اسلام و تناسخ روح
در مورد تناسخ روح توضيح دهيد؟ چرا و بر چه اساسی اسلام تناسخ روح را رد می کند؟
عقيده مندان به تناسخ چنين مى پندارند كه انسان بعد از مرگ، بار ديگر به همين زندگى باز مى گردد، منتها روح او در جسم ديگر (و نطفه ديگر) حلول كرده و زندگى مجددى را در همين دنيا آغاز مى كند، و اين مساله ممكن است بارها تكرار شود؛ اين زندگى تكرارى در اين جهان را "تناسخ" يا "عود ارواح" مى نامند.(1) اما در باره این که این نظریه چه جایگاهی و چه مستنداتی دارد؟ و آیا حدس و گمان در این زمینه درست است؟ باید گفت: نظریه وقتی قابل اثبات است که به تأیید علم و تجربه یا عقل و دین برسد. برای درک روح و این که چه خصوصیاتی دارد، از کجا می آید و چگونه وارد بدن شده و پس از مرگ کجا می رود و ... سؤالاتی است که علم بشری راهی و ابزاری برای پاسخ آن ندارد. تمام یافته های بشری در محدوده همین آب و خاک و افلاک تعریف می شود، در حالی که روح اصلا از جنس خاک و افلاک نیست تا بتوان خصوصیات آن را درک نمود، مانند برزخ و معاد، تجربه نمی تواند راهی به این عوالم بیابد و هرچه بیان شود فقط در حد حدس و گمان بوده و هیچ ارزش علمی نخواهد داشت. لذا اگر وحی نبود عقل هیچ برداشتی از برزخ و معاد نداشت، گرچه عقل، اصل معاد و میزان و بهشت و جهنم را ضروری می داند اما کیفیت و خصوصیات آن را به هیچ وجه درک نمی کند، زیرا ابزاری برای درک آن ها ندارد. روح و نوع تعلق آن به بدن نیز از همین مقوله است، پس تنها مرجعی که صلاحیت اظهار نظر در این باره را دارد وحی است، زیرا تنها کانال ارتباطی میان ما با خالق روح و بدن می باشد. از طرفی دیگر، شما دلائل ردّ تناسخ روح را خواستید در که حالی که ابتدا باید تناسخ ثابت شود آن گاه در پاسخ آن ها ردّی از اسلام و آموزه های دینی داشته باشیم. ادعای ما این است که قائلان به تناسخ فقط حدس و گمان را حقیقت پنداشته و ادله معقولی برای آن ارائه نکرده اند. دو نوع دلیل مانع اعتقاد به تناسخ است: اول دلیل نقلی: آیات و روایات بی شماری در موضوعات مختلف، مستقیم و غیر مستقیم تناسخ را رد می کند، اسلام، حقیقت و اصالت را از آنِ روح دانسته و آن را معیاری برای قضاوتِ انسان زیستن و استحقاق دخول بهشت معرفی می کند، مثلا: «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»؛ چگونه به خداوند كافر مى شويد؟! در حالى كه شما مردگان (و اجسام بى روحى) بوديد، و او شما را زنده كرد سپس شما را مى ميراند و بار ديگر شما را زنده مى كند سپس به سوى او بازگردانده مى شويد.(2) آيه فوق صريحا مى گويد: بعد از مرگ، يک حيات بيش نيست، و طبعا اين حيات همان زندگى در رستاخيز و قيامت است. و به تعبير ديگر آيه مى گويد: شما مجموعا دو حيات و مرگ داشته و داريد، نخست مرده بوديد (در عالم موجودات بى جان قرار داشتيد) خداوند شما را زنده كرد، سپس مى ميراند و بار ديگر زنده مى كند، اگر تناسخ صحيح بود، تعداد حيات و مرگ انسان بيش از دو حيات و مرگ بود. از میان روایات نیز به فرمایش امام رضا (علیه السلام) اشاره می شود، ایشان قائلان به تناسخ را کافر می دانند.(3) دوم دلیل عقلی: اشکالات متعدد عقلی به تناسخ وارد است. الف) اگر در یک سال صد نفر بمیرند و پنجاه نفر به دنیا آیند، 50 روح سرگردان چه کنند؟!!!. ب) روح اولین از کجا آمد؟ امام صادق می پرسند اگر تناسخ صحیح است روح اولین از کجا آمد؟(4) روح حضرت آدم (علیه السلام) از کدام قالب و بدن به ایشان رسید؟!. ج) جمعیت کره زمین رو به تزاید است، معمولا تعداد متولدین بیش از متوفیات است، این تعداد روح اضافه (!!!) از کجا می آید؟!!. البته اشکالات تناسخ بسیار بیشتر از موارد فوق است.
ــــــــــــــــــــ
(1) تفسیر نمونه، ج 1، ص 164.
(2) بقره/ 28.
(3) «من قال بالتناسخ فهو کافر»، بحارالانوار، ج 25، ص 273.
(4) «سُئِلَ عَنِ التَّنَاسُخِ قَالَ فَمَنْ نَسَخَ الْأَوَّلَ»، بحار الانوار، ج 4، ص 321.