چگونه می‌توان معجزات انبیا و کرامات ائمه‌: را با هم تطبیق داد؟ لطفاً کتاب‌هایی در این مورد معرفی کنید.

تردیدی نیست که بین معجزات پیامبران و ائمه‌:، شباهت‌های فراوانی وجود دارد، بلکه تفاوتی بین این دو نیست‌، زیرا اعجاز، دلیل قدرت بر ولایت تکوینی است‌. منظور از ولایت تکوینی آن است که کسی بتواند به فرمان و اجازة خداوند، در جهان آفرینش تصرّف کند، و بر خلاف عادت و جریان طبیعی‌، حوادثی را به وجود آورد، برای مثال بیماری‌ای که پزشکان از علاج آن عاجزند، شفا دهد، یا مرده‌ای را زنده کند. از قرآن مجید و روایات‌، به خوبی‌، ولایت تکوینی برای ائمه‌: ثابت می‌شود. که در این جا به دو نمونه آن اشاره می‌شود: الف ـ هنگامی که سلیمان‌غ به اطرافیان خویش خطاب کرد و فرمود: کدام یک از شما، تخت بلقیس را پیش از آن که خودش بیاید، برای من حاضر می‌کند: "قَال‌َ الَّذِی عِندَه‌ُو عِلْم‌ٌ مِّن‌َ الْکِتَـَب‌ِ أَنَا ءَاتِیکَ بِه‌ِی قَبْل‌َ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَءَاه‌ُ مُسْتَقِرًّا عِندَه‌ُو قَال‌َ هَـَذَا مِن فَضْل‌ِ رَبِّی‌;(نمل‌،40) آن کس که به چیزی از علم کتاب آگاه بود، گفت که من پیش از آن که چشم بر هم زنی‌، تخت را به این جا آرم‌; پس سلیمان چون تخت را در نزد خود مشاهده کرد گفت‌: این از فضل خدای من است‌." قرآن نام این فرد را بیان نکرده‌، لکن در روایات آمده که او عاصف بن برخیا، وزیر و وصی‌ّ سلیمان بوده است‌. امام باقر7 فرموده‌اند: "همانا اسم اعظم الهی‌، هفتاد و سه حرف است‌، و عاصف تنها یک حرف از آن در اختیار داشت‌، که خدا را به آن اسم خواند; در نتیجه زمین در هم پیچیده شد، و به یک چشم بر هم زدن‌، تخت را حاضر کرد، در حالی که در نزد ما هفتاد و دو اسم از اسمای اعظم الهی است‌، و یک اسم مخصوص خداست که کسی به آن علم ندارد."( تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 15، ص 405، نشر دارالکتب الاسلامیة‌. ) روایات در این مورد فراوان است که ائمه‌: به هفتاد و دو اسم اعظم الهی آگاهند; بنابراین‌، قدرت آن‌ها بر تصرّف در عالم هستی و انجام اموری که دیگران از آن عاجزند، به مراتب از عاصف وزیر سلیمان بیش‌تر است‌. در آیه 43 سوره رعد آمده است‌: "ویَقول‌ُ الَّذین‌َ کَفَروا لَست‌َ مُرسَلاً قُل کَفی‌َ بِاللّه‌ِ شَهیدًا بَینی وبَینَکُم ومَن عِندَه‌ُ عِلم‌ُ الکِتـَب ; بگو گواه بین من و شما ]کفّار[، خدا و کسی که در نزد او علم همه کتاب است‌، کافی خواهد بود." کسی که در نزد او علم همة کتاب است‌، علی‌می‌باشد، و در روایات‌، جز به آن حضرت و فرزندان او از امامان منطبق نشده است‌. امام باقر7 فرمود: "خداوند در این آیه‌، ما اهل‌بیت پیغمبر را قصد کرده است و علی بعد از پیغمبر، نخستین و بهترین فرد ما است‌."( تفسیر صافی‌، مرحوم فیض کاشانی‌، ج 3، ص 77. ) ب ـ ابن شهر آشوب از علی بن یقطین روایت کرده که هارون الرشید، مردی ساحر را طلب کرد که در مجلس کاری کند که حضرت امام موسی بن جعفر7 شرمنده شود، آن مرد هم قبول کرد. هارون جلسه‌ای ترتیب داد و از حضرت دعوت نمود هنگامی که سفره انداختند و غذا حاضر شد، خادم حضرت هنگامی که می‌خواست قرص نان را در جلو حضرت گذارد، با سحری که آن‌مرد نمود، نان از دست او می‌پرید; هارون و اطرافیان او از این کار خیلی خوشحال شدند. حاضران همه خندیدند; در این موقع‌، حضرت موسی بن جعفر7 اراده نمود که آن فرد خبیث را به مکافات عمل خود برساند; از این رو به صورت شیری که روی پرده بود اشاره کرد و فرمود: ای شیر خدا! دشمن خدا را بگیر; در یک لحظه آن صورت‌، به شکل شیری قوی درآمد و آن مرد ساحر را قطعه قطعه نموده و او را طعمه خود قرار داد. هارون و نزدیکان وی‌، از ترس غش نمودند; پس از آن که به هوش آمدند، هارون از حضرت خواهش کرد که از صورت شیر بخواهد که آن مرد را برگردانده حضرت فرمود: اگر آن چه عصای موسی‌غ از طناب‌ها و ریسمان‌های ساحران بلعید، برگردانده بود، این صورت نیز برمی‌گرداند.( مناقب‌، ابن شهر آشوب‌، ج 4، ص 299، نشر مؤسسهئ انتشارات علاّمه‌. ) از این روایت که سند آن هم صحیح است‌، به خوبی استفاده می‌شود، همان گونه که حضرت موسی‌غ ولایت تکوینی داشت‌، و به اجازة خدا عصا می‌انداخت‌، به صورت اژدها می‌شد، و سحر ساحران را می‌بلعید، حضرت موسی بن جعفر7 نیز ولایت تکوینی داشت‌. در پایان‌، یادآور می‌شویم از وجود کتابی که بین معجزات انبیأ و ائمه‌: تطبیق داده باشد، اطّلاعی نداریم‌، لکن در این مورد تا اندازه‌ای می‌توانید از کتب زیر استفاده کنید: 1. الولایة التکونیه بین الکتاب و السّنه‌، تألیف هشام شیری العاملی 2. مدینة المعاجز الائمه‌، سید هاشم بحرانی‌، در هشت جلد 3. منتهی الامال‌، مرحوم شیخ عباس قمی‌، بخش معجزات ائمه‌: 4. تاریخ انبیأ از آدم تا خاتم و زندگانی چهارده معصوم‌:، تألیف سید محمد مهدی‌. نکتة دیگر که تذکر آن لازم است‌، آن است که در مورد ائمة: نیز تعبیر معجزه مناسب‌تر است تا کرامت‌، از این رو، علمای بزرگ نیز تعبیر به معجزه می‌کنند، مانند شیح حُرّ عاملی‌، در کتاب "اثباة الهدی‌" و شیخ عباس قمی‌، در "منتهی الامال‌" و... .

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.