امام عصر(ع) و قوانین کشورها
آیا امام عصر (علیه السلام) از امکانات کشورها استفاده می کند؟
در پاسخ سؤال شما گفتنی است: زندگی بقیةاللهالاعظم (عجلالله فرجه) در زمان غیبت، و چگونگی آن، چنان است که خود آن حضرت در دعای حجاب از درگاه قادر متعال درخواست نموده که محجوب، و پشت پرده دیدهها باشد. اَللهُمَّ احْجِبْنِی عَن عُیونِ اَعدائِی وَ اجْمَع بَینِی وَ بَینَ اَولِیائِی. (1) در تشرّف ابراهیم بن مهزیار آمده که از طائف گذشتیم و به قسمتی از دشت حجاز رسیدیم که عواملی نامیده میشد. در این دیدار امام (علیهالسلام) به پسر مهزیار فرموده است: پدرم با من پیمان بسته که در مخفیترین و دورترین سرزمینها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این پیمان مرا به این ریگزارهای عواملی و دشت حجاز، از نجد تا تهامه، انداخته است. (2) در نقل دیگری آمده است که حضرت نمیخواهد در زیر پرچم هیچ حکومتی قرار گیرد تا بیعت کسی به گردنش نباشد. البته این بدان معنا نیست که حضرت ولیعصر (عجلالله فرجه) در محل اقامت خود، تنها است. بلکه همواره تعدادی از بزرگان در محضر آن سرور هستند تا در این دوران عزلت، وسیله رفع غربت از وجود اقدس آن هادی امّت و عصاره خلقت باشند. در همین خصوص، امام صادق(علیهالسلام) فرمود: « لابُدَّ لِصاحِبِ هَذا الاَمرِ مِن عُزلَةٍ وَ لا بُدَّ فِی عُزلَتِهِ مِن قُوّةٍ وَ مَا بِثَلاثِینَ مِن وَحشَةٍ وَ نِعمَ المَنزِلُ طِیبَة»؛ برای صاحب این امر به ناگزیر دوران عزلتی هست و در ایام عزلت، نیرو و افرادی لازم است تا با وجود سی نفر، دیگر وحشتی نباشد. وه چه جایگاه خوبی است مدینه. (3)علامه مجلسی پس از ذکر این روایت مینویسد: این روایت دلالت دارد بر اینکه همواره سی تن از شیعیان و نزدیکان در محضر آن بزرگوار هستند که هرگاه عمر یکی از آنها به پایان رسید؛ دیگری به جای او تعیین میشود و جای او را پر میکند. (4) اما اینکه حضرت (عجل الله فرجه) در رفت و آمد به بلاد و کشورهای دیگر از امکانات آن کشورها استفاده می کند، پس ناگزیر در بیعت آن حکومتهاست! گزاره نادرستی است! بلکه گزاره درست را می توان چنین تقریر نمود که: بی شک، امام عصر عج از نعمات و موهبت های الهی که خدا به همه بندگانش عطا فرموده استفاده می کند و شکی نیست که امام (علیه السلام) که حجت خدا بر زمین و آسمان است بر همه چیز و همه کس ولایت دارد. بلکه امام دارای دو نوع ولایت است: 1. ولایت تکوینی و باطنی. 2. ولایت تشریعی و ظاهری. از طرفی؛ در امر غیبت حضرت (علیه السلام) امور خود و همراهانشان را با استفاده از ولایت تکوینی و باطنی اداره می کند در این نحوه ولایت نیاز به حضور جسمانی و بهره مندی از اسباب و لوازم مادی و از طرق عادی نیست چنانکه اگر کسی بخواهد وارد کشوری شود باید از کشور مربوطه اجازه و ویزا بگیرد! گذرنامه داشته باشد! با وسایل نقلیه (هواپیما، ماشین و ...) سفر کند! محل اقامتش در آن کشور مشخص باشد! مدت زمان حضورش معلوم باشد! از مرز مشخصی وارد و خارج شود! و نظائر آن ... امام (علیه السلام) که حجت و صاحب عصر و زمان و ولی امر است، به هیچ یک از این اسباب و لوازم عادی و مادی محتاج نیست، به اذن خدا و با قدرت ولایت تکوینی و باطنی که دارد می تواند در همه امور تصرف نموده و نیاز به اجازه و هماهنگی با غیر را ندارد. از اینرو در هیچیک از این رفت و آمدها و استفاده از امکانات کشورها و ... شائبه اینکه بیعت و دِین حاکمان آن کشورها بر گردن حضرت قرار می گیرد و یا الزاماً باید از گذرنامه و ویزا و ... استفاده کند و در غیراینصورت حتماً قاچاقی رفت و آمد و گذران میکند مطرح نیست! از طرفی نیز علاوه بر اینکه او نه تنها ولایت تکوینی و باطنی بر همه چیز و همه کس دارد بلکه ولایت تشریعی و ظاهری هم دارد که در عصر غیبت این ولایت نیابتاً به فقها و عالمان دینی و ولی فقیه واگذار شده تا در امور تصرف کنند. اما حکومتها و حکمایی که خارج از دایره ولایت حضرت هستند بدون شک، مصداق بارز طاغوت اند. این قبیل حکومتها و حاکمان بدون اجازه خدا و امام بر حق (عجل الله فرجه) در امور تصرف کرده اند و باید در پیشگاه عدل الهی پاسخگوی ظلم و فساد و طغیان های خود باشند! از اینرو حتی امام غایب(عجل الله فرجه) بنحو ظاهری و تشریعی هم حق تصرف در امور را دارند و از کسب اجازه از غیر بی نیازند. بنابراین با توجه به اینکه امام (عجل الله فرجه) واجد هر دو نوع ولایت الهی (تکوینی و تشریعی) هستند در هیچ صورتی اشکالات مطروحه وارد نیست.
پی نوشت ها:
1. الف- قیومی اصفهانی، جواد، صحیفه المهدی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، بی تا، ص72؛ ب- کتاب "جنة الامان الواقیة و جنة الایمان الباقیة" معروف به مصباح کفعمی، ابراهیم بن علی، مصحح: اعلمی، حسین، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت - لبنان، 1414، ص219؛ ج- مهج الدعوات و منهج العبادات، ابنطاووس، علی بن موسی محرر: ابو طالب کرمانی، محمد حسن، دار الذخایر، قم - ایران، 1411، ص302.
2. شیخ صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمه، کتابفروشی اسلاميه، تهران - ایران، 1377، ص447.
3. الف- شیخ طوسی،محمد بن حسن، الغیبة، مترجم: عزیزی، مجتبی، مسجد مقدس جمکران، قم - ایران، 1387، ص 102، ب- نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت، مترجم: غفاری، محمدجواد، نشر صدوق، تهران - ایران، سال 1376، ص 99.
4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 158.
http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=59106&p=890453&viewfull=1#post89