کدام پیامبر، زنده شدن مردگان را دید؟
از قرآن استفاده میشود که چند نفر از پیامبران، زنده شدن مردگان را دیدهاند; یکی از آنها ابراهیمغ بود که داستان آن در سورة بقره آمده است: "وَإِذْ قَالَ إِبْرَ َهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتَیَ قَالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَیَ وَلَـَکِن لِّیَطْمَغنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَیَ کُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ;(بقره،260) به خاطر بیاور که آن زمان که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده میکنی، فرمود: مگر ایمان نداری؟ عرض کرد: چرا، ولی میخواهم قلبم آرامش پیدا کند. فرمود: پس چهار مرغ بگیر، قطعه قطعه کن، و هر قسمتی از آن را بر سر کوهی بگذار، آن گاه یک یک آنها را صدا بزن، خواهی دید که با شتاب نزد تو آیند، و بدان که خداوند مقتدری است شکستناپذیر." ابراهیم از خداوند کیفیت احیأ را طلب کرد که به او نشان دهند نه اصل احیأ را چون زنده شدن اموات در قیامت را قبول داشت لکن دوست داشت از کیفیّت افاضه حیات بر مردگان آگاه گردد. مورد دوم یکی دیگر از انبیای الهی است که قرآن نامی از او نبرده، ولی داستان وی در سوره بقره آمده است. "أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَیَ قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیَ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّیَ یُحْیِی هَـَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِاْئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُو قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِاْئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَیَ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَیَ حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ ءَایَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُو قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ;(بقره،259) یا همانند آن که به دهکدهای رسید که خراب و ویران شده بود، گفت: به حیرتم که خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد; پس خداوند او را صد سال میراند، سپس او را زنده کرد و به او گفته شد: چند مدت درنگ نمودی، جواب داد: یک روز یا پارهای از یک روز، خداوند فرمود: چنین نیست، صد سال است، بنگر در طعام و شراب خود که هنوز تغییر ننموده، و نگاه کن به الاغ خود تا حقیقت بر تو معلوم شود، و ما تو را حُجّت برای خلق قرار دهیم که امر بعثت را انکار نکنند و بنگر در استخوانهای ]الاغ[ که چگونه به هم پیوسته میگردند و گوشت بر آنها میرویانیم، چون این کار بر او روشن و آشکار گردید، گفت: همانا اکنون به حقیقت ویقین میدانم که خداوند بر هر چیز توانا است." تردیدی نیست که این فرد یکی از پیامبران الهی بوده، چون خداوند فرمود: "ثُمّ بعثه" از این جمله استفاده میشود که پیشتر نیز مبعوث شده است. در روایات آمده که این فرد، "ارمیأ" یا "عزیر" بوده است. مورد سوّم حضرت موسیغ بود، هنگامی که در بنی اسراییل یک نفر کشته میشود، و قاتل مشخّص نمیگردد اختلاف شدیدی بین اَسبَاط بنی اسرائیل پدید میآید; حضرت موسیغ از خداوند تقاضا میکند، که به صورت اعجاز، به ماجرا خاتمه دهد; از سوی خدا دستور میرسد گاوی را سر ببرند، و یکی از اعضای آن را به پیکر مقتول بزنند ]تا زنده شود، و قاتل را با زبان خویش معرفی کند.[ خداوند همین گونه مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما نشان میدهد."( تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 209، نشر دارالکتب الاسلامیة. )
اضافه کردن دیدگاه جدید