اغوای شیطان

image: 

چرا در آيه 39 سوره مباركه حجر، شیطان خدا را گمراه کننده می خواند، و خداوند هم اين نسبت را رد نمي كند؟ چرا ابلیس فکر می کرد که خدا او را از راهش گمراه کرده است؟
در آيه 39 سوره مباركه حجر آمده است: «قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»؛ گفت پروردگارا به سبب آن كه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى ‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت. مرحوم علامه طباطبايي در خصوص اين غوايت ـ ضمن اين كه توضيح می دهند كه اضلال و گمراهي خداوند نسبت به هيچ كس ابتدايی نيست بلكه كيفری است، يعنی ابتدائا فرد گناهی مرتكب می شود و خلاف حكم و درخواست و دستور خداوند عمل می كند و بعد توفيق و رحمت الهی كه شامل حال همه شده است از او سلب می شود ـ می فرمايند: " مقصود از اين اغواء آن غوايتی است كه از خطاب خدايی استشمام نمود، و فهميد كه لعنت مطلقه خدا كه همان دوری از رحمت او و گمراهی از طريق سعادت است، براي هميشه در باره ‏اش مسلم شده، البته اين استقرار لعنت گزافی و بيهوده نبوده، بلكه اثر آن اغوايی است كه خودش برای خود پسنديد، پس اضلال خدای تعالی در باره او اضلال ابتدائی نيست، بلكه اضلال مجازاتی است."(1) در حقيقت ابليس پس از اين كه خداوند او را لعنت كرد، اين حرف را زد و اغوای خودش را به خدا نسبت داد. مساله اغوای او مربوط به سجده نكردن بر آدم نبود، او آن را دليل بر اغوای خود نمی دانست بلكه بعد از لعنت الهی، خود را گمراه خواند زيرا می دانست كه لعنت الهی يعني دوری هميشگی از رحمت حق و راه سعادت، يعنی گمراهی هميشگی. شیطان همين را به خدا نسبت داد زيرا خدا او را لعنت كرد، بعد هم گفت من بنی آدم را گمراه می كنم يعنی همين دوری از سعادت را كه بر اثر لعنت الهی دارم به آن ها منتقل می كنم؛ و لذاست كه شيطان بر هر قلبی نزديک شود اثرش دوری آن قلب از رحمت خداست. در واقع فهميد كه لعنت مطلقه خدا كه همان دورى از رحمت او و گمراهى از طريق سعادت است، براى هميشه در باره اش مسلم شده، اين جا است كه معناى سببيت اغواى شيطان براى غوايت مردم درست در مى ‏آيد، يعنى بخاطر اين كه او خودش دور از رحمت خدا و دور از سعادت شده و اين دورى بخاطر لزوم و هميشگى لعنت خدا لازمه او گشته، لذا هر وقت كه با وسوسه ‏ها و تسويلات خود به درون دلى رخنه كند، و نزديک شود، همين نزديكى او باعث دور شدن آن دل است از خدا و رحمت او.(2) اين كه خداوند هم اين حرف را رد نكرد دليلش اين است كه لعنت خدا معنايش گمراهی هميشگی و دوری هميشگی از رحمت خداست پس اين معنا در مورد ابليس با لعنت خدا محقق شده بود. البته عاملش خود ابليس و عملكردش بود، اما به هر حال لعنت الهی يعنی گمراهی ابدی؛ و خداوند هم اين مساله را درباره ابليس رد نفرمود، زيرا او مشمول لعن الهي شده بود. در واقع لعنت يعنی دوری از رحمت الهی، و اين حالت همان گمراهی است، زيرا تا رحمت الهی شامل حال كسی نشود هدايت نخواهد شد. گمراهی نيز همان غوايت است، لذا اين كه ابليس به خدا گفت شما مرا گمراه و اغوا كرده ای معنايش اين است كه چون از رحمتتان مرا محروم كرديد و لعنتم كرديد، من ديگر راهی به هدايت ندارم و گمراه شدم، لذا اثر وضعی لعن الهی همان دوری از رحمت خدا يعنی گمراهی يا همان غوايت است.

_____________

(1) ترجمه الميزان، ج 12، ص 238.

(2) همان.

http://http://www.askquran.ir/thread41936-2.html#post651555

موضوع: