ازدواج و سرنوشت

آیا ازدواج همه اش سرنوشت و قسمت است و ما آدم ها هیچ تلاشی نباید انجام بدهیم؟
اصل ازدواج و نیز نحوه و کیفیت انجام آن، همه و همه، جزو تقدیرات انسان است، اما در شکل گیری این تقدیرات و نیز تغییر آن ها، اختیار و تلاش خود انسان و نیز اطرافیان او موثر است. توضیح؛ ما مسلمانان به اصلی قایلیم به نام قضا و قدر، و این که همه امور جهان طبق قضا و قدر الهی انجام می شود. قضا و قدر دو مرحله از علم خدا هستند: در مرحله قضا، خدا به اموری علم دارد که همه آن ها قطعا انجام می پذیرند و هیچ عاملی نمی تواند در وقوعشان سدی ایجاد کند، مثلا مرگ انسان. این که انسان خواهد مرد جزو قضای الهی است و هیچ عاملی نمی تواند مانع از وقوع اصل مرگ شود. اما در مرحله قدر، خداوند مقدار و کیفیت انجام آن چه در مرحله قضا آمده است را تعیین می کند، مثلا زمان مرگ، جزو تقدیر است؛ به عنوان مثال مرگ فلان شخص در 50 سالگی در مرحله قدر است.(1) خصوصیت مرحله قدر این است که اموری که در آن ثبت و ضبط شده، قابلیت تغییر را دارند، مثلا مرگ آن شخص ممکن است با انجام کارهایی از 50 به 70 و یا از 50 به 40 تغییر کند. این جا است که گفته می شود تقدیر انسان تغییر کرده است.(2) در حدیثی از امام باقر آمده است: شخصی از ایشان درباره این آیه قرآن پرسید «خدا اجل و مدّتى را به عنوان عمر برای شما مقرّر داشت و اجَل حتمى نزد اوست»(3) امام فرمود: منظور از این دو اجل، دو زمان برای مرگ است: زمان قطعی مرگ که حتمی الوقوع است، و دیگری زمان در تقدیر آمده مرگ که منوط و مشروط و قابل تغییر است.(4) بنابر این، اصل این که انسان موجودی مختار و تلاشمند است جزو قضای الهی است، اما نحوه استفاده از آن و نتیجه ای که به آن می رسد، در تقدیر اوست. شخصی که در صدد ازدواج است می تواند با بهره گیری از تلاش و اختیار خود، اصل و کیفیت تقدیر خود را رقم بزند و یا آن را تغییر دهد.

_____________

(1) جعفر سبحانى، محاضرات في الإلهيات، تلخيص از على ربانى گلپايگانى، مؤسسه امام صادق ع، 1428 ق، چاپ يازدهم، قم، ص 225.

(2) محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید (دوره سه جلدى در يك مجلد)، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، بهار 1384، چاپ هفدهم، تهران، درس 19.

(3) انعام/2.

(4) ثقة الاسلام كلينى، الكافي (دوره 8 جلدی)، دار الكتب الإسلامية، 1365ش، تهران، ج 1، ص 147.

لینک اصلی :http://http://www.askquran.ir/thread42932.html#post701939