حسرت از درجات بهشتی

image: 

پرسش

 آدم‌ها طبیعتشان این‌گونه است که همیشه خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند و به همین جهت، هرقدر هم پول و ثروت و قدرت و امکانات داشته باشند، بازهم خودشان را با بالادستی مقایسه می‌کنند و حسرت آنها را می‌خورند و به غم و اندوه مبتلا می‌شوند. به نظرم بهشت هم بدون حسد و حسرت و غم و اندوه نیست چون دارای مراتب هست و هرکسی در هر مرتبه‌ای که هست، حسرت مراتب بالادستی را می‌خورد. پس چرا قرآن میگوید در بهشت غم و اندوه و حسرت نیست؟!

پاسخ:

طبیعت انسان ایجاب می‌کند که خود را در موقعیت‌های ذهنی متفاوت، قرار داده، شرایط آن را بسنجد و با صفات و روحیات خود تطبیق دهد. یکی از این موقعیت‌ها، بهشت است. انسان صفات و احوال دنیایی خود، مانند خستگی و دل‌زدگی، غم و اندوه، تکراری بودن و ازجمله حسرت خوردن و مقایسه کردن با بالادستی‌های خود را در نظر گرفته و این روحیات را بر فضای موجود در بهشت حمل می‌کند. از طرفی قرآن کریم هرگونه صفات و رذایلِ بدِ انسانی را در بهشت رد کرده و منکر هرگونه غم و اندوه در آنجا می‌شود. برای برطرف کردن این تفاوتِ ظاهری به توضیح چند مطلب می‌پردازیم.

نکته اول:
انسان نسبت به اموری كه نه تجربه درباره آن‌ها دارد و نه آن‌ها را با شهود باطنی و علم حضوری آگاهانه درك كرده و نه با حس دریافته است، نمی‌تواند شناخت كاملی داشته باشد. با توجه به این نكته، نباید انتظار داشت كه حقیقت عالم آخرت و حوادث و مسائل آن را دقیق بشناسیم و به كُنه آن‌ها پی ببریم. ترسیم نعمات بهشتی برای انسان‌های ساکن در دنیا، شبیه به آن است که بخواهیم برای جنین داخل رحم از نعمت‌های دنیایی بگوییم.
اما بنا بر آنچه از آیات و روایات به دست می‌آید می‌فهمیم بهشت سرایی است که هیچ‌گونه احساسات بد و رذایل اخلاقی که انسان در دنیا تجربه کرده، در آن وجود ندارد و سراسر نعمت و خیر است. اینکه چگونه چنین چیزی ممکن شده، اگرچه سخت و دور از ذهن است اما محال نیست و در دایره قدرت خدا است؛ و هیچ‌گاه در وعده‌های خداوند دروغ راه ندارد: «وعده الهی حق است»(۱)

نکته دوم:
بهشت از حسد و هرگونه رذیلت اخلاقی تُهی است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «هرگونه غُل (حسد و كینه و عداوت و خیانت) از سینه آن‌ها برمی‌کنیم (و روحشان را پاك می‌کنیم.)»(۲)
در آیه دیگر در حالات بهشتیان می‌فرماید: «سپاس و ستایش خداوند را كه اندوه و ناراحتی را از ما برطرف نمود و عوامل ناامنی را از بین برد.»(۳)
و روایتی به این مضمون نقل‌شده هنگامی‌که بهشتیان به‌سوی بهشت می‌روند در بهشت درختی را مشاهده می‌نمایند كه از ریشه آن دو چشمه جاری است. از یكی از آن دو چشمه می‌نوشند تمام كینه و حسد از قلب آن‌ها شسته می‌شود و در چشمه دیگر خود را شستشو می‌دهند طراوت و زیبائی‌اندام آن‌ها آشكار می‌گردد به‌نحوی‌که بعدازآن هرگز ژولیده و رنگ‌پریده و دگرگون نخواهند شد.(۴)
صفات و اخلاق رذیله و پست، در دنیا، همراه انسان بوده و هنگامی‌که به بهشت برین وارد می‌شود، خداوند همه آن صفات را از بین برده، به‌طوری‌که ارتکاب آن از سوی بهشتیان، غیرممکن می‌شود و به چیزی غیر از خیرات و برکات و تقرب به خداوند نمی‌اندیشند.
آن‌ها باهم درنهایت دوستی و محبت و صفا و صمیمیت و آرامش زندگی می‌کنند و همه از وضع خود راضی هستند، حتی آن‌ها كه در مقامات پائین تری قرار دارند و نسبت به وضع كسانی كه در مقام بالاتری هستند رشك و حسد نمی‌برند.(۵)

نکته سوم:
«حسرت» در لغت به معنای آشکار شدن و انکشاف و نیز به معنای غم و اندوه است، بر آنچه ازدست‌رفته و پشیمانی بر آنچه را که ازدست‌داده است.(۶) در قیامت، حقایق و اسرار روشن می‌شود: «روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود.»(۷) و به همین دلیل آن را روز حسرت خوانده‌اند.(۸) اما حسرت به معنای غم و اندوه، در بهشت راه ندارد و تنها نصیب کافران و جهنمیان است که به‌جای عمل به خواست خدا، هوای نفس را معبود خویش ساختند: «و ما می‌دانیم كه بعضی از شما (آن را) تكذیب می‌كنید و آن مایه حسرت كافران است.»(۹)

نکته چهارم:
صفتی همچون «غبطه» می‌تواند در بهشت وجود داشته باشد. «غبطه» در لغت به معنای شادمانی و خوشحال شدن است(۱۰) و روحیه‌‌ای است که شخص با مشاهده موفقیت و کمال دیگران، آن‌ها را تحسین می‌کند و آرزوی رسیدن به آن مقام را دارد، بدون آن‌که نابودی آن را برای دیگری آرزو نماید (برخلاف حسادت) یا بابت نداشتن آن، غم و اندوه داشته باشد و روح و روانش آزرده شود (برخلاف حسرت).(۱۱) و این‌یک فضیلت اخلاقی به‌حساب می‌آید. چنین صفتی از ویژگی‌های انسان‌های مؤمن است.
ازآنجایی‌که بهشت دارای درجات متفاوتی می‌باشد و به تفاوت اعمال و به‌تناسب خلوص و میزان معرفت، مقام‌ها فرق می‌کند، غبطه خوردن امری طبیعی است؛ چراکه نه رذیلت اخلاقی است و نه ملازم باغم و غصه است؛ بلكه بهشتیان خوشحال هم هستند که افرادی همچون اهل‌بیت: و سایر اولیای الهی، متناسب با آنچه انجام داده‌اند، به پاداش و جایگاه والای معنوی رسیده‌اند.
البته دور از ذهن نیست که پس از قیامت و در بهشت ابدی، حتی غبطه نیز راه نداشته باشد چراکه پس از قیامت و حسابرسی اعمال، بهشتیان می‌دانند که هرکسی به هر مرتبه‌ای رسیده، متناسب با اعمال و نیات و تلاش او بوده و چون دیگر فرصت عمل و تلاش نیست، پس غبطه خوردن نیز بی‌فایده است و چون بهشتیان از کار لغو و بیهوده به دور هستند، حتی از غبطه و مقایسه کردن نیز دست می‌بردارند. بخش قابل‌توجهی از رنج انسان‌ها ناشی از مقایسه‌های بی‌فایده است و اگر کسی بتواند آرزوهای خود را با داشته‌ها و فرصت‌های خویش متناسب کند، از غم و اندوه‌ها رها می‌گردد. چون بهشتیان به حقایق راه‌یافته‌اند، بعید نیست که حتی از غبطه نیز دور باشند.(۱۲)
به‌بیان‌دیگر، اختیار و اراده‌ای که در بهشت وجود دارد توسط دیگر قوای انسان مانند عقل و حکمت، کنترل می‌شود. ازاین‌رو، انسان در بهشت چیزی را می‌خواهد که ملائم طبع او و درخور بهشت باشد و آن چیزی جز اشیاء و افعال پاک نیست؛ بنابراین صفاتی مانند غبطه خوردن به مقام و نعمت دیگران که بی‌فایده است یا حسرت خوردن که غم و اندوه را به دنبال دارد یا حسرت خوردن که یک رذیلت اخلاقی است و غم و ناآرامی را به دنبال می‌آورد، به دلیل وجود حکمت و معرفت، جایی در بهشت و بهشتیان ندارد.

نكته پنجم:
همچنین در بهشت پرده‌ها از برابر چشمان بهشتیان كنار می‌رود، حقایق را به‌خوبی درك می‌کنند و تناسب‌ها –خصوصاً تناسب مرتبه بهشتیان با تلاش و نیات آن‌ها در دنیا- در نظر آنان کاملاً واضح می‌شود و حکمت و عدل الهی عیان می‌گردد و ازاین‌جهت، احساس ظلم و تبعیض منتفی است و کسی از این بابت دچار غم و اندوه نمی‌شود.
بهشتیان در آن روز و در بهشت دوست نمی‌دارند و نمی‌خواهند، مگر چیزی را كه واقعاً دوست‌داشتنی باشد و آن چیزی كه واقعاً باید آن را دوست داشت همان چیزی است كه خدا برای آنان دوست بدارد و آن عبارت است از همان خیر و سعادتی كه مستحق آن شده‌اند و با آن به كمال می‌رسند و نه خود و نه دیگران از آن متضرر نمی‌گردند. هرچند به‌حکم آیه: «برای آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ این است پاداش نیکوکاران.»(۱۳) اهل بهشت دارای مشیت مطلق‌اند و هر چه بخواهند به ایشان داده می‌شود، لكن درعین‌حال نمی‌خواهند مگر چیزی را كه مایه رضا و خوشنودی پروردگارشان باشد و آنچه خدادوست می‌دارد را دوست می‌دارند.(۱۴) پس هیچ‌وقت اشتهای معصیت و كار زشت و شنیع و كار لغو نمی‌کنند و از غم و اندوه بی‌فایده دوری می‌کنند.(۱۵)

نتیجه:
از آن جایی که اطلاعات انسان نسبت به امور اخروی ازجمله بهشت کم و ناچیز است، برای شناخت آن‌ها می‌بایست به آیات قرآن و روایات معصومین: مراجعه کرد. با مراجعه به این منابع وحیانی و نورانی، درمی‌یابیم که در بهشت، غم و اندوه، حسد و حسرت و دیگر حالات منفی و صفات مذمومِ انسانی، جایی ندارد و بهشتیان با حکمت و اراده‌ای که در بهشت در اختیاردارند، آنچه را می‌پسندند که موردپسند پروردگارشان باشد و چون خداوند این مراتب را متناسب با عدل و حکمت خویش تنظیم نموده است، مؤمنان نیز به آن راضی‌اند و غمگین نمی‌گردند. بله ازآنجایی‌که بهشت دارای مراتب مختلف می‌باشد غبطه خوردن به‌مراتب والاتر در بهشت اشکالی نداشته، چراکه غبطه باغم و اندوه همراه نیست و از رذایل به‌حساب نمی‌آید. البته دور از ذهن نیست که بهشتیان پس از قیامت و حسابرسی اعمال و توقف تأثیر عمل بر رتبه، غبطه خوردن را بی‌فایده دانسته و از آن نیز پرهیز کنند.
معرفی منابع مطالعاتی:
 جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی معاد در قرآن، قم، نشر اسرا، جلد ۵، ص۳۴۸.
 گروه محققان، مجموعه پرسش‌های دانشجوئی، پرسش و پاسخ نهاد نمایندگی، ص۱۷۷.
پی‌نوشت‌ها:
۱.سوره قصص، آیه ۱۳.
۲.سوره حجر، آیه ۴۷.
۳.سوره فاطر، آیه ۳۴.
۴.مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، جلد ۶، ص۱۷۵- ۱۷۶.
۵.همان، ص۱۷۵.
۶.فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق، ج۳، ص۱۳۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، دمشق، بیروت، دارالعلم‌، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ص۲۳۴.
۷.سوره الطارق، آیه ۹.
۸.ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمدجعفر، ناصح، محمدمهدی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ ق، ج۱۳، ص۸۳.
۹.سوره حاقه، آیات ۴۹-۵۰.
۱۰.طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتاب‌فروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۲۶۲؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت،‌دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق، ج۷، ص۳۵۸.
۱۱.ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۳۵۸، نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ ش، ص۳۴۷.
۱۲.سوره نبأ، آیه ۳۵.
13.سوره زمر، آیه ۳۴.
14.مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۶ سوره فرقان، با دخل و تصرف.
15.سوره نبأ، آیه ۳۵.
 

موضوع: