امّی بودن پیامبر(ص)
امی بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله) به معنی این است که سواد خواندن یا نوشتن نداشتند یا میتوانستند بخوانند اما به اذن الهی و بنابر دلایلی نمیخوانند و نمینوشتند؟
«امّی» از ماده «امّ» به معنای اصل و اساس یک چیز است(1) به همین خاطر به مکه «ام القری» گفته میشود چرا که زمین از تخت آن گسترده شده است(2) و همچنین به کسی که درس نخوانده «امی» گفته می شود چراکه بر اصل درس نخواندن همانطور که از مادر متولد شده باقی مانده است.(3) بنابراین طبق معنای لغوی «امّی» بودن پیامبر(صلی الله علیه و اله) به معنای درس نخواندن است، نه بی سواد بودن!! علاوه بر تأیید لغوی بر این مطلب، باید دقت کرد که پیامبر باید در اوصاف و خصوصیات و کمالات در میان قوم خودش برترین باشد(4) و سواد خواندن و نوشتن یک کمال است که اگر پیامبری فاقد آن باشد برای او نقص خواهد بود، و دلیل عقلی که میگوید انبیاء باید افضل امت خود باشند همه کمالات را در برگرفته، و در هر کمالی اینگونه است. نباید گفت خواندن و نوشتن خودش کمال نیست، بلکه وسیله کمال است، زيرا آگاهى از وسيله كمالات نیز خودش كمال است.(5) علاوه بر اینکه طبق بیان قرآن کریم اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) چیزی نخوانده و دست به قلم نمی بردند نه از سر ناتوانی، بلکه برای این بود که شکی در خصوص حقانیت قرآن به وجود نیاید: «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُون»؛ تو هرگز پيش از اين كتابى نمىخواندى، و با دست خود چيزى نمىنوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند(6) این نظریه مشهورترین دیدگاه در خصوص «امّی» بودن پیامبر(صلی الله علیه و اله) است. البته اقوال دیگری نیز مطرح شده است، مانند آنچه بیان فرمودید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از آنجا «امّی» نامیده شده است که پیامبر(صلی الله علیه آله) اهل مکه و ام القری بوده است، که البته با قول اول قابل جمع است، یعنی اشکال ندارد که هر دو مسئله موجب این نامگذاری باشد، تعارضی وجود ندارد، اگرچه دیدگاه اول مشهورتر است.(7) و قول دیگر اینکه «امی» به معنى" امت عرب" در مقابل يهود و ديگران است، اما اگر اين تفسير را هم بپذيريم به خاطر آن است كه يهود خود را اهل كتاب و با سواد مىدانستند و امت عرب را بيسواد و درس نخوانده، و ریشه این معنا، به همان معنای اول بر می گردد. (8)
پی نوشت ها:
1. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، موسسه دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1414ق، ج2، ص23.
2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، دار القلم، بیروت، چاپ اول، 1412ق، ج1، ص85.
3. ابن اثير جزري، النهایه فی غریب الحدیث، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج1، ص68.
4. خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ چهارم، 1417ق، ج1، ص259.
5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش، ج6، ص402.
6. عنکبوت:48/29.
7. تفسیر نمونه، ج6، ص400.
8. برای اطلاع بیشتر ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مكتبة النشر الإسلامي، قم، چاپ پنجم، 1417ق، ج19، ص264؛ تفسير نمونه، ج6، ص400؛ و ج24، ص: 106.
http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=59685&p=880363&viewfull=1#post88