خداوند و قوانین فیزیک

image: 
بعضی از دانشمندان مثل «تسلا» خدا را همان قوانین فیزیک می دانند. آیا این ایده هم می تواند درست باشد؟ چون بالاخره ما هیچ یک شناخت کاملی از خدا نداریم

من جایی خواندم بعضی از دانشمندان مثل «تسلا» خدا را همان قوانین فیزیک می دانند. آیا این ایده هم می تواند درست باشد؟ چون بالاخره ما هیچ یک شناخت کاملی از خدا نداریم.

ببینید ما هرگز دنبال این نیستیم که نام «خدا» را بر روی یک موجود بگذاریم تا خیالمان راحت شود خدایی هست!! ما دغدغه «وجود خدا» را داریم، نه این که «نام خدا» در جهان زنده باشد، ولو این که روی هر چیزی مثل قوانین باشد!! خدایی که ادیان آسمانی و براهین عقلی از آن سخن می گویند موجودی کامل، زنده و دارای حیات، عالم و آگاه و با قدرت و اختیار است. چنین اعتقادی است که ما نام «خدا» روی آن می نهیم، اگر کسی روی موجود دیگری نام «خدا» بگذارد هرگز معتقد به خدا نشده است!

آن چه براهینی چون امکان و وجوب به ما می گویند این است که این موجودات امکانی و ممکن الوجود باید به یک واجب الوجود ختم شوند، و شاخصه واجب الوجود این است که هیچ نقصی در او راه ندارد و از هر جهت کامل است، چون هستی و وجود، عین ذاتش است و کسی برای ذاتیاتش نیازمند به غیر نیست. مثلا هر چیزی برای شور شدن نیازمند نمک هست اما شوری نمک از خودش است، به همین خاطر نمک در شوری بی نیاز است.

خب حالا وقتی «هستی» و «وجود» برای خدا ذاتی و جداناپذیر شد، یعنی هیچ نیستی و عدمی در او راه ندارد. نمی شود که تمام یک شیء، وجود و هستی باشد، در عین حال نیستی هم باشد! جهل و عجز و اینها، همه امور عدمی هستند، ما وقتی هستی را عین ذات یک موجود دانستیم نمی توانیم بخش هایی از هستی و وجود را از او جدا کنیم. ملاک بی نیازی خدا به گونه ای که بتواند در رأس سلسله موجودات قرار بگیرد همین است که وجود عین ذاتش بوده و واجب است؛ بنابراین اگر در هر عرصه ای که به جای وجود، عدم و نیستی باشد در آن حوزه خودش باید نیازمند به غیر باشد؛ بنابراین چنین موجودی خودش نیازمند بوده و نمی تواند خالق همه چیز باشد. هم چنین از آن جا که واجب الوجود از هر جهت کامل است هیچ تغییر و تبدّلی هم در او راه ندارد.

یا آن چه برهان نظم به ما می گوید این است که هدفمندی خلق اقتضا می کند خالقی که جهان را آفریده پیش از آفرینش آن به آنچه که انجامش را اراده کرده است علم و آگاهی داشته است.

هم چنین ادیان آسمانی او را خدای زنده ای معرفی می کنند که صدای بشر را می شنود، توبه ها را می پذیرد، و نسبت به بندگان محبت دارد:
«قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏»؛ بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است‏.(1) در حالی که هیچ کدام از جهان مادی، انرژی، یا قوانین فیزیکی چنین شاخصه هایی ندارند.

بنابراین؛
این که خداوند انرژی باشد نه با براهین عقلی سازگار است، و نه با آیات و روایات دینی.

پی نوشت ها:
1. زمر: 53/39.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: