اراده خدا و اختیار انسان
اگر انسان بخواهد کاری را از طریق اسبابی که خدا معین فرموده با اختیار خود انجام دهد و خدا نخواهد (مثلا یک انسان متوکل و نیک را بکشد)، آن کار انجام نمی شود؛ درست است؟ پس اختیار کجا می رود؟
از منظر قرآن کریم، راه اطاعت و معصیت کاملا باز و اسباب و امکانات آن توسط خداوند مهیا گشته است، دنیاپرستان و مؤمنان به آخرت، هر دو از خداوند کمک می گیرند: «كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورا»؛ هر يک از اين دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و كمک مى دهيم و عطاى پروردگارت هرگز (از كسى) منع نشده است.(1) پس این طور نیست که اگر کسی بخواهد مؤمن متوکلی را بکشد، خداوند مانع او بشود، چه مؤمنان مظلومی که به دست ظالمان کشته شده و هیچ مانعی سر راهشان نبود! از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرفته تا امام حسن عسکری (علیه السلام) مقتول و مسموم شدند، آیا خداوند مانع شد؟! پس انسان کلا موجود مختاری بوده و کاملا بر سرنوشت خود مسلط است، بله! گاهی اوقات (آن هم بصورت استثناء و نادر) خداوند متعال جان شخصی را حفظ می کند که گاهی آن شخص، انسان متقی و پرهیزگاریست و گاهی ظالم و پلید، ولی به مصالحی خداوند متعال اجازه تأثیر اسباب را نمی دهد. این موارد نادر نمی تواند به قانون مختار بودن انسان خللی وارد نماید، ضمن آن که نرسیدن به هدف به معنای مختار نبودن انسان در اراده و به کارگیری وسائل نیست. چه بسا جوانی که با مطالعه زیاد تمام تلاش و استعدادش را به کار گرفته تا در کنکور مقام بیاورد اما موفق نشده است؛ حال این عدم توفیق به هر علتی که باشد مانع اختیار نمی شود، او اراده کرده و اسباب را انتخاب، و نهایتا به نتیجه نرسیده است.
ــــــــــــ
(1) إسراء/ 20.