عدم توفیق در کارها

image: 

دلایل عدم توفیق در کارها چیست؟
توفیق، رفیقی است که به هر کس ندهندش * بال و پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش توفیق در اصطلاح یعنی خداوند مقدمات وصول به مقصود را برای بنده اش فراهم کند، و سلب توفیق از میان بردن آن ها است(1) که البته نتیجه اعمال خود انسان‏ ها است که این امور را در پى دارد.(2) خداوند در سوره لیل می فرماید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى، وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى، وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى، وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى‏، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى»؛ امّا آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد، و جزاى نیک الهى را تصدیق کند، ما او را در مسیر آسانى قرار مى‏ دهیم، امّا کسى که بخل ورزد و (از این راه) بى‏ نیازى طلبد، و پاداش نیک الهى را انکار کند، بزودى او را در مسیر دشوارى قرار مى‏ دهیم.(3) از امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده «التَّوفیقُ قائِدُ الصَّلاحِ»؛ توفیق، کشاننده (انسان) به سوی پاکی و صلاح است.(4) گاه مجازات ها که نتیجه گناهان انسان است، به شکل سلب توفیق نمود پیدا می کند چنان که خداوند متعال در آیه 49 سوره مبارکه مائده مى ‏فرماید: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ»؛ و اگر آنها (از حکم و داورى تو)، روى گردانند، بدان که خداوند مى‏ خواهد آنان را به خاطر پاره ‏اى از گناهانشان مجازات کند و بسیارى از مردم فاسقند. باید گفت در حقیقت انجام عمل خیر، سبب توفیق الهى مى‏ گردد، و انجام اعمال شرّ، توفیق را از آدمى سلب مى ‏کند.(5) به هر حال توفیق و نهادینه کردن روح عبودیت، مانند دیگر فضائل نیاز به تمرین و تلاش دارد، زیرا همان‌طور که عواملی مثل فطرت و عقل، انسان را به سوی عبادت و تکامل سوق می‌دهند، عوامل متعددی از شهوت و هوای نفس و ... انسان را از عبادت و عبودیت باز می‌دارند. امام علی علیه السلام می فرماید: «مَن حَسُنت نیته أمّده التوفیق»؛ یعنی هرکه نیتش خوب باشد، توفیق یار او شود.(6) گناه یکی از عوامل بی توفیقی است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إنّ الرجل یذنب الذنب فیحرم صلاة اللیل، و إنّ العمل السیّ، أسرعُ فی صاحبه من السکّین فی للّحمم»؛ یعنی همانا، بنده گناهی می‌کند و به سبب آن از نماز شب محروم می‌شود، سرعت تأثیرکار بد در آدمی از سرعت تأثیر چاقو در گوشت بیشتر است.(7) در روایت آمده است که مردی نزد امیرالمۆمنین علی علیه السلام آمد و عرض کرد: مدتی است که از نماز شب محرومم. حضرت فرمود: «گناهان، دست و پایت را بسته اند: «جَاءَ رَجُلٌ اِلَی اَمِیر المُۆمِنِین (علیه السلام)، فَقَالَ یَا اَمِیرَ المُۆمِنِینَ! اِنِّی قَد حُرِمتُ الصَّلَاةَ بِاللَّیلِ ... فَقَالَ لَهُ اَمِیرَالمُۆمِنِین: اَنتَ رَجُلٌ قَیَّدَتکَ ذُنُوبُکَ»(8) پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «اِنَّ المَعَاصِیَ یَستَولی بِهَا الخِذلَانُ عَلَی صَاحِبِهَا حَتَّی تُوقِعَهُ بِمَا هُوَ اَعظَمُ مِنهَا؛ به وسیله گناهان، خذلان (و سلب توفیق) بر گنهکار مستولی می شود تا جایی که او را در گناهان بزرگ تر می اندازد.(9) از عوامل دیگردر سلب توفیق می توان به حب دنیا اشاره کرد، خداوند می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون‏؛ ای اهل ایمان مبادا هرگز، مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازد و البته کسانی که به امور دنیا از یاد خدا غافل شوند، آن‌ها به حقیقت زیانکاران عالمند.(10) یکی دیگر از عوامل سلب توفیق طبق این روایت، اشتغال به لغویات است. حضرت علی علیه السلام می فرماید:«من اشتغل بما لا یعنیه فاته ما یعنیه» ؛ یعنی هر کس به امور بیهوده بپردازد، امور سودمند را از دست می دهد.(11) امام سجاد علیه السلام در دعاى ابوحمزه، به هنگام مناجات با خدا، عرض مى‏ کند:«او لَعَلَّکَ رَأَیْتَنى آلِفُ مَجَالِسَ البَطَّالِینَ فَبَیْنى وَ بَیْنَهُم خَلَّیْتَنى»؛ شاید مرا علاقه ‏مند به مجالس غافلین دیدی و مرا در میان آن ها رها ساختی.(12) از یاد بردن خدا، زمینه و عاملِ از دست دادنِ بسیاری از توفیقات الهی است که در پرتو یادِ خدا قابل دست یابی است. تهیه اسباب جهت موفق شدن به کار خیر یا محروم شدن از آن پاداش یا مجازات خداوند نسبت به برخی از اعمال و کردار انسان است.

______________

(1) تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 485.

(2) تفسیر نمونه، ج ‏1، ص 189.

(3) لیل/ 5 - 10.

(4) غرر الحکم، ح 295.

(5) تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 485.

(6) میزان الحکمه، ج 13، ص 6574.

(7) میزان الحکمه، ج 4، ص 1898.

(8) تهذیب الاحکام، ج 2، ص 121.

(9) مجموعه ورام، ج 2، ص 102.

(10) منافقون/ 9.

(11) میزان الحکمه، ج 11، ص 5336.

(12) اخلاق در قرآن، ج ‏2، ص 359.

http://http://www.askquran.ir/thread36862.html#post667515

موضوع: