خوش بینی و بد بینی
ميزان خوش بيني و بدبيني به افراد چقدر است و نظر اسلام و ائمه چيست؟
در رابطه با خوش بینی و بد بینی نسبت به افراد و اجتماع، توجه شما را یه این روایت جلب می نمایم: اميرالمؤمنین علی (علیه السلام) مى فرمايند: «إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ»؛ آن گاه كه جامعه و روزگار و مردمش شايسته و نيكوكارند، سوء ظنّ و گمان بد درباره كسى كه از او انحرافى ديده نشده است ظلم است، و آن گاه كه فساد و تباهى بر روزگار و مردم غلبه پيدا كرده است (بيش تر مردم فاسد باشند) كسى كه حسن ظن داشته باشد گول خورده است.(1) روایتی دیگر؛ قال الامام الهادی (علیه السلام): «إِذَا كَانَ زَمَانٌ، اَلعَدلُ فِیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرَامٌ أَن یُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءً حَتَّی یعلَمَ ذَلِكَ مِنهُ، وَإِذَا كَانَ زَمَانٌ، اَلجَورُ أَغلَبَ فِیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِأَحَدٍ خَیراً مَا لم یَعلَم ذَلِكَ مِنهُ»؛ امام هادی (علیه السلام) فرمودند: هرگاه روزگاری بود كه عدالت در آن بر ستم غالب باشد، حرام است كه به كسی گمان بد بری، مگر این كه بدی او بر تو معلوم شود؛ و هرگاه روزگاری بود كه در آن ظلم و ستم بر عدل و دادگری غالب باشد، هیچ كس نباید به كسی گمان نیك برد، مگر این كه خوبی او بر وی معلوم شود.(2) از فرمايش حضرت استفاده مى شود كه حسن ظنّ و سوء ظنّ به اجتماع و محيط و غالب مردم بستگى دارد و انسان بايد با دقّت و چشم بصيرت، يكى از آن دو را انتخاب كند. بنابراین تا زمانی که فساد و تباهی چیره نشده، با توجه به روایات و بیانات دبنی، ملاک خوش بینی و بد بینی، یقین و محرز شدن آن فعل و عمل است، یعنی تا انسان يقين به بدی كسی نداشته باشد حق ندارد به او بدبين شود، بلكه بايد نسبت به او خوش بين باشد. در روايتی امام علی(علیه السلام) مي فرمايند: «به كلمه ای كه از (دهان) كسی خارج ميی شود و تو برايش احتمال خيری می يابی، گمان بد مبر.(3) لذا تا زمانی که برای كلام يا كار كسی، احتمال خيری يافت می شود نبايد به آن گمان بد برد. به بیان دیگر، گمان بد و بدبينی وقتی رواست كه انسان يقين به بدی داشته باشد، وگرنه انسان بايد خوش بين باشد.
__________
(1) نهج البلاغه، ج 2، ص 163، ح 115.
(2) أعلام الدین، ص 312.
(3) ميزان الحكمه، ج 5، ص 623.