برتری اسلام بر سایر ادیان (2)

image: 
امتیاز اسلام از نگاه برون دینی در این منظر نمى توان براى برترى دین اسلام به آیات قرآنى و روایات اسلامى تمسك نمود، چون كه غیر مسلمان اینها را قبول ندارد، بلكه باید نخست حقانیت اسلام را ثابت نمود. در قدم بعدى نوبت به این مى رسد كه دین بر حق تنها یك دین است،نه بیشتر. نمى شود پذیرفت هم اسلام بر حقاست و هم ادیان دیگر (پلورالیسم دینى و تكثرگرایی در دنیا مردود است). اگر در پى اثبات حقانیت دین اسلام بر آییم، بحث به درازامى كشد كه در این فرصت اندك نمى توان به طور مبسوط و كافى آن را بیان نمود از اینرو به صورت مختصر به آن پرداخته می‌شود. برای پى بردن به حقانیت اسلام و برترى آنبر سایر ادیان، راه هایى وجود دارد كه یكى از آن ها بررسى ویژگى هاى اسلام در بُعدشناخت شناسی،‌جهان بینی،‌انسان شناسی،عقیده و مسائل اخلاقى و ارزشى است، سپس با معیار عقل و خِرَد ـ كه اولین داور ومعیار پذیرفته شده است شهید مطهرى درباره ویژگى هاى اسلام مى نویسد: دیدگاه اسلام از نظرشناخت شناسى چنین است: 1ـ بشر می‌تواند جهان و حقایق آن را بشناسدو خود مشوق آن است... . 2ـ شناخت حقایق جهان از این راه ها ممكناست: طبیعت یا آیات آفاقی،‌انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعى اقوام و ملل و عقل... . 3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوة تفكرو استدلال، تزكیه و تصفیه نفس و مطالعه‌آثارعلمى دیگران. 4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان. از نظر جهانبینى و انسان شناسى عبارت است از: 1ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنى تمام واقعیتش انتساب به حق است. 2ـ واقعیتش و نسبتش به حق یكى است. 3ـ این واقعیت متغیر و متحركاست. 4ـ واقعیت هاى این جهان درجه تنزل یافته و مرتبه نازله واقعیات جهانى دیگر است كه جهان غیب نامیده می‌شود. 5 ـ این جهان ماهیت «به سوى اویی» دارد؛یعنى همان طور كه از اوست به سوى او هم هست... . 6ـ جهان داراى نظام متقن علّى و معلولى وسببى و مسببى است. فیض الهى و قضا و قدر اوبه هر موجودى تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مى یابد... . 7ـ جهان یك واقعیت هدایت شده است. تمام ذراتجهان در هر مرتبه اى كه هستند از نور هدایتبرخوردارند. 8ـ بعد از این جهان جهانى دیگر است... . 9ـ روح انسان حقیقتى جاودانه است. 10ـ انسان ها به حسب خلقت مساوى آفریده شده اند، تنها ملاك فضیلت، علم، جهاد و تقوااست. 11ـ انسان ها به حسب اصل خلقت از یك سلسله استعدادهاى فطرى از جملهفطرت دینى و اخلاقی برخوردارند. 12ـ به حكم این كه هر فردى بالفطره انسان متولد می‌شود. در هر انسانى استعداد توبه و بازگشت و پند پذیرى هست... . 13ـ انسان ها همواره در عمق جانشان یك تضاددرونى (تضاد بین عقل و هواى نفس) دارند ومختار و آزادند، لذا مسئولیت دارند. 14ـ جهان زیر چتر ارادة خداوند واحد است... . از نظر ایدئولوژی: ایدئولوژی اسلام همه جانبه،‌جامع و فراگیر است، در آن اجتهادراه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگى گرا است(نه زندگى گریز)، اجتماعىاست و مقررات اجتماعى دارد. در عین اجتماعى بودن،‌حقوق و آزادى فردى را محترم مى شمارد... .(1) ********* با نگاه به این خصائصىكه از اسلام بیان شد. مى گوییم: این معارفرا مى توان با معارف دیگر مكاتب و مذاهبمقایسه كرد. زیرا مقایسه یكى از مهمترین معیارهاى ارزیابى است. مى توان در وهله نخست مكاتب را بر دو قسم تقسیم نمود، مادى و الهى با بطلان مكاتب عادی، اعم از مكتب مادى میكانیك و دیالكتیك،(2) بحث در مكاتبالهى متمركز می‌شود. مكاتب الهى هم بر دوقسم است: توحیدى و غیر توحیدى (شرك)، عقل سلیم توحید را مى پذیرد، بنابراین بحث درادیان توحیدى متمركز می‌شود. در بین ادیان و مكاتب الهى و توحیدى سه دین مطرح است،اسلام،‌مسیحیت و یهود. تبلور اسلام درقرآن، مسیحیت در انجیل و یهود در تورات است. با تأمّل در این سه كتاب به راحتى حقانیتو برترى قرآن بر دو کتاب دیگر را مى توان دریافت نمود.(3) ********** 1 -مجموعه آثار، ج 2، ص 229 تا 250 2-پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژى تطبیقی(آیت الله مصباح یزدی) 3-مقایسه اى میان تورات،‌انجیل(دكتر بوكای)وقرآن و علم(ذبیح الله دبیر) یکی از امتیازات اسلامبر دیگر ادیان خاتمیت دین به وسیله اسلام است وآیاتی که بر این مطلب دلالت می‎كنند،دو دسته‎اند: 1. آیاتی كه با مدلول مطابقی و با صراحت بر خاتمیت دلالت می‎كنند. 2. آیاتی كه با مدلول التزامی بر خاتمیت دلالت دارند. یكی از آیاتی كه به روشنی بر خاتمیت دلالت می‎كند، این آیه شریفه است كه می‎فرماید: «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِیِّینَ». محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ پدر هیچیك از مردان شما نیست، بلكه فرستاده خداو پایان بخش پیامبران است. قسمت دوم آیه، مسئله نبوت پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ رامطرح كرده و او را به عنوان پایان بخش سلسله پیامبران معرفی می‎نماید. دراین قسمت از آیه نخست به مقام رسالت پیامبراسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اشاره نموده پس از این از او به عنوان آخرین پیامبر الهی یاد شده است. و این بدان جهت است كه نسبت میان نبوتو رسالت، از قبیل نسبت میان عام و خاص است، به این معنا كه هر نبی‎ای رسولنیست، ولی هر رسولی نبی می‎باشد، و در نتیجه رسول خاص، و نبی عام است؛ زیرا مقام نبوت مربوط به دریافت خبرهای مهم آسمانی، و مقام رسالت مربوط به ابلاغ آن خبرها به مردم و كوشش در جهت تحقق یافتن آن‎ها در جامعه بشری است. در هر حال، خواه مصداق نبی و رسول یكسان باشد یا متفاوت، از نظرمفهومی، نبوت اعم از رسالت است. یعنی نبوت بدون رسالت قابل فرض است، ولی رسالت بدون نبوت قابل فرض نیست؛ چرا كه شخص نخست باید به مقام نبوت برسد وحقایق و معارف الهی را از طریق وحی دریافت كند، آن‎گاه به ابلاغ و اجرای آن‎ها مأموریت یابد. بدین جهت قرآن كریم به جای آن كه پیامبراكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـرا آخرین رسول خدا معرفی كند، او را آخرین پیامبران الهی معرفی كرده است تا هم‎زمان دال بر خاتمیت رسالت و نبوت باشد. . احزاب/40. . جهت آگاهی بیشتر ازاین آیات ر.ك: كتاب مفاهیم القرآن، ج 3، صص 139ـ113. با نگاه مقایسه اى بیناسلام و سایر ادیان و مكاتب مى گوییم: دین اسلام برترى دارد،‌ اوّل: دین هاى امروز، توحیدشان و تصویرى كه از خدا ارائه مى كنند،‌قابل خدشه است،بر خلاف اسلام. دوم: حقوق فردى انسان ها در دین هاى دیگربه صورتى كه در اسلام شمولیت دارد، لحاظنشده و گاه نادیده گرفته شده است. سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگى دنیوى و اخروى رعایت نشده است، بر خلاف اسلام. چهارم: رهنمود هاى دین هاى دیگر به جهاتى ایدئالیستى اند،‌مثلاً عدم خشونت بودایى ها و مسیحیان، در حالى كه دنیا پر است ازخیر و شر و نیك و بد. از این رو جا به جا بایدخشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنى رهنمودش باواقعیت ها همخوان است. پنجم: اكثر دین ها عهده دار زندگى اجتماعى انسان ها نیستند،‌یا اگر هستند، تعادلى در آن ها دیده نمى شود و قوانین اجتماعى آنان سبب پایمال شدن حقوق انسان‌ها مىشود. این وضع در اسلام بهتر است. ششم: اكثرمذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخوردمى كنند، در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد. كه در همزیستى مسالمت آمیز، مسلمانان گوى سبقت را از همه ربوده اند. هفتم: تحریف در ادیان آسمانى تعالیم آنان را دچار خدشه كرده است، ولى در اسلام (قرآن) تحریفى وجود ندارد . بنا بر این عقل حکم میکند که انسان اسلام را انتخاب نماید . اگردر برخی روایات اشاره شده است که اسلام را انتخاب نماید ارشاد به حکم عقل است . البته اگر کسی اسلام را انتخاب نمود لازم است قوانین ومقررات آن را قبول واطاعت نماید.
موضوع: