فرق زهد اسلامی و تصوف
فرق زهد اسلامی با تصوف در چيست؟
«زهد» در لغت، به معنی بی اعتنايی، و زاهد كسی است كه در عين كار و تلاش، به دنيا بی اعتنا باشد(1)؛ و زهد در اصطلاح، ضد رغبت و ميل به دنيا است؛ يعنی روی گردانی از خوشی های دنيا و اموال و منصب ها و چيزهای ديگری كه با مرگ زائل می شود.(2) تفاوت زهد با تصوف انحرافی در این است: زهد كه يكى از فضايل اخلاقى، و مورد تشويق و ترغيب روايات اهل بيت (عليهم السلام) است، اين است كه انسان با اين كه طبعاً به چيزى ميل و رغبت دارد، به خاطر داشتن فكر و هدف بالاتر، از آن چيز صرف نظر كند و در فكر تأمين هدف بالاتر باشد. يعنى انسان در عين اين كه قدرت و امكان آن را دارد كه لباس خوب بپوشد و غذاى لذيذ بخورد و در مسكن عالى بنشيند، اما براى اين كه مسؤوليت خود را بهتر انجام بدهد و با مردم مستمند و دردمند همدردى و همرنگى داشته باشد و خشنودى پروردگار را به اين وسيله جلب كند، از همه اين ها صرفنظر كند و امكانات خود را در راه رفاه مستمندان و تأمين زندگى محتاجان صرف نمايد و خود با زندگى ساده بسازد و از تنعم و تجمل و لذّت گرايى پرهيز كند. بنابراين، زهد كه اين همه مورد تشويق احاديث اسلامى است و يكى از فضايل مهم انسانى است، بر دو پايه استوار است: 1. كيفيت روحى، يعنى با اين كه به چيزى طبعاً ميل دارد و مورد علاقه قلبى اوست و فراهم كردن آن نيز براى او ممكن است، ولى بخاطر تأمين هدف بالاتر كه هدف الهى و معنوى است، توجه خود را از آن چيز بر مى دارد و به جانب آن هدف والا توجه مى كند. 2. در زندگى عملى خود، ساده زيستى و قناعت را پيشه خود مى سازد و از تنعم و تجمل و لذتگرايى پرهيز مى نمايد. تفاوت زهد در اسلام كه مورد تشويق است با تصوف انحرافی كه مذموم است، اين است كه تصوف منحرف شده يعنى بريدن از مردم و روآوردن به گوشه گيرى، به خاطر اين كه دنيا و آخرت با هم سازگارى ندارند. ولى زهد در اسلام، اين است كه انسان نه تنها به مسائل اجتماعى و اقتصادى و سياسى كه مسائل زندگى انسان هاست پشت نمى كند، بلكه دخالت در آن ها را لازم مى داند، اما به واسطه فكر و هدف مهمتر و والاتر، از آن چه مورد رغبت و موجب لذت اوست، چشم مى پوشد و براى خود زندگى ساده و بى تكلف را انتخاب مى كند تا اين كه بهتر از عهده مسؤوليت و تعهد در مسائل اجتماعى و سياسى و اقتصادى برآيد. و در نتيجه، فرق بين زاهد و صوفی (به معنای باطل آن) با اين كه هر دو از تنعم و لذت گرايى مى گريزند، اين است كه صوفی (با افکار تحریف شده) از تعهد و مسؤوليت اجتماعى نيز مى گريزد و به خانقاه پناه مى برد و از مردم مى بُرد، ولى زاهد به مردم روى مى آورد و جامعه و ملاک هاى آن و تعهد اجتماعى را محترم مى شمارد و تجمّل و لذت گرايى را ترك مى كند و خدمت به مردم و انجام مسؤوليت خود را عبادت مى داند. البته عارف مقامش بالاتر از زاهد است، چنان چه شیخ الرئیس ابن سینا در نمط نهم اشارات آورده اند: «کسی که از سرمایه ی دنیا و خوشی های آن روی گرداند، به عنوان «زاهد» شناخته می شود، و آن که بر انجام تکالیف الهی، از قبیل روزه و نماز پردازد «عابد» است، و آن که باطن خود را به قصد تابش پایدار نور حق، از توجه به «غیر» باز دارد، به نام «عارف» خوانده می شود؛ و گاهی بعضی از این عناوین با بعضی دیگر ترکیب می پذیرد.»
___________
(1) قرشی، سيد علی اكبر؛ قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 78، چاپ هشتم، ج 3، ص 183.
(2) مجتبوی، سيد جلال، علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حكمت، 66، چاپ دوم، ج 2.