شانس واقعی است ؟
پرسش:
در زندگی خیلی چیزها شانسی اتفاق میافته، دلیلی برای غیر واقعی بودن شانس هست؟
پاسخ:
تعابیری مثل شانش و تصادف، معانی مختلفی دارند و به شکلهای مختلفی در زندگی روزانه به کار بسته میشوند. مثلاً وقتی کسی گنجی را پیدا میکند یا در قرعهکشی برنده میشود، میگوییم شانسی برنده شده و آدم خوششانسی است. یا وقتی در زلزله فقط خانهیکی از همسایهها آسیب میبیند یا در تصادف فقط یکی از عابران میمیرد، میگوییم فلانی بدشانس بوده است.
تعابیر شانس و تصادف، نهتنها در زندگی روزانه بلکه در نظرات علمی نیز طرحشدهاند. مثلاً در نظریه فرگشت یا نظریه کوانتوم نیز برای شانس و تصادف، جایگاه ممتازی در نظر گرفتهاند و بر این باورند که تغییرات ژنتیکی در فرایند فرگشت، تصادفی رخ میدهد(۱) یا رخدادهای جهان میکروسکوپی، تصادفی و شانسی است.(۲)
ازاینرو، این سؤال بهصورت جدی مطرح میشود که شانس به چه معنا است و آیا شانسی بودن بهصورت کلی نادرست است یا میتواند در کاربستهای درست نیز استفاده شود. با تحلیل دقیق این کاربستها و معانی، مشخص میشود که برخی از آنها درست و برخی نادرست هستند.
در ادامه، در قالب چند نکته، به طرح و بررسی هر یک از این کاربستها میپردازیم.(۳)
نکته اول
گاهی وقتی گفته میشود که فلان حادثه اتفاقی و تصادفی است یا فلانی خوششانس و بدشانس است، به این معناست که این حادثه و رخداد، اصلاً علت ندارد. بدیهی است اتفاق و شانس و تصادف به این معنا محال است، چراکه اصل علیت، اصل بدیهی عقلی است و محال است پدیده ممکنی علت نداشته باشد.(۴)
نکته دوم
منظور این باشد که فاعل باارادهای کاری را برای مقصد خاصی انجام داده، ولی به نتیجهای رسیده که قصد آن را نداشته است، چنانکه کسی چاهی را برای رسیدن به آب بکند، ولی شانسی و اتفاقی به گنج برسد. چنین اتفاقی محال نیست(۶) و کار بدون علت رخ نداده و شانس در اینجا به معنای انکار اصل علیت نیست.
نکته سوم
در مواردی مانند قرعه کشی بانکها، باز هم کار و انتخاب بر اساس فرآیندی صورت میگیرد، منتها فرآیندی است که نتیجۀ آن بر اساس علتهایی خارج از کنترل انسانی رخ داده است و از این رو فرد بدون اینکه از قبل مشخص شده باشد در قرعه کشی برنده میشود. در اینجا نیز برنده شدن علت دارد، ولی چون این علت خارج از انتخاب ما است به آن شانسی میگویند.
نکته چهارم
بسیاری از انسانها از رابطه علت و معلولی مادی آگاهی دارند ولی از تأثیر علتهای غیر مادی در دنیای مادی یا آگاهی ندارند یا به کلی منکر آن هستند. در دیدگاه توحیدی، بسیاری از عوامل مانند صدقه دادن، صله رحم کردن، دعا و استغفار، زیارت، توکل، توسل، عبادت، خوش اخلاقی، بداخلاقی، و بسیاری از عوامل اختیاری دیگر در زندگی مادی انسانها تأثیر گذار است و موفقیت یا شکست بسیاری از کارهای ما خارج از تأثیر کارهایی که حتی سالها قبل انجام دادهایم نیستند، منتها چون یا از یادمان رفتهاند یا دقت به تأثیر این علل نداریم در تحلیل اتفاقاتی که در زندگی رخ میدهد از آنها غفلت کرده و از اموری مثل شانس (بی علت بودن) در تحلیل رخدادها استفاده میکنیم.
کلمات کلیدی
اصل علیت، شانس، تصادف، اتفاق، علت غائی.
پینوشتها:
۱. برای مطالعه بیشتر، رک: طباطبایی، سید فخرالدین، تصادف داروینی و جهش ژنتیکی از نگاه فلسفه اسلامی، مجله حکمت اسلامی، پاییز ۱۳۹۷ ش، شماره ۳.
۲. برای مطالعه بیشتر، رک: موسوی راد، سید جابر، تحلیل و بررسی لوازم فلسفی و دینی فیزیک کوانتوم، مجله معرفت فلسفی، بهار ۱۳۹۵ ش، شماره ۳.
۳. در استخراج این کاربستها و معانی مختلف، از اثر ارزشمند «آموزش فلسفه» استفادهشده است. برای مطالعه بیشتر، رک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)، ۱۳۹۱ ش، ج۲، ص۱۴۶-۱۴۷.
۴. ابنسینا در الهیات شفاء این مطلب را چنین صورتبندی میکند که «هر ممکنالوجودی به اعتبار ذات خودش، وجود و عدمش محتاج علت است چراکه وقتی موجود میشود، وجودی که متمایز از عدم است برایش حاصل میشود؛ و وقتی معدوم میشود، عدمی که متمایز از وجود است برایش حاصل میشود. این حصول وجود یا عدم برای ممکنالوجود، یا ناشی از دیگری است یا نه؛ اگر ناشی از دیگری باشد پس آن دیگری همان علت است ولی اگر ناشی از دیگری نباشد، پس یا واجبالوجوداست یا ممتنعالوجود». ابنسینا، الهیات شفاء، قم، مکتبه آیه الله المرعشی، ۱۴۰۴ ق، ص۳۸-۳۹.
۵. نبویان، سید محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی، قم، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۷ ش، ج۳، ص۲۱۴-۲۱۷. به باور برخی از فیلسوفان این فرض محال است و هر فعل اختیاری و ارادی حتماً باید علت غائی داشته باشد یعنی فاعلش حتماً باید غایت و هدفی داشته باشد و هدفمند کاری را انجام بدهد؛ اما با این حال، برخی از فیلسوفان نیز معتقدند که چنین چیزی لازم نیست و اگرچه غالباً فاعلهای دارای اختیار و اراده، با درنظر گرفتن غایت و هدف، کاری را انجام میدهند، اما ممکن است گاهی بیهدف و عبث نیز کاری را انجام دهند.
۶. برای مطالعه بیشتر، رک: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۴۷. کسانی که علت غائی برای فعل اختیاری را لازم نمیدانند، در توضیح این مصادیق دچار مشکل نمیشوند و قطعاً آن را محال نمیدانند؛ اما آنهایی که علت غائی را لازم میدانند، در توضیحش مینویسند: «لازمهاش این نیست که فعل ارادی بدون علت غائی تحققیافته باشد؛ زیرا علت غائی همان امید رسیدن به آن بوده که در نفس فاعل وجود داشته است و اما تحقق یافتن خارجی آن امید، علیتی نسبت به فعل نداشته، بلکه معلولی بوده که در شرایط خاصی بر آن مترتب میشده است».