گاهی در نماز احساس لذت معنوی دارم، ولی گاهی احساس میکنم نمازم قبول نیست و ارزش ندارد و حواسم به نماز نیست و در دلم بی اعتمادی و بی ایمانی ن
نمازهای روزانه یکی از تکالیف و واجبات خداوند متعال میباشد که بر هر فرد مسلمانی واجب است آن را در شبانه روز انجام دهد و وجوب آن مقید به حضور قلب حتمی و... نیست. قرآن کریم میفرماید: "إِنَّ الصَّلَوَةَ کَانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتَـَبًا مَّوْقُوتًا ;(نسأ،103)... همانا نماز وظیفة ثابت و معینی برای مؤمنان است." عدم حضور قلب و پرت شدن حواس در نماز، تا حدودی طبیعی است، ولی آن چه مهم و ضروری است فرد نماز گزار باید تلاش کند و زمینه حضور قلب را در نماز آماده کند و قبولی یا عدم قبولی نماز است که در محل خودش عوامل و اسبابی دارد و صحیح بودن یا بطلان نماز امر دیگری است که با موضوع مبطلات نماز و یا شرایط صحیح بودن نماز مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. و امر سومی که وجود دارد با نماز یا بی نماز بودن افراد است که این سه امر هر کدام درجای خود باید مورد بررسی قرار بگیرند. شخصی که نماز نمیخواند مرتکب گناه و معصیت شده، چون سرپیچی فرمان خدا را کرده و واجبات و تکالیف شرعی خود را ترک کرده است، ولی کسی که نماز میخواند ولی حضور قلب ندارد مرتکب گناه ومعصیت نمیشود، بلکه ممکن است نمازش بی روح و دارای تأثیر کمتری باشد و کسی که شرایط صحت نماز را فراهم نکرده و مرتکب مبطلات نماز شده است، نمازش را باطل کرده است و باید دوباره آن را به جا بیاورد. برای اینکه اجرای عبادات جنبة عادت پیدا نکند و علاقة انسان به معنویات استمرار داشته باشد و حتی افزون گردد، شایسته است نکاتی چند مورد توجه قرار گیرد: 1. شناخت عوامل، از مهمترین و مؤثرترین نکات در این زمینه است. رهپویان این راه، عوامل را به دو قسمت باطنی و خارجی تقسیم کردهاند. عوامل باطنی عبارتند از: حضور قلب، تفهّم، تعظیم، هیبت، رجا و حیا. در حضور قلب، دو چیز شرط شده است: 1. اهتمام به اینکه دنیا حقیر است; 2. ایمان و تصدیق به اینکه آخرت، خیر و باقی است و اینکه نماز، وسیلة رسیدن به آن است. برای برخورداری از حضور قلب، تمرکز فکر و سپردن دل به خدا و عادت دادن قلب به مناجات، توصیه شده است. "تفهّم" آن است که: انسان به هنگام ادای الفاظ بفهمد که چه میگوید و با چه کسی حرف میزند. "تعظیم"، این است که بعد از شناخت خدای بزرگ به عظمت او پی برده، در مقابلش خاضع و خاشع باشد و خود را بشناسد که موجودی سراسر نیازمند و تحت تسخیر او قرار دارد. "هیبت"، در مقابل قدرت خدا و نفوذ مشیت او; "رجا" به جهت لطف و کرم خدا; و "حیا" به جهت تقصیر در عبادت خدا و علم به عاجز بودن از قیام به تعظیم حقِ خدا. برخی از عوامل خارجی عبارتند از: محبت به دنیا، شنیدن و دیدن صحنههای شبههدار، خوردن لقمة مشکوک، کمرنگ شدن ارزشها و فضایل اخلاقی، اجرا نکردن امر به معروف و نهی از منکر و... . عوامل دیگر مانند: ریا، عجب، غیبت و... نیز تأثیر فراوان دارد. در پایان به چند آیه و روایت در این زمینه اشاره میکنیم: خداوند متعال میفرماید: "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ # الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاَ تِهِمْ خَـَشِعُونَ; (مؤمنون، 1ـ2) مؤمنان رستگار شدند; آنانکه در نمازشان خشوع دارند." امام صادق7 میفرماید: "إنّ احبّ الاعمال إلی الله ماداوم علیه العبد و إن قلّ; محبوبترین اعمال نزد خدا چیزی است که بنده بر آن مداومت داشته باشد; هر چند کم باشد."(بحارالانوار، مجلسی;، ج 71، ص 219، داراحیأالتراث، بیروت.) و نیز خداوند متعال میفرماید: "مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش، آنها را از یاد خدا و بهپا داشتن نماز و دادن زکات باز نمیدارد...". (نور، 37) و... . رعایت کردن مجموع این نکات، نشاط، پویایی و حرکت به سوی کمال و قرب الهی را بر اثر عبادات و معنویات به انسان عطا میکند.(ر.ک: محجةالبیضأ، ملامحسن کاشانی، ج 1، ص 366ـ375، انتشارات اسلامی / پرتوی از اسرار نماز، آقای قرائتی، ص 15ـ44، وزارت ارشاد اسلامی / معارف قرآن، مصباح یزدی، ج 1/2، ص 23ـ26 و 394ـ434، مؤسسه در راه حق.)
اضافه کردن دیدگاه جدید