تجسم اعمال

image: 
چند سوال درباره تجسم اعمال

چند سوال درباره تجسم اعمال داشتم:
تجسم اعمال دقیقا به چه معناست؟
آیا آیات قرآن موید تجسم اعمال است و آن را اثبات می کند؟
در این مورد اختلاف نظر هست یا نه؟ کاری به درستی و غلطی اقوال ندارم.

برای پاسخ به پرسش های مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. چیستی تجسم اعمال
تمام کیفرها و مجازات هایی که شخص مجرم و گناهکار در سرای آخرت، تحمل خواهد کرد، از ناحیه خارج و غیر نیست؛ بلکه اعمال انسان است که در قیامت به صورت صورت های ترسناک عقرب و مار، متمثّل خواهد شد. اما در باره اینکه، اعمال انسانی چگونه متبدل به اشکال مختلف عذاب، خواهد شد دو نظریه عمده وجود دارد:
1/1 عذاب، تجسم و تمثل فعل در ذات انسان است.
منظور از نظریه اول، این است که انسان در دنیا با انجام هر فعلی، چه حسن و چه قبیح، در ذات انسان وی که جوهر مجرد و فعالی است، اثر و خاصیت آن فعل، پدید می ‏آید، که این اثر و هیئت موجود در نفس، ابتداء به صورت حال و موقت و قابل زوال و عدم است. اما با تکرار و مداومت، اثر و هیئت آن، در نفس انسانی، به صورت ملکه و خاصیت پایدار، ماندگار می ‏شود، و گاهی، اثر آن، از صورت ملکه بودن خارج و مبدل به صورت جوهره ثانویه غیر قابل زوال می‏ گردد.
این صور و هیئات رذیله نفس، با توجه به نوع رذیله بودن آن ها، مبدل به اقسام عذاب و کیفر می ‏شود، که در عالم آخرت نفس، با مشاهده و ادراک آن ها - که در حقیقت فعل خود نفس است - معذّب و متألّم خواهد شد.
1/2. عذاب، تجسم و تمثل صورت ملکوتی و باطنی اعمال دنیوی است.
اما نظریه دوم: مراد قائلین آن، این است که برای هر عمل دنیوی انسان دو شکل وجود دارد: صورت اول، صورت ظاهری عمل است، مانند غیبت کردن، خوردن مال یتیم و یا نماز خواندن و روزه گرفتن. صورت دیگر، چهره واقعی و ملکوتی اعمال است که فعلا دیدگان ما از آن ها نهان است. مثلا، صورت واقعی غیبت، خوردن جسد میّت است. صورت واقعی اکل مال یتیم، خوردن آتش است و غیره. انسان های والایی وجود دارند که می‏ توانند با تهذیب نفس خود موفق به رؤیت صور واقعی و ملکوتی اعمال انسانی بشوند که در این باره، روایات مختلفی وارد شده است.

2. آیات همسو و ناهمسو با تجسم اعمال
منشا اختلاف نظر در باب تجسم اعمال، وجود دو دسته آیات است. آیات همسو با نظریه تجسم اعمال و آیات ناهمسو با آن.

2/1 آیات همسو با تجسم اعمال:
آیات همسو با نظریه تجسم اعمال دو گونه هستند:
2/1/1. آیات دال بر حضور خود اعمال دنیوی در آخرت:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُو»(1)؛ «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُم، فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»(2)؛ «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً»(3)؛ «يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ»(4)
در این آیات، خداوند یکی از مشخصات و اوصاف قیامت را مشاهده و یافتن اعمال انسان، ذکر می‏ کند که از دلالت و ظهور اقوایی برخوردار است.
2/1/2 آیات دال بر مجازات و کیفر توسط اعمال انسان:
«الْيَوْمَ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ»(5)؛ « يا أَيُّهَا الَّذينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(6)؛ « فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(7)؛ «وَ إِذَا الْجَحيمُ سُعِّرَتْ؛ وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ؛ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ»(8)؛ «ما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ»(9)؛ «إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً»(10)

2/2 آیات ناهمسو با تجسم اعمال:
در مقابل این آیات که دلالت بر تکوینی بودن کیفر اخروی می‏ کنند، آیات مخالفی وجود دارد که دلالت بر اعتباری و قرار دادی بودن عقاب و وجود معذّب خارجی می ‏کنند که این ها هم دو دسته هستند:
2/2/1 آیاتی که خدا را عقاب کننده و منتقم معرفی می کنند:
«لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ»(11)؛ « إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعيراً»(12)؛ «فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذينَ أَجْرَمُوا»(13)؛ «وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً»(14)؛ «انْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»(15)
2/2/2 آیاتی که نشان می دهند با توبه و شفاعت، گناه بدون اثر می شود:
علاوه بر آیات سابق، اگر آیات شفاعت و توبه و افزایش حسنات و عذاب را اضافه کنیم، موجب تضاعف و اتقان دلیل اعتباری بودن کیفر می ‏شود.

3. اقوال مختلف در باب تجسم اعمال:
این ناسازگاری ظاهری میان آیات مذکور، میدان طرح مباحث تفسیری، کلامی و احیانا فلسفی شده است. که هر کدام بنا بر مبانی خاص خودشان، در صدد رفع این تعارض برآمده ‏اند.

3/1 نظریه مفسران و اکثر متکلمان: اعتباری بودن جهنم و بهشت؛ مخالفت با تجسم و حضور اعمال؛ حمل آیات تکوینی به صورت اعتباری
اکثر قریب به اتفاق از مفسران قدما و متکلمان، در توجیه آیات دال بر حضور اعمال در قیامت مجازات توسط اعمال، معتقد به مجاز در اسناد شده ‏اند، بدین معنا: در آیاتی که در آن ها مجازات و کیفر اخروی را به خود اعمال و هم چنین آیاتی که دلالت بر مشاهده خود اعمال می‏ کنند، کلمه ‏ای مناسب با آن، حذف شده است؛ مانند: کلمه «نتیجه» و «جزای» اعمال، یا کلمه «نامه» اعمال باشد.
مهمترین انگیزه و دلیل مخالفان: چون اعمال، عرض و لذا قایم به شخص هستند و با زوال و عدم معروض، یعنی اعمال هم معدوم می‏ شوند، دیگر حضور آن در آخرت معنی و مفهومی ندارد.
نقد و بررسی: منظور و مراد طرفداران حضور و تجسم، حضور صور ملکوتی و باطنی اعمال و یا متحقق در ذات انسان است، نه اعمال مادی، تا ایراد فوق وارد باشد.

3/2 نظریه متأخران: تکوینی بودن جهنم و بهشت؛ موافقت با تجسم اعمال (حضور صورت ملکوتی اعمال یا تجسم آنها در ذات انسان)؛ حمل آیات اعتباری بر تکوینی
طرفداران این نظریه قائل به عدم تأویل ظواهر آیات تجسم و حضور اعمال، شده ‏اند؛ و بالعکس مخالفان، آیات اعتباری بودن کیفر اخروی را مطابق نظریه علل طولی، تفسیر و توجیه کرده ‏اند. چون یگانه مؤثّر حقیقی در عالم کائنات، خداوند متعال است و هر جنبده ‏ای که در روی زمین حرکت می‏ کند با قدرت و نیرویی است که خداوند افاضه فرموده است، و اوست که دو راه بهشت و جهنم را به بشر نشان داده و راه رسیدن به این دو مقصد را، راه تکوین و علّی و معلولی قرار داده است، پس با افاضه و خلق صور ملکوتی اعمال و یا با تجسم اعمال در ذات انسان، در حقیقت خالق بهشت و جهنم خداوند است و اسناد عذاب و انتقام از این لحاظ نه تنها مجاز نیست، بلکه عین حقیقت است. این اسناد منافاتی با اسناد بهشت و جهنم به انسان ندارد. برای اینکه انسان با اعمال خویش فاعل قریب و حقیقی صورت های جهنمی و ترسناک و نعم بهشتی است.
مرحوم علامه طباطبائی، آیات مخالف تجسم عمل را چنین تفسیر و تأویل می‏ کند: «چون عقول عامه در حدی نیستند که به راحتی مسأله تجسم اعمال و تکوینی بودن عقاب اخروی را هضم نمایند، لذا خطابات شرع مقدس، با توجه به فهم مردم، نازل شده است؛ و برداشت و استنتاج عامه مردم از مجازات و کیفرهایی که در اجتماع بشری سیلان و جریان دارد، از نوع اعتباری و وضعی است، بنابراین، آیات دال بر اعتباری و قراردادی بودن کیفرهای اخروی، ناظر به فهم اکثریت مردم است، و مطابق لسان خودشان نازل شده است.»
مطابق این نظریه، هر گونه کیفر و عقابی که در آخرت متوجه انسان شود، فقط از ناحیه انعکاس اعمال معصیت است و هیچ‏ گونه عذاب و کیفر خارجی متوجه انسان گناهکار نیست. همانطور که عرض شد این نظریه به چند صورت تفسیر شده است:
یکی این که تجسم اعمال به معنای تجسم مجدد خود عمل در آخرت است که تنها از طریق اصل بقای ماده می توان آن را تایید کرد؛ دومی تمثل صورت ملکوتی اعمال در آخرت است که الان هم وجود دارد و برخی آن را می بینند اما در آخرت برای همگان نمایان می شود؛ و سومی این که تجسم اعمال به معنای آن است که وقتی اعمال بد در ما صفت بدی را ملکه کنند، تغییر جوهری در ما رخ می دهد و همین امر سبب عذاب می شود(از نظر عقلى هیچ مانعى ندارد که اعمال انسان در عالم دیگر به صورت‏ هاى مختلف تجسم یابد. از نظر پیروان حکمت متعالیه صور اخروى وجودى عینى و واقعى دارند نه وهمى و پندارى . این صور که بهشت و جهنم افراد را تشکیل مى‏ دهند به انشاى نفس است و از افعال او و قائم به اوست. عقاید، اخلاق و اعمال، چهره باطنى افراد را در دنیا رقم مى‏زنند و چهره باطنى تکوین یافته از این امور در «یوم تبلى السرائر» - که هر باطنى ظاهر و هر سریره‏ اى آشکار خواهد بود - چهره ظاهرى آنان خواهد بود).

3/3. نظریه بعض معاصران: جمع میان تکوینی و اعتباری بودن جهنم و بهشت؛ موافقت اجمالی با تجسم اعمال؛ عمل به هر دو قسم از آیات.
بعضی از اعلام معاصر در تفسیر و جمع آیات تکوینی و اعتباری بودن کیفر اخروی، راه احتیاط را پیش گرفته‏ اند، و قائل به حجیت ظهور هر دو قسم از آیات شده‏ اند و هیچ کدام را بر دیگری حمل و مقدم نکرده ‏اند. وجه این احتیاط هم روشن است؛ برای اینکه این اعلام، وقتی ظهور اقوا و تواتر هر دو قسم از آیات تجسم عمل و مخالف آن را مشاهده کرده ‏اند، نتوانسته ‏اند از ظهور یکی از دو قسم، غمض عین کنند. و لذا عصای احتیاط در دست گرفته و قائل شده‏ اند که عذاب و کیفر آخرت هم از ناحیه معذّب خارجی است و هم از ناحیه معذّب داخلی(تجسم اعمال): «الجمع مهما یمکن اولی من الترک و الطرح»(جایی که جمع میان ادله ممکن است، جمع کردن بهتر است از این که یکی را به خاطر دیگری رها کنیم). مرحوم کمپانی و برخی از معاصران (جوادی آملی، مصباح یزدی، جعفر سبحانی، و مکارم شیرازی و سید جلال الدین آشتیانی) بر این باورند.

با عنایت به این که درخواست پرسشگر محترم، صرفا نقل اقوال مختلف بود، از نقد و بررسی آن ها در این مجال پرهیز کردیم.(16)

پی نوشت ها:
1. آل عمران/ 30
2. زلزله/ 6-8
3. کهف/ 49
4. نبا/ 40
5. غافر/ 17
6. تحریم/ 7
7. یس/ 54
8. التکویر/ 12-14
9. بقره/ 174
10. نساء/ 10
11. ابراهیم/ 50
12. انسان/ 4
13. روم/ 47
14. فتح/ 6
15. مائده/ 118
16. این پاسخ تلخیصی از مقاله محمدحسن قدردان قراملکی با عنوان «کاوشی در تجسم اعمال» (کیهان اندیشه 1375 شماره 68) است. پیشنهاد می شود برای مطالعه اقوال متنوع و مستندات و نقد و بررسی آنها به این مقاله مراجعه شود.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: