش می کنند و یا خود را گناهکار می دانند ناشی از ارتکاب محرمات و عدم عصمت نیست؛ مثلاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مناجاتش می فرماید: «پروردگارا در آن حالی که غفلت مرا گرفته است ای کاش می دانستم حالم چگونه است؟ آیا از من رویگردانی یا به من نظر داری؟» این استغفار نه بواسطه این است که معصوم گناه می کند، بلکه باید گفت غفلت دارای مراتبی است، آن مرتبه ای که مربوط به معصوم است، ما عاجز از ادراک آن هستیم زیرا وقتی که امام معصوم سرگرم خوراک خوردن یا سخن گفتن با این و آن است، با آن توجه تامّی که در نماز دارد، یکسان نیست و این کمبود را برای خود، غفلت و گناه می شمارد و از آن طلب آمرزش می نماید. و این به خاطر عظمت مقام و دوام عبودیت و ادب تام آنان است که در برخی از حالات که لازمه مقام بشری است میسّر نمی شده، لذا این حالت های بشری را برای خود گناه می شمرده اند. و گرنه آنان از هر گناه کبیره و صغیره و مکروه معصومند.
پی نوشت ها:
1. انعام/ 124.
2. جمعی از نویسندگان، امامت پژوهی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1381، صص153-163.
3. نساء/ 59.
4. محمدی، علی، شرح کشف المراد، انتشارات دارالفکر، صص412-416.
http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60511&p=892449&viewfull=1#post89