اهل سنت و تفسیر آیه نور

image: 
دیدگاه مفسران اهل سنت در تفسیر آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...» چگونه است؟

پرسش:
دیدگاه مفسران اهل سنت در تفسیر آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...» چگونه است؟

پاسخ:
دیدگاه های تفسیری اهل سنت در رابطه با آیات بیانگر صفات خبری؛(1) و آیات متشابه مبتنی بر دیدگاه های کلامی آنان در این زمینه است. بر این اساس دیدگاه های متنوعی در میان اهل سنت وجود داشته که آنان را در دو طیف متمایز عقل گرایی و تأویل آیات متشابه و دیگر ظاهر گرایی و پذیرش ظواهر آیات (که نتیجه آن گرایش به تشبیه و تجسیم و یا فراتر از آن قول به تشبیه و تجسیم است) و حد میان این دو قول قرار می دهد. هر چند که قول به تشبیه و تجسیم تنها دیدگاه گروهی از مجسمه از اهل حدیث بوده که جمهور علمای اهل سنت دیدگاه آنان را مورد مذمت خویش قرار داده اند.

در آیه شریفه ی نور: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ»؛(2) با توجه به قراین و نقلیّات صحابه، غالب مفسرین اهل سنت حقیقت نور در آیه را به معنای «هدایت» یا «تدبیر» و یا «نور» را به معنای فعل ماضی «نوّر» «روشن نمود» تفسیر نموده اند.

توضیح:
الف) تفسیر آیه نور در بیان علامه طباطبایی (رضوان الله علیه)
در ابتدا تفسیری از علمای شیعه را ارائه نموده و پس از آن به بیان کلّی دیدگاه مفسرین اهل سنت پرداخته می شود. مرحوم علامه ی «طباطبایی» در تفسیر این آیه می نویسد:
«اين آيات متضمن مقايسه مؤمنين به حقيقت ايمان با كفار است، مؤمنين را به داشتن اين امتيازات معرفى مى ‏كند كه به وسيله اعمال صالح هدايت يافته، و به نورى از ناحيه پروردگارشان راه يافته ‏اند كه ثمره ‏اش معرفت خداى سبحان، و سلوک و راه‏يابى به بهترين پاداش، و نيز به فضل خداى تعالى است، در روزى كه پرده از روى دل ها و ديده‏ هايشان كنار مى ‏رود. به خلاف كفار كه اعمالشان ايشان را جز به سرابى بدون حقيقت راه نمى ‏نمايد، و در ظلماتى چند طبقه و بعضى روى بعض قرار دارند، و خدا براى آنان نورى قرار نداده، نور ديگرى هم نيست كه با آن روشن شوند.
اين حقيقت را به اين بيان ارائه داده كه خداى تعالى داراى نورى است عمومى، كه با آن آسمان و زمين نورانى شده، و در نتيجه به وسيله ی آن نور، در عالم وجود، حقايقى ظهور نموده كه ظاهر نبود. و بايد هم اين چنين باشد، چون ظهور هر چيز اگر به وسيله ی چيز ديگرى باشد بايد آن وسيله خودش به خودى خود ظاهر باشد، تا ديگران را ظهور دهد، و تنها چيزى كه در عالم به ذات خود ظاهر و براى غير خود مظهر باشد همان نور است.
پس خداى تعالى نورى است كه آسمان ها و زمين با اشراق او بر آن ها ظهور يافته ‏است، هم چنان كه انوار حسى نيز اين طورند، يعنى خود آن ها ظاهرند و با تابيدن به اجسام ظلمانى و كدر، آن ها را روشن مى سازند، با اين تفاوت كه ظهور اشياء به نور الهى عين وجود يافتن آن ها است، ولى ظهور اجسام كثيف به وسيله انوار حسى غير از اصل وجود آن ها است.
در اين ميان نور خاصى هست كه تنها مؤمنين با آن روشن مى ‏شوند، و به وسيله آن به سوى اعمال صالح راه مى‏ يابند و آن نور معرفت است كه دل ها و ديده ‏هاى مؤمنين در روزى كه دل ها و ديده ‏ها زير و رو مى‏ شود، به آن روشن مى‏ گردد، و در نتيجه به سوى سعادت جاودانه خود هدايت مى ‏شوند، و آن چه در دنيا برايشان غيب بود در آن روز برايشان عيان مى ‏شود.
خداى تعالى اين نور را به چراغى مثل زده كه در شيشه ‏اى قرار داشته که با روغن زيتونى در غايت صفا بسوزد و چون شيشه چراغ نيز صاف است، مانند كوكب درى بدرخشد، و صفاى اين با صفاى آن، نور على نور تشكيل دهد، و اين چراغ در خانه ‏هاى عبادت آويخته باشد، خانه ‏هايى كه در آن ها مردانى مؤمن، خداى را تسبيح كنند، مردانى كه تجارت ايشان را از ياد پروردگارشان و از عبادت خدا باز نمى‏ دارد.
اين مثال، صفت نور معرفتى است كه خداى تعالى مؤمنين را با آن گرامى داشته، نورى كه دنبالش سعادت هميشگى است، و كفار را از آن محروم كرده، و ايشان را در ظلماتى قرار داده كه هيچ نمى ‏بينند. پس كسى كه مشغول با پروردگار خويش باشد و از متاع حيات دنيا اعراض كند به نورى از ناحيه خدا اختصاص مى ‏يابد، و خدا هر چه بخواهد مى‏ كند، ملك از آن او است، و بازگشت به سوى اوست، و هر حكمى بخواهد مى‏ راند...».(3)

ب) دیدگاه مفسرین اهل سنت
غالب مفسرین اهل سنت مراد از «نور» در آیه ی شریف را به معنای «هدایت» و «تدبیر» تفسیر نموده اند که به چند مورد اشاره می گردد:

1) «طبری» (متوفی: 310هـ) که از برجسته ترین مفسران اهل سنت است در تفسیر این آیه «الله نور السموات والارض» را به معنای هدایتگر اهل آسمان ها و زمین تفسیر نموده است. وی این تفسیر را تفسیر اهل تأویل بیان داشته و قول دیگری را نیز بیان داشته که به معنای «مدبر آسمان ها و زمین» است.(4)
دیدگاه «طبری» و روایات بیان شده در تفسیر او «جامع البیان»، به عنوان مرجعی برای سایر مفسرین اهل سنت قرار گرفته است. بر این اساس در تفسیر این آیه قریب به اتفاق مفسران همان دیدگاه «طبری» در تفسیر آیه را بیان نموده اند.

2) «ابن جوزی» (متوفی:597هـ) از محدثین و بزرگان حنبلی مذهب در عین حال که محدث بوده؛ اما دارای گرایشی تأویلی نیز بوده است. وی در تفسیر این آیه به دو احتمال اشاره نموده که یکی به معنای «هدایتگر اهل آسمان ها و زمین» و دیگری به معنای «مدبر آسمان ها و زمین» است.(5)

3) «فخر رازی» (متوفی: 606هـ) از مفسران اشعری مذهب نیز که دیدگاهی تأویلی داشته بعد از آن که بیان داشته که محال است خدا توصیف به نور مادی گردد، مراد از این نور را، نور هدایت و یا تدبیر آسمان ها و زمین، به واسطه حکمت بالغه پروردگار دانسته است.»(6)

در مقابل دیدگاه های تأویلی، دیدگاه سلفیه است که آنان «نور» را به معنای «نور خالق» و «نور مخلوق» و همچنین «نور ظاهری» و «نور باطنی» تقسیم نموده اند. بر این اساس نور در آیه به معنای صفت خدا تفسیر شده است به گونه ای که حقیقتا خدا نور آسمان ها و زمین است، منتهی با این وصف که نوری که به خدا نسبت داده می شود هر چند نور است، امّا کیفیت آن همسان کیفیت نور مخلوقات نبوده و متناسب با ذات پروردگار است که این دیدگاه هر چند قول صريح به تجسیم و تشبیه نبوده، اما لازمه ی آن پذیرش قول به تشبیه خواهد بود.

بیان اسفتتایی از «ابن باز» مفتی وهابی:
«ابن باز» در پاسخ تفسیر این آیه می نویسد:
معنای آیه کریمه در نزد علما آن است که خدا آسمان ها و زمین را روشن ساخته است. پس همه نوری که در آسمان ها و زمین و همه نوری که در روز قیامت است، جملگی از نور خداست. و نور دو نوع است. «نور مخلوق» که این نور در دنیا و آخرت و در بهشت و بین مردم الان وجود دارد که از نور ماه و خورشید و ستارگان است و هم چنین نور برق و آتش که همگی مخلوق بوده و از نور خلقت پروردگار سبحان است. و دیگری «نور غیر مخلوق» که این نور از صفات پروردگار سبحان است».
وی بیان می دارد که «نور وجه» و «نور ذات» غیر مخلوق بوده و هر دو از صفات پروردگارند و این دیدگاه حقی است كه اهل سنت و جماعت بر اين دیدگاه می باشند.(7)

پی نوشت ها:
1. صفاتی که عقل انتساب آن ها را به پروردگار نفی می نماید؛ اما در عین حال در قرآن کریم چنین اوصافی به خدا نسبت داده شده است؛ همچون استناد «ید» و «وجه» و «عرش» و ...
2. النور/35.: «خداوند نور آسمان ها و زمين است؛ مثل نور خداوند همانند چراغ دانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده هم چون يک ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مى‏ شود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعله ‏ور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى ‏كند، و خداوند به هر چيزى داناست».
3. طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 هـ.ش، ج15، ص167.
4. طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن (تفسير الطبرى)، 30جلد، دار المعرفة - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1412 هـ.ج18، ص105: «يعني تعالى ذكره بقوله: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ هادي من في السموات و الأرض، فهم بنوره إلى الحق يهتدون و بهداه من حيرة الضلالة يعتصمون. و اختلف أهل التأويل في تأويل ذلك، فقال بعضهم فيه نحو الذي قلنا. ذكر من قال: ذلك: حدثني علي، قال: ثنا عبد الله، قال: ثني معاوية، عن علي، عن ابن عباس‏، قوله: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ يقول الله سبحانه هادي أهل السموات و الأرض. حدثني سليمان بن عمر بن خلدة الرقي، قال: ثنا وهب بن راشد، عن فرقد، عن أنس بن مالك‏، قال: إن إلهي يقول: نوري هداي. و قال: آخرون بل معنى ذلك: الله مدبر السموات و الأرض. ذكر من قال ذلك: حدثنا القاسم، قال: ثنا الحسين، قال: ثني حجاج، عن ابن جريج، قال: قال مجاهد و ابن عباس‏ في قوله: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ يدبر الأمر فيهما: نجومهما و شمسهما و قمرهما».
5. ابن‏ جوزى، عبدالرحمن بن على، زاد المسير فى علم التفسير، 4جلد، دار الكتاب العربي - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1422 هـ.ق، ج3، ص295: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ فيه قولان‏: أحدهما: هادي أهل السّموات و الأرض، رواه ابن أبي طلحة عن ابن عباس، و به قال أنس بن مالك، و بيان هذا أنّ النّور في اللغة: الضّياء، و هو الذي تصل به الأبصار إلى مبصراتها، فورد النّور مضافا إلى اللّه تعالى، لأنه هو الذي يهدي المؤمنين و يبيّن لهم ما يهتدون به. فالخلائق بنوره يهتدون. و الثاني: مدبّر السّموات و الأرض، قاله مجاهد، و الزّجّاج».
6. فخر رازى، محمد بن عمر، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، 32جلد، دار إحياء التراث العربي - لبنان - بيروت، چاپ: 3، 1420 ه.ق، ج23، ص79.
7. ابن باز، مجموع فتاوى العلامة عبد العزيز بن باز، بی تا، بی جا، ج6، ص54: «معنى الآية الكريمة عند العلماء : أن الله سبحانه منورها ، فجميع النور الذي في السموات والأرض، ويوم القيامة كان من نوره سبحانه. والنور نوران: نور مخلوق: وهو ما يوجد في الدنيا والآخرة وفي الجنة وبين الناس الآن؛ من نور القمر والشمس والنجوم. وهكذا نور الكهرباء والنار كله مخلوق، وهو من خلقه سبحانه وتعالى. أما النور الثاني: فهو غير مخلوق، بل هو من صفاته سبحانه وتعالى. والله سبحانه وبحمده بجميع صفاته هو الخالق وما سواه مخلوق، فنور وجهه عز وجل ونور ذاته سبحانه وتعالى كلاهما غير مخلوق، بل هما صفة من صفاته جل وعلا. وهذا النور العظيم وصف له سبحانه، وليس مخلوقًا بل هو صفة من صفاته؛ كسمعه وبصره ويده، وقدمه وغير ذلك من صفاته العظيمة سبحانه وتعالى. وهذا هو الحق الذي درج عليه أهل السنة والجماعة».

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: