راه شناخت خدا چیست؟
راه شناخت خدا چیست؟
برای شناخت خدا قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که شناخت کامل خدای متعال برای ما امکان ندارد. هر چند همگان شناختی از خدا می یابند. حضرت علی (ع) می فرمایند: عقول را بر كنه صفات خویش آگاه نساخته اما آنها را از معرفت و شناسائى خود باز نداشته است.[۱]
و درباره شناخت خدا دو راه کلی وجود دارد: ۱-شناخت از طریق نشانه ها ۲- شناخت از راه دل
و نشانه ها نیز به دو بخش کلی تقسیم می شود: ۱- آیات انفسی (خود شناسی) ۲- آیات آفاقی (هستی شناسی)
در شناخت از راه دل باید توجه کرد که هر انسانی به طور فطری خدا را می شناسد و برای روشن شدن این شناخت باید به صیقل دادن دل پرداخت و آن را از آلودگی ها پاک کرد تا نور خدا در آن بتابد. کما اینکه اگر انسان لحظه ای تعلقات خویش را کنار بگذارد، دل او سریعتا متوجه خدا خواهد شد.
شخصی خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: خدا را به من آن چنان معرفی کن که گویی او را می بینم، حضرت از او سؤال کرد: آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کردهای؟ (گویا حضرت توجه داشتند به این که قضیّه برای او اتفاق افتاده است) گفت: آری. گفتند: اتفاق افتاده است که کشتی در دریا بشکند؟ گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیّه ای واقع شد. گفتند: به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مُشرف به مرگ ببینی؟ گفت: بلی چنین شد. گفتند: در آن حال امیدی به نجات داشتی؟ گفت: آری. گفتند: در آن جا که وسیله ای برای نجات تو وجود نداشت، برای چه کسی امیدوار بودی؟ آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشته، در حدّی که گویی او را می دیده است.[۲]
و در شناخت از طریق نشانه ها نیز باید توجه کرد که هر پدیده ای در اطراف ما و از جمله خود ما، مخلوق خدا هستیم و می توان با دقت در مخلوقات خدا، به صفاتی از خدا پی برد.
در راه استفاده از آیات انفسی، حدیثی مشهور بیان شده که: من عرف نفسه عرف ربه یعنی خودشناسی با خدا شناسی پیوند می خورند. که در توضیح این حدیث لایه های معنایی متفاوتی می توان بیان کرد. مثلا وقتی نقص و نیاز خود را می بینیم، به برطرف کننده این نقص ها رهنمون می شویم که کسی جز خدای متعال نیست. یا وقتی به دقایق خلقت مادی و معنوی خود می اندیشیم، حکمت و علم بیکران الهی را می یابیم و ...
و آیات آفاقی نیز فراوان است که خدای متعال می فرماید:
«إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ[بقره/۱۶۴] در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و كشتی هایى كه در دریا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى كه میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه هایى است (از ذات پاك خدا و یگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مى اندیشند.»
[۱]. نهج البلاغه خطبه ۴۹.
[۲]. التوحید للصدوق، ص ۲۳۱