آیا تقاضای خدا از بندگان برای عبادت، برای نیاز اوست؟
خدا یعنی موجودی که تمام موجودات ضعیف و محتاج، از او وجود گرفته اند و در خود او هیچ نوع نقص و نیازی وجود ندارد. باید توجه کرد که موجودی نیازمند، هرگز خدا نخواهد بود. چون دلایلی که برای اثبات وجود خدا مطرح شده، وجود واجب الوجود را اثبات می کند و در واجب الوجود، هیچ نقص و نیازی راه ندارد. این مسائل در جای خود مطرح شده. اما اینکه دعوت خدا به عبادت با بی نیازی او چگونه ممکن است، مساله ای است که در این جا باید به آن بپردازیم.
خدای متعال، حکیم است و افعال او بی غرض نیست. اما لزومی ندارد که غرض او برای رفع نیازی از خودش باشد. بلکه غرض و هدف می تواند برای رفع نیاز از مخلوقات باشد. همانگونه که اصل خلقت انسان برای رفع نیازی از خدا نبوده، بلکه برای جود و بخشش به انسان ها بوده است. و ما نباید صفات و افعال خدا را با خودمان مقایسه کنیم و تصور کنیم چون تمام کارهای ما برای رفع نیازی از خودمان است، در نتیجه در خدا نیز چنین خواهد بود. بلکه باید فرق بین مخلوق و خالق را در نظر داشته و متوجه باشیم که هر گونه صفتی که معنای نقص و ضعف داشته باشد، در خدا ممکن نیست.
بنابراین دعوت و دستور به عبادت، نباید از زاویه نیاز خدا دیده شود. بلکه باید آن را در صفات کمالی خدا بنگریم. که یکی از صفات خدای متعال رحمت اوست و این صفت در ابتدای هر سوره قرآن مورد تاکید قرار گرفته و در موارد بسیار دیگری نیز بیان شده است:
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحیمٌ[نور/۲۰] چه مى شد اگر فضل و رحمتى كه خدا به شما ارزانى داشته است نمى بود؟ و اگر نه این بود كه خدا مهربان و بخشاینده است.»
دعوت به عبادت و تمام دستورات الهی، باید در سایه این صفت الهی دیده شود. چون نظام ایجاد شده توسط خدای متعال، قوانینی دارد که رعایت آن قوانین، عامل سعادت بندگان است. و تخلف از قوانین، موجب هلاکت و شقاوت خواهد شد. از همین رو، خدای متعال دستوراتی را بیان کرده تا انسان از سعادت خویش باز نماند:
«رَبُّنَا الَّذی أَعْطى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى[طه/۵۰] پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت كرده است!»
و چون سعادت انسان در گرو عبادت خدای متعال است، خداوند هدف از خلقت او را عبادت می خواند:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/۵۶] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینكه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)»
عبادت خدای متعال بریدن از دنائت ها و حقارت هایی است که نفس اماره انسان، او را به سمت آنها می کشاند و کسی که پای رفتن از میان این حقارت ها را نداشته باشد، در قیامت حقیقت و باطن کار خویش را می یابد که باید از میان آتش برود اما به زانو افتاده و توانی برای رفتن ندارد:
«نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا[مریم/۷۲] آنها را كه تقوا پیشه كردند از آن رهایى مى بخشیم و ظالمان را- در حالى كه (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده اند- در آن رها مى سازیم.»
در واقع عبادت گم کردن ضعف خود، در میان دریای عظمت رب است. و انسان با عبودیت خود را به مبداء تمام کمالات گره می زند و از ضعف ها و حقارت ها می رهد.
و آنان نیز که به گناه و فساد در زمین می پردازند، نیرویی برای گناه کردن ندارند، مگر اینکه خدای متعال به آنها توان داده باشد. و به همین جهت گناهکار هرگز نیرویی در مقابل خدا دیده نمی شود:
«أَمْ حَسِبَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْكُمُونَ[عنکبوت/۴] آیا كسانى كه اعمال بد انجام مى دهند گمان كردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داورى مى كنند!»