ابوهریره
جایگاه ابوهریره در نزد اهل سنت چگونه است؟
عبدالله (یا عبدالرحمان) بن عامر (یا صخر) دَوسی (متوفی: 59هـ) مشهور به ابوهُرَیره(1) بیشترین نقل روایت در میان اصحاب را (در متون روایی اهل سنت) به خود اختصاص داده است.(2) ابوهریره خود را بیشترین ناقل حدیث از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) دانسته و بیان داشته تنها «عبدالله بن عمر» به واسطه ی کتابت حدیث مقدم بر وی بوده است.(3) تعداد روایات نقل شده از سوی وی بالغ بر(5378) روایت بوده(4) که بخاری و مسلم(325) روایت از وی مشترکا در صحیحین(صحیح بخاری-صحیح مسلم) نقل کرده اند.(5) ذهبی تعداد راویانی که از وی روایت کرده اند را بیش از هشتصد نفر(6) دانسته و به واسطه ی چنین امری وی با تکریم زیاد از وی با عنوان: «سید الحفاظ » یاد نموده است.(7) و این در حالی است که تاریخ اسلام آوردن ابوهریره به سال هفتم هجری بازگشته و وی تنها سه و یا چهار سال از حیات پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) را درک نموده است.(8) کثرت دور از انتظار روایات ابوهریره از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) با توجه به محدود بودن دوره ی همراهی وی با آنحضرت، اعتراض هایی را از سوی برخی صحابه پیش آورد که دامنه ی این اعتراضات کما بیش به دورههای بعد نیز کشیده شد. با در نظر داشتن این اصل که اکثریت اهل سنت به طور کلی اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) را عادل پنداشته و در صدد نقد صحابه نبوده، بدیهی است که شخصیّت ابوهریره نیز به عنوان یکی از صحابه همواره از سوی آنان مورد تایید و احترام خاص خواهد بود.(9) بر خلاف اهل سنت شیعه امامیه همه ی صحابه ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) را عادل و مجتهد ندانسته؛ و ضمن رعایت جایگاه صحابه ی راستین آنحضرت، تنها عترت (علیهم السلام) را معصوم از هر گونه خطا و اشتباه دانسته است. بر این اساس شیعه راه نقد و انتقاد به گروهی از صحابه را بر خود باز دانسته و ضمن تمجید از صحابه ی مکرم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) رفتار برخی از صحابه را نیز مورد انتقاد خویش قرار داده که ابوهریره نیز یکی از این افراد است. بر این اساس از دیدگاه شیعه وی متهم به دروغ پردازی و جعل حدیث بوده؛ چنانکه مرحوم شرف الدین در کتاب «ابوهریره» به اثبات چنین امری پرداخته است.
پی نوشت ها:
1. «اختلف في اسمه على أقوال جمة، أرجحها: عبدالرحمن بن صخر. وقيل: ابن غنم. وقيل: كان اسمه: عبد شمس، وعبد الله. وقيل: سكين. وقيل: عامر. وقيل: برير. وقيل: عبد بن غنم. وقيل: عمرو. وقيل: سعيد. وكذا في اسم أبيه أقوال...». (الذهبی، سیر اعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، ج2، ص578).
2. باید توجه داشت که کثرت نقل حدیث به معنای برتری علم و دانش راوی آن نخواهد بود؛ زیرا علاوه بر قدرت حفظ، فهم محتوای حدیث در برداشتهای فقهی و معرفتی حرف نخست را زده و بر این اساس در میان صحابه کسانی بودند که بیشترین فتوا را به خود اختصاص داده با اینکه تعداد روایات آنها ازدیگر صحابه کمتر بوده است؛ لذا بیان شده که علم صحابه به دو نفر ختم شده است. 1) امام علی (علیه السلام). 2) عبدالله بن مسعود. ر.ک: محمود الطحان، تیسیر مصطلح الحدیث، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، ص245: «أكثرهم فتيا :... وأكثرهم فتيا تروي هو ابن عباس ، ثم كبار علماء الصحابة ، وهم ستة كما قال مسروق : " انتهي علم الصحابة إلى ستة : عمر وعلي وأبي بن كعب وزيد بن ثابت وأبي الدرداء وابن مسعود ثم انتهي علم الستة إلى علي وعبد الله بن مسعود».
3. الذهبی، سیر اعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، ج2، ص599: «ما أحد من أصحاب رسول الله أكثر حديثا مني عنه، إلا ما كان من عبد الله بن عمرو، فإنه كان يكتب، وكنت لا أكتب».
4. محمود الطحان، تیسیر مصطلح الحدیث، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، ص244: «ستة من المكثرين، وهم علي التوالي:... أ ) أبو هريرة : روي / 5374 / حديثاً ، وروي عنه أكثر من ثلاثمائة رجل .... ب) ابن عمر : روي / 2630 / حديثاً .... ح) أنس بن مالك: روي / 2286 / حديثاً.... د) عائشة أم المؤمنين: روت / 2210 / أحاديث.... ه) ابن عباس : روي / 1660 / حديثاً ».
5. السیوطی، تدریب الراوی، مكتبة الرياض الحديثة – الرياض، ج2، ص216: «وأكثرهم حديثا أبو هريرة روى خمسة آلاف وثلاثمائة وأربعة وسبعين حديثا اتفق الشيخان منها على ثلثمائة وخمسة وعشرين وانفرد البخاري بثلاثة».
6. بخاری این تعداد را بیشتر هم دانسته است. ر.ک: الذهبی، سیر اعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، ج2، ص586: «قَالَ البُخَارِيُّ: رَوَى عَنْهُ ثَمَانُ مائَةٍ أَوْ أَكْثَرُ».
7. «أبو هريرة، الامام الفقيه المجتهد الحافظ، صاحب رسول الله صلى الله عليه وسلم، أبو هريرة الدوسي اليماني. سيد الحفاظ الاثبات». (الذهبی، سیر اعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، ج2، ص578). ذهبی به نقل از شافعی می نویسد: «قال الشافعي: أبو هريرة أحفظ من روى الحديث في دهره». (همان: ص599).
8. الذهبی، سیر اعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، ج2، ص586: «وقال غيره: كان مقدمه وإسلامه في أول سنة سبع، عام خيبر».
9. البته ابوهریره از سوی بزرگانی از معتزله و احناف مورد انتقاد بوده و در این میان برخی به وی نسبت کذب و دروغگویی نیز داده اند. (ر.ک: السید شرف الدین، ابوهریره، ص182).
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60178&p=887950&viewfull=1#post88