تعریف عرفان
تعریف دقیق عرفان چیست؟
عرفان تقسیم می شود به: عرفان نظری و عرفان عملی. تعریف علم عرفان نظری: ترجمه و تعبیر حقایق و معارف توحیدی، یعنی وحدت شخصی وجود و لوازم آن، که عارف از راه شهود در نهایی ترین مرحله آن به دست آورده باشد؛ شهودی که معمولا در پی ریاضت و عشق حاصل می شود. و اما تعریف علم عرفان عملی: مجموعه دستورها و قواعد معطوف به اعمال و احوال قلبی (ریاضت ها) در قالب منازل و مقامات که تبعیت از آن ها به حصول کمال نهایی انسان (توحید یا مقام فنا یا مشاهده حق) می انجامد. خوشا آن دم که ما بی خویش باشیم * غنی و مطلق و درویش باشیم اگر چه متاسفانه به خاطر انحرافات بعضی از فرق، معنای صوفی و درویش جنبه منفی گرفته است ولی باید توجه داشت که معنای درویش در اصطلاح این طایفه، آن کسی است که به حسب حال در پرتو نور تجلی، نیست گشته باشد و در فناء از خودی، بقاء به حق یافته باشد، پس هر کس به مرتبه فناء فی الله رسید و بقاء بالله یافت درویش است.(1) و یا صوفی در زمان گذشته همان عرفا را می گفتند، منتها به تعبیر شهید مطهری با نظر به جنبه اجتماعیشان اگرچه الآن همان الفاظ به دلیل بعضی از منحرفین لوث شده و یا به هر کسی که سبیل و ریشی بلند کرده و کشکولی در دست دارد و شعری از حضرت امیر (علیه السلام ) می خواند اطلاق درویش می کنند. اگر معنای منفی صوفی امروزی را کنار بگذاریم و صوفی را همان عارف بدانیم، اگر شخصی آشنا با مباحث عرفان نظری باشد این اگاهی می تواند در مسیر سیر و سلوک او موثر باشد، از جمله: الف: چون در عرفان نظری حقایق هستی به ویژه عوالم غیر مادی، از کلی ترین و بالاترین منظر ممکن، و در قالب یک نظام تحلیل شده است، آگاهی سالک از این علم می تواند یاریگر وی در فهم بهتر رخدادها و تجربه های عرفانی، و آگاهی وی بر اسرار و خصوصیات هر مرحله وجودی باشد. در واقع عرفان نظری معرفتی برای سالک ایجاد می کند که با کمک آن دقیقا می تواند مفهوم شهود های خویش را در یابد و بداند که این شهود از کدامین مرحله خبر می دهد. به همین دلیل توصیه می شود سالک در پیمودن دوره ریاضت خویش، از کلیات این علم آگاهی یابد تا با چشمانی باز و نافذ در مسیر پیچیده سلوک گام بر دارد. ب: چون محتوای عرفان نظری برخاسته از کشف نهایی عرفانی، آن هم در بالاترین مرتبه وجودی است که برای مخلوق قابل دسترسی می باشد، این کشف می تواند میزانی باشد برای سالکانی که در میانه راه هستند و هنوز به غایت نرسیده اند. اینان می توانند با مراجعه به آن چه عارفان کامل در بحث های عرفان نظری و محتوای شهود فنایی آورده اند، شهود خویش را محک زنند و موقعیت خویش را به طور دقیق از نظر مرتبه وجودی تشخیص دهند. عرفان نظری از این دیدگاه برای سالک حکم نقشه کلی مسیری را دارد که باید در قالب منازل سلوکی و مراتب وجودی بپیماید. آگاهی از این نقشه سالک را در موقعیتی قرار می دهد که در هر مرحله می تواند به شناخت کلی و عمیق تری از منزلی که در آن قرار دارد دست یابد.
___________
(1) شیخ محمد لاهیجی، شرح گلشن راز، ص 534.