ایام محسنیه
آیا اوایل ماه ربیع الاول ایام محسنیه است و باید عزادار باشیم؟
شهادت حضرت محسن و هجوم به بیت وحی از قطعیات است ولی اینکه این اتفاق در چه زمانی افتاده است، مورد بحث است، مشهور شده که بلافاصله بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ایام محسنیه یا دهه محسنیه بر پا می کنند. این مطلب علاوه بر آنکه با شواهد تاریخی ناسازگاری دارد و شواهد تاریخی هجوم را بیش از یک ماه بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم می دانند علاوه بر آن از نظر اجتماعی نیز به صلاح نیست چه آنکه دو ماه است مردم اهل بیت دوست، به عزاداری مشغول هستند، و تمام مجالس شادی را جمع می کنند. ادامه ایام عزاداری علاوه بر منطبق نبودن بر داده های تاریخی مشکلات اجتماعی را نیز در پیش دارد. دلایلی است که شهادت حضرت محسن را بلافاصله بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم زیر سوال می برد و این دلایل حاکی از آن است که اقلا بعد از یکماه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و هجوم به خانه وحی اتفاق افتاده است . از آنجا که چند هجوم به خانه وحی صورت گرفته و در حمله آخر منجر به شهادت محسن علیه السلام و ضرب و شتم حضرت زهرا سلام الله علیها شده، بعضی هجوم نهایی را با هجوم اول خلط کرده اند . به دلایل زیر در هجوم اول محسن علیه السلام شهید نشده و پس از یک ماه این اتفاق افتاده است . دلیل اول: با توجه به حدیث امام صادق علیه السلام که حضرت زهرا سلام الله علیها پس از مضروب شدن دچار مریضی شدید شدند(1) نشان از آن دارد که بعضی از تحرکات اجتماعی حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از مضروب شدن اتفاق افتاده است. بنابراین خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از هجومی بوده که منجر به شهادت حضرت محسن علیه السلام شده است چون نحوه حرکت ایشان به مسجد نشان از عدم بیماری ایشان دارد. ابن ابی الحدید در توصيف چگونگي آمدن حضرت فاطمه(س) به مسجد براي ايراد خطبه فدكيه آورده است كه آن حضرت با پوشش كامل در ميان جمعي از زنان در حالي كه چادرش بر اثر بلندي به زير پاهايش ميرفت و همچون رسولخدا(ص) راه ميرفت، به مسجد آمد. با توجه به اين تعبير كه: «ما تخرم من مشيه رسولالله؛ راه رفتنش هيچ تفاوتي با راه رفتن رسولخدا(ص) نداشت»، ميتوان چنين نتيجه گرفت كه تا هنگام ايراد خطبه، هنوز هجمهاي به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زيرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حركت او نميتواند معمولي باشد تا راوي آن را به راه رفتنِ رسولخدا(ص) تشبيه كند.(2) و مسئله بعدی رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها به خانه مهاجر و انصار برای جذب نیروست. بنا بر نقل سلمان فارسي، پس از غصب خلافت و فدك، اميرالمؤمنين(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنين شب هنگام به درِ خانه مهاجران و انصار رفته و آنان را به همراهي براي بازپسگيري حق خويش فرا خواندند. از آنجا كه بنا بر روايت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(س) و واقعه سقط جنين، آن حضرت به طور مداوم و پيوسته بستري بود(3) تا به شهادت رسيد، ميتوان چنين نتيجه گرفت كه تا زمان ملاقاتهاي شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حملهاي به خانه او صورت نگرفته بود؛ زيرا در صورتِ وقوع حمله، آن حضرت ديگر توان رفتن به در خانة تعداد زيادِ مهاجران و انصار(حتي فقط اهل بدر)(4) را نداشت. دلیل دوم :اعزام سپاه اسامه است، طبق برخي شواهد هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) بعد از برگشت سپاه اسامه صورت گرفته است. حضور شخصی به نام بریده بن حصیب اسلمی (5) که در جریان هجوم به منزل حضرت زهرا سلام الله علیها نامش آمده و در سپاه اسامه نیز بوده است، گویای این مطلب است که این اتفاق نمی تواند در روزهای اول ماه ربیع افتاده باشد چون سپاه اسامه تقریبا بیش از یک ماه بعداز رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به مدینه باز گشت. بریده در این جریانات طرفدار حضرت علی علیه السلام بوده است(6) کلید واژه: محسن، ربیع الاول، هجوم، بیت فاطمه زهرا سلام الله علیها
منابع:
1. طبري، محمدبن جرير(م قرن 4)، دلائل الامامة، به تحقيق قسم الدراسات الإسلامية - مؤسسة البعثة، قم، مؤسسة البعثة، 1413ق.، ص134.
2. ابنابي الحديد، عبدالحميد، شرح نهجالبلاغه، به تحقيق محمدابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1387ق.ج16، ص263.
3. هلالي، سليمبن قيس، كتاب سليمبن قيس الهلالي، به تحقيق محمدباقر انصاري، قم، هادى چاپ اول، 1405ق.، ص153.
4. در گزارش سلمان نسبت به ملاقات شبانه حضرت زهرا(س) به همراه اميرمؤمنان(ع) و حسنين با مهاجران و انصار، در يك نوبت آمده كه آن حضرت با اهل بدر ملاقات كرد و در يك نوبت نيز مطلق مهاجران و انصار(بدون قيدِ اهل بدر) آمده است.(سليمبن قيس هلالي، همان، ص146و 148)
5. شيخ طوسي، محمدبن حسن، تلخيص الشافي، به تحقيق حسين بحرالعلوم، نجف، مكتبه العلمي الطوسي و بحرالعلوم، 1383ق.، ج3، ص50، 78.
6. همان و يوسفي غروي، محمدهادي، موسوعهالتاريخ الاسلامي، قم، مجمع الفكر الاسلامي، 1429ق. ص146و 148.