اعتبار تکتف در اهل سنت
پرسش:
از دیدگاه فقهی اهل سنت تکتف یا دست بسته نماز خواندن مبتنی بر روایات متعددی از جمله روایتی در صحیح بخاری است که بیانگر آن است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم را به خواندن نماز با این کیفیت امر کرده اند. با این لحاظ چرا شیعه دیدگاه آنان را باطل می داند؟
پاسخ:
یکی از مباحث فقهی مورد اختلاف مذهب اهل بیت (علیهم السلام) و بیشتر مذاهب فقهی اهل سنت، مشروعیت و عدم مشروعیت «تکتّف»(1) یا قرار دادن دست راست بر روی دست چپ به هنگام قیام نماز است.
از دیدگاه مکتب اهل بیت (علیهم السلام) چنین عملی بدعت و حرام بوده(2) که در نتیجه انجام عمدی آن موجب بطلان نماز است.(3)
اما از دیدگاه جمهور اهل سنت خواندن نماز با چنین کیفیّتی (دست راست را روی دست چپ گذاشتن در هنگام قیام نماز) به شکل کلی مستحب بوده؛ هر چند که در فتوای مختار مذهب «مالکی» انجام چنین عملی به هنگام ادای نماز واجب و فریضه مورد کراهت است.(4)
مستند فتوای به استحباب در بین فقیهان اهل سنت وجود روایاتی است که اکثر آنان بیانگر فعل پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نه قول آن حضرت است که با توجه به این اخبار آن حضرت به هنگام نماز با حالت دست بسته نماز خویش را ادا نموده اند؛ هر چند در مقابل این اخبار روایات دیگری حاکی از عدم وجود چنین وصفی در فعل پیامبر (صلی الله علیه وآله) است؛(5) بلکه بر اساس اخبار صحیحین سخن از امر شدن به این عمل به هنگام نماز است که این سخن منطبق بر دوران خلفا است، هر چند که در این اخبار به صراحت بیان نشده که چنین امری بر اساس دستور چه کسی بوده است.(6) در منابع روایی شیعه «تکتف» عمل اهل کتاب و مجوس دانسته شده و از انجام آن در نماز نهی شده است؛(7) و صاحب کتاب: «جواهر الکلام» بنابر نقلی سابقه این عمل را به زمان خلیفه دوم و استحسان او بیان نموده است.(8)
توضیح:
الف) در کتب فقهی اهل سنت در رابطه با حکم «تکتف» پنج قول ذکر شده که این اقوال عبارتند از:
1) استحباب «تکتف» در نماز. جمهور اهل سنت قائل به سنت بودن و استحباب این عمل به هنگام نماز شده اند. به این که نمازگزار مرد به هنگام نماز کف دست راست خود را بر روی دست چپ خود بگذارد.(9)
2) استحباب رها نمودن دستان (دست باز نماز خواندن) و کراهت «قبض و تکتف» در نماز واجب و جواز «تکتف» در نماز مستحبی. (بر اساس قولی به صورت مطلق و بر اساس قولی در صورت طولانی بودن نماز مستحبی).(10)
3) مباح بودن «قبض» یا «تکتّف» در نماز واجب و مستحبی.(11)
4) حرمت دست بسته نماز خواندن.(12)
5) تخییر بین ارسال و قبض.(13)
وجود اختلاف در استحباب یا کراهت و یا حرمت چنین عملی در بین اقوال علمای اهل سنت خود به تنهایی بیانگر عدم ثبوت چنین امری در سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.
بررسی روایت تکتف در «صحیح بخاری»
صحیحترین سندی که در موضوع «تکتف» در منابع اهل سنت نقل شده، سندی است که «بخاری» در کتاب خود آنرا نقل نموده است.
«بخاری» در این موضوع تنها همین روایت را نقل نموده و عدم نقل روایات دیگر، خود بیانگر ضعف سند و یا دلالت آن ها در نزد بخاری است. وی در باب: «وضع الیمنی علی الیسری»: «نهادن دست راست بر دست چپ» از طریق «سهل بن سعد ساعدی» روایت نموده: «كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلَاةِ، قَالَ أَبُو حَازِمٍ: لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ. قَالَ إِسْمَاعِيلُ: يُنْمَى ذَلِكَ وَ لَمْ يَقُلْ: يَنْمِي»(14) به مردم امر می شد که مرد در حال نماز دست راست خود را بر دست چپ خود قرار دهد. «ابوحازم» می گوید نمی دانم مگر آن که «سهل بن سعد» این امر را به پیامبر (صلی الله علیه وآله) نسبت داده است. در مقابل «اسماعیل بن ابی اویس» گفته است: یُنمی (به صیغه ی مجهول گفته) و یَنمی به صیغه معلوم نگفته.(15) که نتیجه این قرائت مرسل بودن نقل «سهل بن سعد» خواهد بود که وی مشخص نکرده چه کسی امر کرده است.(16)
نتیجه گفته «اسماعیلی» آن است که «ابو حازم» بیان داشته مردم به این عمل امر می شدند که چنین امری تنها به امر حاکمان شباهت داشته و نه به امر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)؛ زیرا اگر تکتف امری مستحب در شریعت اسلام می بود؛ معنایی به امر شدن به این صورت را نمی داشت؛ بلکه صحابه هر روز کیفیّت نماز پیامبر (صلی الله علیه وآله) را دیده و به همان صورت نماز می خواندند؛ چنان که چنین امری در مورد سایر مستحبات نماز نیز دیده نمی شود.
این امر از دید شارحین حدیث امری پنهان نبوده؛ اما آن ها به هر شکل خواسته اند که مفاد این خبر را توجیه نمایند که چنین امری از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است.(17)
با این حال برخی از متقدمین اهل سنت بر این امر تصریح نموده اند که چنین امری از سوی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نبوده است. «ابن رشد» (متوفی: 595هـ) در این رابطه می نویسد: «سبب و ریشه اختلاف علما در این مسأله، این است که روایات و آثار ثابت و مسلّمی وارد شده که در آن ها کیفیت نماز پیامبر (صلی الله علیه وآله) به طور جامع بیان گردیده است؛ ولی در هیچ کدام نقل نشده که پیامبر دست راست خود را بر دست چپ خود قرار می داد؛ ولی ثابت شده که مردم به چنین کاری امر می شدند.»(18)
با توجه به نکات فوق قبول سنت بودن چنین عملی بسیار سخت می نماید؛ خصوصا آن که اجماع مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در بدعت بودن این امر تعلق یافته است.
پی نوشت ها:
1. از این عمل با نام های «قبض» و «تکفیر» نیز یاد شده است. در فقه شیعه از آن با عنوان «تکفیر: پوشاندن» یاد شده است.
2. دیدگاه مشهور شیعه حرمت انجام این عمل است به گونه ای که شیخ بر حرمت انجام آن ادعای اجماع نموده.
3. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، 14 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1414 ه ق، ج3، ص295: «التكفير مبطل للصلاة و هو وضع اليمين على الشمال في القراءة عند علمائنا لإجماع الفرقة عليه- قاله الشيخ و المرتضى- و لأنه فعل كثير فيكون مبطلا، و لأنه أحوط لوقوع الخلاف فيه دون الإرسال».
4. مالك بن أنس، المدونة، دار الكتب العلمية، ج1، ص169: «وَقَالَ مَالِكٌ: فِي وَضْعِ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى فِي الصَّلَاةِ؟ قَالَ: لَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِي الْفَرِيضَةِ وَكَانَ يَكْرَهُهُ وَلَكِنْ فِي النَّوَافِلِ إذَا طَالَ الْقِيَامُ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ يُعِينُ بِهِ نَفْسَهُ».
5. ترمذى، محمد بن عيسى، الجامع الصحيح و هو سنن الترمذي، 6جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1419 ه.ق، ج2، ص84: «حدیث مسی ء: عَنْ أَبِي حُمَيْدٍ السَّاعِدِيِّ قَالَ: سَمِعْتُهُ، وَ هُوَ فِي عَشَرَةٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ أَحَدُهُمْ أَبُو قَتَادَةَ بْنُ رِبْعِيٍ يَقُولُ: أَنَا أَعْلَمُكُمْ بِصَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّم».
6. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق، ج2، ص81: «بَابُ وَضْعِ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ عَنْ مَالِكٍ عَنْ أَبِي حَازِمٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: «كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلَاةِ، قَالَ أَبُو حَازِمٍ: لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ. قَالَ إِسْمَاعِيلُ: يُنْمَى ذَلِكَ وَ لَمْ يَقُلْ: يَنْمِي».
7. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، 14 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1414 ه ق، ج3، ص295: «التكفير مبطل للصلاة و هو وضع اليمين على الشمال في القراءة عند علمائنا لإجماع الفرقة عليه- قاله الشيخ و المرتضى- و لأنه فعل كثير فيكون مبطلا، و لأنه أحوط لوقوع الخلاف فيه دون الإرسال».
8. نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ه ق، ج11، ص19: «فإنه حكي عن عمر لما جيء بأسارى العجم كفروا أمامه فسأل عن ذلك فأجابوه بأنا نستعمله خضوعا و تواضعا لملوكنا، فاستحسن هو فعله مع الله تعالى في الصلاة».
9. الموسوعة الفقهیة الکویتیة،وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية - الكويت، ج3، ص94: «الأْوَّل: أَنْ يَضَعَ الْمُصَلِّي يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى يَدِهِ الْيُسْرَى، وَهُوَ اخْتِيَارُ جُمْهُورِ الْعُلَمَاءِ مِنَ الْحَنَفِيَّةِ وَالشَّافِعِيَّةِ وَالْحَنَابِلَةِ، وَهُوَ رِوَايَةُ مُطَرِّفٍ وَابْنِ الْمَاجِشُونِ عَنْ مَالِكٍ ،وَقَالُوا: إِنَّهُ السُّنَّةُ».
10. همان: «الثَّانِي: اسْتِحْبَابُ الإْرْسَال وَكَرَاهِيَةُ الْقَبْضِ فِي الْفَرْضِ، وَالْجَوَازُ فِي النَّفْل، قِيل: مُطْلَقًا، وَقِيل: إِنْ طَوَّل. وَهَذِهِ رِوَايَةُ ابْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مَالِكٍ فِي الْمُدَوَّنَةِ».
11. همان: «الثَّالِثُ: إِبَاحَةُ الْقَبْضِ فِي الْفَرْضِ وَالنَّفَل، وَهُوَ قَوْل مَالِكٍ فِي سَمَاعِ أَشْهَبَ وَابْنِ نَافِعٍ».
12. همان: « الرَّابِعُ : مَنْعُ الْقَبْضِ فِيهِمَا، حَكَاهُ الْبَاجِيُّ، وَتَبِعَهُ ابْنُ عَرَفَةَ، وَلَكِنْ قَال الْمِسْنَاوِيُّ: هَذَا مِنَ الشُّذُوذِ».
13. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، 14 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1414 ه ق، ج3، ص252: «و قال الأوزاعي: من شاء فعل، و من شاء ترك».
14. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق، ج2، ص80، ح664.
15. همان.
16. ابن حجر العسقلانی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، دار المعرفة - بيروت، 1379، ج2، ص224: « وقال إسماعيل ينمى ذلك ولم يقل ينمى الأول بضم أوله وفتح الميم بلفظ المجهول والثاني وهو المنفى كرواية القعنبي فعلى الأول الهاء ضمير الشأن فيكون مرسلا لأن أبا حازم لم يعين من نماه له وعلى رواية القعنبي الضمير لسهل شيخه فهو متصل وإسماعيل هذا هو بن أبي أويس شيخ البخاري كما جزم به الحميدي في الجمع...».
17. همان، ج2، ص224.
18. ابن رشد، بداية المجتهد و نهاية المقتصد، مطبعة مصطفى البابي الحلبي وأولاده، مصر، ج1، ص137: «والسبب في اختلافهم أنه قد جاءت آثار ثابتة نقلت فيها صفة صلاته عليه الصلاة والسلام ولم ينقل فيها أنه كان يضع يده اليمنى على اليسرى وثبت أيضا أن الناس كانوا يؤمرون بذلك».
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید