گفته می‌شود لفظ "مالک‌" در سورة حمد از حجم معنایی بالایی‌، نسبت به لفظ "مَلِک‌" برخوردار است‌. از طرفی در حالت قرائت مالک با صفت "استفال‌"، م

کلمة "مالک‌" را بیش‌تر قاریان "مَلِک‌" قرائت کرده‌اند و بسیاری از مفسران نیز همین قرائت را ترجیح داده‌اند، گرچه قرائت "مالک‌" اکنون مشهورتر است‌. مالک از "مِلْک‌" و مَلِک از "مُلْک‌" گرفته شده است و مالک بودن خداوند، همان "قیومیت‌" او نسبت به موجودات و وابستگی موجودات به او می‌باشد. مَلِک بودن خداوند نیز همان "سلطنت‌"، نفوذ و فرمان روایی او بر موجودات است‌. هر یک از طرف داران قرائت "مَلِک‌" و "مالک‌"، برای ترجیح قرائت مورد نظر خود، دلیل هایی مطرح کرده‌اند: مانند آن که طرف‌داران قرائت "مَلِک‌" می‌گویند: "این واژه به "زمان‌" اضافه می‌شود، مانند آن که گفته می‌شود: مَلِک عصر، مَلِک‌ِ دهر ـ و عصر و دهر از الفاظی هستند که دلالت بر زمان دارند ـ ، ولی مالک به زمان اضافه نمی‌شود و در سورة حمد ـ هم که مورد بحث می‌باشد ـ به یوم که زمان اضافه شده است‌، امّا طرف‌داران قرائت "مالک‌" به وسعت مفهومی‌ِ "مالک‌" استدلال کرده‌اند; زیرا مفهوم مالک به گونه‌ای است که "مَلِک‌" را هم در بر می‌گیرد، زیرا خدای سبحان هم مالک جثه و بدنة موجودات جهان است و هم مالک نفوذ و سلطنت بر آن‌ها و هم مالک نفوذ و سلطة دیگران‌، "لِلَّه‌ِ مُلْکُ السَّمَـَوَ َت‌ِ وَالاْ ?َرْض‌ِ وَمَا فِیهِن‌َّ;(مائده‌،120) حکومت آسمان‌ها و زمین و آن چه در آن‌ها است‌، از آن‌ِ خداست‌"; "قُل‌ِ اللَّهُم‌َّ مَـَـلِکَ الْمُلْک;(آل‌عمران‌،26) بگو: بارالها! ای مالک حکومت‌ها."(تفسیر تسنیم‌، آیت الله جوادی آملی‌، ج 1، ص 386 و 387، نشر اسرأ.) اما رعایت کردن قاعدة "استفال‌" ـ در حرف میم ـ در مالک‌، تنها باعث می‌شود تا "الف مدّی‌" که پس از آن واقع شده است‌، دارای صفت "ترقیق‌" شود، نه آن که "الف‌" حذف گردد و تبدیل به مَلِک شود.(حلیة القرآن‌، سید محسن موسوی بلده‌، ج 2، ص 67 ـ 69، نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.