سکرات مرگ

image: 

"سکرات مرگ"چیست؟ آیا اولیاء خدا از آن در امانند؟

مرگ، لحظه گسسته شدن روح از پیکری مادی است، روح و جسمی که ده ها سال عجین یکدیگر بوده، جدا شدنشان بی اضطراب و دغدغه نیست. قرآن کریم از این لحظه، تعبیر به مستی می کند: «وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ»؛ و سرانجام، سكرات (و بی خودى در آستانه) مرگ به حق فرا مى‏ رسد (و به انسان گفته مى‏ شود) اين همان چيزى است كه تو از آن مى‏ گريختى.(1) سکرات جمع سکره، به معنای حالتی شبیه مستی که به خاطر عظمت حادثه انسان را مضطرب و نا آرام می سازد. سُکر یعنی مستی و در اصل به هر چیزی که مانع جریان طبیعی شود گویند.(2) قرشی می نویسد: سكرة الموت: مستى مرگ همان شدت مرگ است كه بر عقل غالب می شود و هوش از سر می رود.(3) مرحوم مجلسی معتقد است سکره همان شدتی است که عقل را احاطه می کند.(4) آیه فوق خطاب به پیامبر باشد یا همه انسان ها تفاوتی نمی کند، حکایت از واقعه ای حتمی دارد، زیرا اضطراب و هیجان زیادی را به همراه دارد، گرچه نوع و شدت آن درباره مؤمن و کافر متفاوت است، اما برای همه تجربه ای از بی خودی و مستی را به ارمغان می آورد. روایات زیادی درباره این لحظه از اهل بیت پیامبر (سلام الله علیهم) رسیده که به بعضی از آن ها اشاره می شود، مثلا درباره مؤمنین گناهکار می فرماید: مرگ، کفاره گناه مؤمنین است: «الْمَوْتُ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِ الْمُؤْمِنِین».(5) پس باید درد و شدتی باشد تا تحمل آن،‌ چرک و کثافت گناه را بزداید و او را لایق هم نشینی با بهشتیان نماید، لذا از این درد و مشقت تعبیر به مستی شده است. و برای مؤمنین خالص، تشبیه به بو کردن گلی شده که باعث بیهوشی و فراموشی درد و رنج هایش می شود، و متقابلا برای کافر مانند زهر مار و نیش عقرب است، طبیعتا در هر دو یکنوع مستی وجود دارد.(6) مرگ دریچه ای به سرای باقیست، مؤمن نعمت های آماده را می بیند و شوق و مستی رسیدن به آن ها تمام وجودش را پر می کند.(7) کافر نیز وقتی شدت عذابی که با دست خود برای خود آماده کرده است را مشاهده نماید مستی ناشی از ترس همه وجودش را می گیرد، عده ای نیز در این وسط مؤمنین گناهکارند که هول و حزن شدیدی بر قلب آن ها مسلط شده است، که خود نیز نوعی مستی است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: مرگ سه حالت دارد، یا بشارت به نعمت جاودان است، یا عذاب جاودان، و یا غم و غصه و سرنوشت مبهم...: «إِمَّا بِشَارَةٌ بِنَعِيمِ الْأَبَدِ وَ إِمَّا بِشَارَةٌ بِعَذَابِ الْأَبَدِ وَ إِمَّا تَحْزِينٌ وَ تَهْوِيلٌ وَ أَمْرُهُ مُبْهَم‏».(8) درباره اولیاء‌ الهی و پیامبر و امامان معصوم (سلام الله علیهم) نیز همین مستی و هیجان، لقاء پروردگار صادق است. امیر مؤمنان درباره علاقه اش به مرگ می فرماید: «والله لابن أبي طالب آنس بالموت من الطفل بثدي أمه»؛ به خدا قسم پسر ابی طالب با مرگ مأنوس تر است از طفل به پستان مادرش.(9) طبق مستندات ارائه شده، سکرات موت لزوما جنبه منفی نداشته (و شامل گستره ای از حالات و هیجانات شدید است که هر انسان خوب و بدی آن را می چشند) تا اولیاء الهی را از آن مستثنا بدانیم.(دقت کنید)

ـــــــــــــــــــــــ

(1) ق/ 19.

(2) التحقیق فی کلمات القرآن، ج 5، ص 160.

(3) قاموس قرآن، ج 3، ص 282.

(4) بحارالانوار، ج ‏6، ص 145، باب سکرات الموت.

(5) بحارالانوار، ج ‏6، ص 151.

(6) بحارالانوار، ج ‏6، ص 152-153.

(7) همانطور که گفته شده یاران سید الشهداء برای رسیدن به مقامی که امام وعده داده بودند درد ضربت شمشیر روز عاشورا را درک نمی کردند.

(8) بحارالانوار، ج ‏6، ص 154.

(9) نهج البلاغه، ج 1، ص 41.

http://http://www.askquran.ir/thread33654.html#post573240

موضوع: