ختنه، صحت نماز و بطلان طواف؟
چرا کسی که ختنه نکرده نمازش مقبول هست ولی اگر شخصی ختنه نکرده طوافش مقبول نیست؟! مگر نماز ستون دین نبود؟! راهنمایی بفرمایید.
1) باید توجه داشت که ختنه نمودن شرط صحت نماز نبوده؛ لذا فرد بالغی(1) که ختنه نشده اگر نماز را با اجزاء وشرایط آن انجام دهد، نماز او صحیح بوده؛ هر چند که قبولی آن تابع عوامل دیگری نیز(همچون اخلاص در عمل و توجه و اقبال به نماز و...) بوده؛ اما در حج، مختون بودن شرط صحت طواف(چه واجب و چه مستحب) بوده(2)، لذا طواف شخص غیر مختون (ختنه نشده) باطل بوده و از آنجا که صحّت حج مبتنی بر صحت اجزاء و شرایط آن از جمله طواف بوده، این افراد باید برای انجام طواف ختنه نموده و در صورت عدم امکان(3) برای طواف نایب گرفته و یا بر اساس فتوای دیگری عمل حج را به سال دیگر موکول نماید و یا به همان صورت طواف نماید.(4) 2) در اینکه چرا درصحت نماز با اینکه چنین عبادتی در رأس واجبات دینی بوده، ختنه بودن شرط نبوده؛ اما در طواف حج شرط بوده، دلیل خاصی جز تعبد به دستور شارع مقدس در دست نیست و مقایسه ی عبادات و احکام شرعی نیز با یکدیگر، مقایسه ای صحیح نیست.[5] اما شاید بتوان در فلسفه ی شرط بودن ختان در طواف، به صورت استحسان(6) وجهی در روایات برای آن یافت و آن این که حج، سنتی ابراهیمی بوده و از آنجا که ابراهیم (علیه السلام) نیز اولین فردی بوده که فرزند خود را ختنه نمود، این امر در طواف لحاظ شده است.(7) _____________ (1) پسری که به سن بلوغ رسیده. (2) مرحوم صاحب جواهر در این رابطه می نویسد: (يشترط في صحته واجبا كان أو مندوبا أن يكون الرجل مختونا بلا خلاف أجده فيه ، بل عن الحلبي أن إجماع آل محمد صلوات الله عليهم عليه مضافا الى قول الصادق عليهالسلام في صحيح معاوية «الأغلف لا يطوف بالبيت ، ولا بأس أن تطوف المرأة» وفي صحيح حريز وإبراهيم بن عمر«لا بأس أن تطوف المرأة غير مخفوضة ، واما الرجل فلا يطوفن إلا وهو مختون » وخبر إبراهيم بن ميمون عنه عليهالسلام أيضا « في رجل أسلم فيريد أن يختتن وقد حضر الحج أيحج أو يختتن قال : لا يحج حتى يختتن » وغير ذلك ، فما في المدارك من أنه نقل عن ابن إدريس التوقف في ذلك واضح الضعف ، مع أنا لم نتحققه ، كما أن عدم ذكر كثير له على ما في كشف اللثام ليس خلافا محققا).(جواهر الکلام، النجفی، ج19، ص274)؛ مرحوم امام خمینی در تحریر الوسیله نیز می نویسند: مرحوم امام خمینی در این رابطه می نویسند: «چهارم: اينكه ختنه شده باشد؛ و اين شرط در مردان است نه زنان و احتياط، رعايت آن در اطفال است، پس اگر طفلى كه ختنه نشده به دستور وليّش محرم شود يا وليّش او را محرم نمايد، احرامش صحيح است و طوافش بنابر احتياط صحيح نيست، پس اگر به احرام حج محرم شده باشد زنها بنابر احتياط بر او حرام مىباشند و در صورتى كه ختنه شود و طواف نساء بجا آورد يا براى طواف برايش نايب گرفته شود، (زنها براى او) حلال مىشوند، و اگر طفل بصورت ختنه شده متولد شود طوافش صحيح است».(تحریر الوسیله، ترجمه، جلد 2، ص22). (3) مثلا اگر کسی مسلمان شود و فرصت برای ختنه کردن نداشته باشد. یا فرصت کافی نیست و یا اینکه جراحت او بهبود نمی آید و او نمی تواند برای طواف حرکت کند. حکم او چیست؟ (4) در اینجا سه نظریه ی مختلف است: صاحب جواهر قائل است که باید کل حج را به سال بعد که ختنه کرده و خوب شده است موکول کند.(جواهر، ج 19، ص 275)؛ صاحب کشف اللثام قائل است که بعید نیست که او نائب بگیرد؛ مانند فرد مبطون که نمی تواند خود را نگه دارد و مسجد را آلوده می کند که همه می گویند باید نائب بگیرد و لازم نیست سال بعد حج را انجام دهد؛ قول سوم که از علامه در قواعد است می گوید: نائب هم لازم نیست این از باب ضرورت است و او با همان حالت عدم ختان می تواند طواف کند. مانند کسی که بدنش نجس است و نمی تواند آب بکشد که او با همان حال باید طواف کند. از باب قاعده ی میسور باید همان مقدار را که می تواند به جا آورد. اگر شرطی از باب ضرورت منتفی شود اصل مشروط که حج است منتفی نمی شود. (الختان؛ و هو شرط في الرجل المتمكن خاصة؛ قواعد الاحکام، الحلی، ج1، ص425). (5) مثل آنکه کسی حکم بول و منی(از جهت وجوب و عدم وجوب غسل) را ملاحظه نموده و با این تصور گمان کند که نجاست منی و طهارت ظاهری آن سختر از بول است، در حالی که حکم شرعی آن به عکس بوده و نجاست منی با یکبار شستن برطرف می گردد. (6) استحسان در فقه اعتباری نداشته؛ اما در فلسفه ی احکام در صورتی که در عرف متشرعه مورد قبول باشد، قابل ارائه است. (7) وسائل الشيعة، الحر العاملی، ج2، ص115: «الْحَسَنُ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنِ الصَّادِقِ(علیه السلام) قَالَ: كَانَ شَرِيعَةُ إِبْرَاهِيمَ(علیه السلام) التَّوْحِيدَ وَ الْإِخْلَاصَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ زَادَهُ فِي الْحَنِيفِيَّةِ الْخِتَانَ وَ قَصَّ الشَّارِبِ وَ نَتْفَ الْإِبْطِ وَ تَقْلِيمَ الْأَظْفَارِ وَ حَلْقَ الْعَانَةِ وَ أَمَرَهُ بِبِنَاءِ الْبَيْتِ وَ الْحَجِّ وَ الْمَنَاسِكِ فَهَذِهِ كُلُّهَا شَرِيعَتُهُ».
http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=59627&p=880040&viewfull=1#post88